خبرگزاری کار ایران

مانی رهنما در گفت‌و‌گو با ایلنا:

فضای موسیقی به «دانسینگ» و «کاباره» تبدیل شده/ ارشاد فقط اپراتوری موسیقی را برعهده دارد/ تصمیم‌گیران از جای دیگری خط می‌گیرند

فضای موسیقی به «دانسینگ» و «کاباره» تبدیل شده/ ارشاد فقط اپراتوری موسیقی را برعهده دارد/ تصمیم‌گیران از جای دیگری خط می‌گیرند
کد خبر : ۷۲۴۱۱۳

مانی رهنما درباره وضعیت فعلی موسیقی می‌گوید: به نظرم رویکرد فعلی سازماندهی شده است و قصد دارند موسیقی فاخر و با کیفیت را تخریب کنند، زیرا نمی‌خواهند تریبون دیگری هم مشغول سخن گفتن باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مانی رهنما نوازنده پیانو، مدرس و خواننده که شاگرد آهنگساز شاخص عرصه پاپ بابک بیات بوده و تا به حال آلبوم‌های «مرسدس»، «فصل پرواز»، «امیر»، «بغض»، «آخرین غزل»، «اعتراض» ، «آخرین غزل»، «کجا به خنده می‌رسیم»، «تموم شد ترانه» ، «من و تو»، «کجا به خنده می‌رسیم؟»، «دلواپس تو نیستم»، را منتشر کرده، معتقد است که فضای موسیقی بسیار شلوغ است تا آنجا که می‌توان گفت در حال حاضر تولید آلبوم برای خواننده سودی ندارد. گفتگوی ما را با این خواننده پاپ در ادامه می‌خوانید.

در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید و چه آثاری تولید کرده‌اید؟

به تازگی آلبومی را منتشر کرده‌ام که «با خودم می‌رقصم» نام دارد و در آن موسیقی جهانی «کانتری» و «راک» را با نوع خواندن ایرانی تلفیق کرده‌ام. آن را  دوست دارم؛ زیرا به نظرم با جنس خواندن من هم‌خوانی دارد. می‌توانم بگویم که به این اثر اعتقاد دارم.

از تبلیغات و فروش آلبوم هم راضی هستید؟

آلبوم «با خودم می‌رقصم» آن‌طور که بایسته و شایسته است تبلیغ نشده است. البته آقای علی اوجی تهیه‌کننده آلبوم، در این زمینه  نهایت تلاش‌شان را کرده‌اند، اما نظرم این است که این آلبوم استحقاق بسیار بیشتری دارد، به شرط آنکه اطلاع‌رسانی درستی درباره آ‌ن صورت بگیرد.

بازار آشفته موسیقی بر روند توزیع و فروش آلبومتان چقدر تاثیر داشت؟

به هرحال فضای فعلی موسیقی بسیار شلوغ است تا آنجا که می‌توان گفت در حال حاضر تولید آلبوم برای خواننده سودی ندارد، مگر آنکه بودجه تولید آن توسط اسپانسر تامین شود تا خواننده از جیبش هزینه نکند. از طرفی وضعیت بد اقتصادی فضای نامناسبی را برای اسپانسرها ایجاد کرده است.

 هزینه تولید آهنگ و آلبوم چقدر است؟

 در سبکی که من فعالیت می‌کنم تولید یک ترک 12 تا 15 میلیون تومان هزینه دارد. با این حساب هزینه تولید یک آلبوم 200 میلیون تومان است.

شاید به همین دلیل است که بیشتر خوانندگان ترجیح می‌دهند تک‌آهنگ منتشر کنند.

قطعأ همینطور است؛ اما هدف ما موسیقی است که تاریخ مصرف نداشته باشد و به نظرم تولید تک‌آهنگ‌ در این راستا کار مثبتی انجام نمی‌دهد. به طور کلی نمی‌توان با تولید تک‌آهنگ اثری ماندگار ثبت کرد و تک‌آهنگ پس از مدتی محو می‌شود.

در بازار شلوغ امروز، حتی اگر آن اثر قوی و با کیفیت باشد، احتمالأ دیده نمی‌شود،‌ زیرا در میان انبوه آهنگ‌هایی که روزانه تولید می‌شوند گم می‌شود.

بله. اعتقاد دارم که باید آلبوم یا سی دی اثر به صورت فیزیکی منتشر شود. می‌توان با یک سرچ اینترنتی مثلا کتابی از الکساندر دوما را دانلود و سپس مطالعه کرد، اما موضوع این است که ورق زدن کتاب با اینکه اثری را در موبایل مطالعه کنیم بسیار متفاوت است.

وجود اینترنت بر موسیقی چه تاثیراتی داشته است؟

در کشور ما به دلیل آنکه تهیه‌کنندگان روی موسیقی «تینیجری» یا جوان‌پسند سرمایه‌گذاری می‌کنند و با خوانندگان چنین آثاری همکاری دارند، خواسته مخاطبان گونه‌های دیگر موسیقی تامین نمی‌شود. از طرفی دم و دستگاهی ایجاد شده که فضای موسیقی و روند آن را تحت تاثیر قرار داده است که وجود آن به نفع موسیقی نیست و نمی‌دانم چه نامی باید بر آن گذاشت؟ مافیا یا کارگزاران هنری یا هر اسم دیگر. متاسفانه هدف اصلی این دوستان هم جوانان هستند و همین موضوع باعث شده به موسیقی رده سنی بالاتر توجهی نکنند و به اشعار پر محتوایی که تفکر برانگیز است، نپردازند. آن افراد بیش از آنکه تفکر مخاطب را به تحرک وا دارند به دنبال آن هستند که خود مخاطبان را به تحرک وا دارند که تاسف برانگیز است. به نظرم رویکرد فعلی سازماندهی شده است و قصد دارند موسیقی فاخر و با کیفیت را تخریب کنند، زیرا نمی‌خواهند تریبون دیگری هم مشغول سخن گفتن باشد.

ترانه‌سرایی و شعر نیز تحت تاثیر فضای فعلی است؟

قاعدتا ترانه خوب در کنار یک موسیقی با ارزش تاثیر صد چندانی خواهد داشت و به نظرم آن افراد بخصوص، زلال بودن آب و شفافیت را لازم ندارند و ترجیح می‌دهند به حباب‌های روی آب بپردازند که ماندگار نیستند وسریع از بین می‌روند!

البته تهیه‌کنندگان زیر بار این موضوع نمی‌روند که مافیایی وجود دارد.

در کل دنیا خواننده‌ای را به رسمیت می‌شناسند که بتواند به صورت زنده اجرا کند. اگر توجه کنید در اغلب برنامه‌های استعدادیابی بزرگ دنیا که نمی‌خواهم از آنها اسمی ببرم، خواننده باید به روی صحنه برود و به صورت زنده بخواند؛ اما در حال حاضر در کشور ما این روال دیده می‌شود و هستند خوانندگانی که با وجود داشتن طرفداران میلیونی هنوز توان آن را ندارند که به روی صحنه بروند و اجرای زنده داشته باشند. اگر هم  بتوانند کیفیت کارشان بسیار پایین است.

در زمینه آموزش نسبت به دوره‌ای که افرای مانند بابک بیات کار می‌کردند، چه روالی را طی کرده‌ایم؟

زنده‌یاد بابک بیات صرفا آموزش نمی‌دادند و کلا آموزشگاهی کار نمی‌کردند، ایشان به نوعی استعدادیاب بودند، ایشان سبک مشخصی داشتند و آهنگ‌های بسیار دلنواز و ماندگاری می‌ساختند و با ساخت آهنگ برای خوانندگان مستعد، استعداد آنها را شکوفا می‌کردند. زمانی که می‌خواستم شروع کنم فضا بسیار بد و در حد فاجعه بود،‌ زیرا در کلاس‌ها عده‌ای هنرجو را جمع می‌کردند و معلم آواز، پشت پیانو می‌نشست و هنرجویان فقط می‌خوانند. هیچ مطلبی درباره اندام‌های آوازی گفته نمی‌شد و در کل آن مثلث آواز نادیده می‌گرفتند.

 متد خودتان برای تدریس و آموزش هنرجویان عرصه موسیقی چیست؟

به اغلب دوستانی که پیش من می‌آیند، می‌گویم کاری که می‌خواهند انجام دهند، نوعی ورزش صوتی است و آنها درنهایت ورزشکاری صوتی می‌شوند. یعنی اینکه بر قسمت‌هایی از ماهیچه‌ها و تاندوم‌های بدنشان کار می‌کنند تا درنهایت خروجی آنها صوت و صدایی درستی باشد که آواز نام دارد. خب این روند آن گونه نیست که هنرجو در طی یک یا دو، یا شش ماه به نتیجه مطلوب برسد؛ مانند یک بدنساز یا فیتنس‌کار که باید چند سال بر روی اندامش کار کند تا در نهایت بتواند به رنکینگ ملی برسد و مسابقه بدهد و رقابت کند. آواز هم این گونه است؛ اما متاسفانه به تازگی طبعی در میان مردم و جوانان افتاده که تصور می‌کنند خوانندگان با وجود نداشتن صدای مناسب درآمدی میلیاردی دارند. برخی از آنها به من می‌گویند فلان خواننده صدا ندارد، اما درآمدش خوب است و معروف است و مگر ما چه کم داریم که نمی‌توانیم مانند آنها باشیم و بهتر از آنها فعالیت کنیم. متاسفانه هنرجویان با چنین دیدگاهی، فعالیت در زمینه موسیقی را آغاز می‌کنند و ضربه اصلی این تصورات اشتباه به خودمان و به موسیقی وارد می‌شود.

چرا در زمینه برگزاری کنسرت فعال نیستید؟

تعداد تهیه‌کنندگانی که در زمینه برگزاری کنسرت فعالند بیش از چهار، پنج نفر نیستند که خوب کار می‌کنند، اما متاسفانه فعالیت آنها محدود به یک نسل است. اتفاقأ چندی پیش یکی از وکلای تهیه‌کنندگان موسیقی را دیدم و به او گفتم در حال حاضر با کسی قرارداد ندارم و به آن وکیل گفتم در سبد موسیقی فلان شرکت آیا فقط باید خوانندگان جوان پسند باشند و فقط موزیک شش و هشت تولید کنند؟ نمی‌دانم چرا فضای موسیقی به «دانسینگ» و کاباره تبدیل شده است، یعنی زمانی که شما به کنسرت می‌روید با موسیقی کاباره‌ای مواجهید و آهنگ‌های این چنینی می‌شنوید، البته مطمئنا در میان هنرمندان عرصه موسیقی افرادی هستند که کار با ارزش تولید می‌کنند و به همکارانم جسارت نمی‌کنم. جالب آنکه همه اینها برعکس آن چیزی است که مسئولان و ارشاد خواهان آن هستند.

در این فضا من و همکارانم که آثار بامحتوا تولید می‌کنیم به سختی روزگار می‌گذرانیم و با آنکه گرفتاری‌های مالی داریم هنرجویان اشتباه را نمی‌پذیریم و پول اضافه‌ای از آنها نمی‌گیریم و دوست نداریم چنین اتفاقاتی بیفتد. بحث من این است که چرا به این وضع خاتمه نمی‌دهند، زیرا دیگر نتیجه خوبی ندارد و جواب نمی‌دهد.

 نقش وزارت ارشاد چیست؟

من از وزارت ارشاد بالاتر می‌روم. وزارت ارشاد نیز به نوعی اپراتوری مسائل موسیقی را به عهده دارد و شاید وزارت ارشاد هم در منگنه کارگزارانی است که از جایی دیگر خط می‌گیرند.

چندی پیش سراغ یکی از تهیه‌کنندگان عزیزی که اتفاقا احترام زیادی برایشان قائلم رفتم و آلبوم جدیدم را به ایشان دادم و چند هنرجوی خوش‌صدا را به ایشان معرفی کردم و گفتم این هنرمندان جوان هستند و صدای خوبی دارند و چند سال است در زمینه موسیقی فعالند از شما می‌خواهم که از آنها حمایت کنید. ایشان گفتند نه، این دوستان باید اول چند اثر تولید و منتشر کنند و هر زمان که کارشان گرفت و مطرح شدند پیش من بیایند. من از این پاسخ جا خوردم و گفتم پس از طی این روند آن هنرجویان چه نیازی دارند به شما معرفی شوند و او گفت نیاز دارند زیرا به هر حال باید کنسرت برگزار کنند. خوب در این شرایط من نمی‌توانم کنسرت برگزار کنم، زیرا تمام سالن‌های تهران تحت اختیار همان چند نفر است و سالنی به من نمی‌دهند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز