خبرگزاری کار ایران

در نمایش «ضَن» مطرح می‌شود؛

ستایش از زنانی که دست به افشاگری می‌زنند

ستایش از زنانی که دست به افشاگری می‌زنند
کد خبر : ۷۲۰۶۱۰

مهیار احمدی، نویسنده، طراح و کارگردان نمایش «ضَن» که به موضوع تجاوز، تعرض و مسائلی که در آینده دارد می‌پردازد، قصه‌های این نمایش را واقعی خواند و بر نقش اساسی خانواده در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی تاکید کرد.

مهیار احمدی، نویسنده، طراح و کارگردان نمایش «ضَن» که به موضوع تجاوز، تعرض و مسائلی که در آینده دارد می‌پردازد، در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره پرداختن به نمایشی اجتماعی با داستان‌هایی واقعی گفت: حدود پنج سال پیش، زمانی که مشغول تماشای نمایشی بودم، سوالی ناگهان برایم پیش آمد که چرا مقوله کاتارسیس آنقدر در تئاتر فراموش شده است؟ چرا برای خود من هیچ وقت پیش نیامده که هنگام تماشای یک نمایش دچارش شوم؟ یعنی تئاتری بتواند آنقدر مرا درگیر قصه و شخصیت‌هایش کرده و برایم همذات‌پنداری کند که در ادامه مرا به سمت پالایش و تزکیه و کاتارسیس سوق دهد.

احمدی با بیان اینکه «برای همین سمت سایکودرام رفته و دوره‌ای گذراندم و شروع کردم به گشتن دنبال راهی که بتوانم سایکودرام و جنبه‌‌های روانی را در تئاتر پررنگ‌تر کنم» ادامه داد: با تئاتر نامرئی به شیوه آگستو بوآل در فضاهای خارج از شهر و در قالب نمایش‌‌های محیطی نامرئی خیلی کوتاه شروع به کار کردم. اثرهای تک و دو پرسوناژ را روی صحنه بردم که شاخص‌ترین آنها اجرایی هشت ساعته بود که در کافه‌ای حوالی فشم (خارج از تهران) انجامش دادم و تلفیق سایکودرام و تئاتر نامرئی بوآل بود. پس از آن، به این نتیجه رسیدم که می‌شود در تئاتر و با آن، مخاطب را بیشتر از اینکه صرفا زمانش را بگذارند، درگیرش کرد، با او ارتباط برقرار کرده و چیزهایی به او داد که با خود از سالن بیرون ببرد و تاثیری عمیق‌تر بر روح و روانش گذاشت.

این نویسنده و کارگردان با اشاره به اینکه «همیشه بعد از آن برایم دغدغه بود که اگر بخواهم کارگردانی کنم باید کاری دغدغه‌مند باشد و به این فکر کنم که چه چیزی و برای چه و برای چه کسی می‌خواهم بگویم» گفت: در یکسری کارها که در آنها بازیگر یا آهنگساز بودم سعی بر این داشتم تا این دغدغه‌ها را پیاده کنم؛ آخرین آنها نمایش «یرماغ» بود که مشاور کارگردان، طراح حرکت و موسیقی، بازیگر اصلی و نویسنده‌اش من بودم و سعی کردم این کار را در قالبی فانتزی‌تر انجام دهم. بعد از اتمام آن، روزی یک دوست برایم از موسسه‌ای که در آن کار می‌کرد صحبت کرد؛ موسسه خیریه‌ای که از دخترانی مراقبت می‌کردند که در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند و تا 18 سالگی در این مرکز تحت مراقبت، آموزش و مشاوره قرار می‌گرفتند تا بتوانند با اتفاقات به وجود آمده کنار بیایند و بعد از این سن، با دریافت آموزش‌ها و مبلغی حمایتی برای راه‌اندازی شغل از این موسسه جدا می‌شدند.

احمدی خاطرنشان کرد: طی خواهشی که از این دوستان داشتم، بدون اینکه از نام مشخصات شخصیت‌ها قرار بگیرم، خلاصه‌ای از داستان‌های افرادی که در این موسسه حضور داشتند را شنیدم که بسیار تحت تاثیرم قرار داد. چون چیزی که از دور می‌شنوی با وقتی که از نزدیک با آن روبرو شده و لمسش کنی خیلی متفاوت است و آن زمان بود که حس کردم چقدر این اتفاق‌ها واقعی است و آنقدر عمیق رویم تاثیر گذاشت.

او یادآور شد: در پی این ماجرا، در صفحه اینستاگرام‌ام فراخوانی دادم که آیا تا به حال کسی مورد تجاوز قرار گرفته؟ همین فراخوان کوتاه جواب‌های بسیاری داشت و قصه‌های زیادی برایم از اتفاقات واقعی فرستاده شد که در آن افرادی مورد تجاوز و تعرض قرار گرفته بودند. وقتی این قصه‌ها را دریافت کردم؛ نمی‌توانستم دیگر آرام بنشینم و ناخودآگاه تصمیم گرفتم کاغذ را جلویم بگذارم و شروع به نوشتن کنم؛ قرار نبود نمایشنامه‌‌ای بنویسم و صرفا شروع به نوشتن کردم تا ذهنم را خالی کنم اما دیدم قصه‌ها در حال اتصال بهم هستند و در قالب شخصیت‌هایی روی کاغذ می‌آیند بنابراین تصمیم گرفتم یک نمایشنامه‌خوانی از این قصه روی صحنه ببرم. اما از یک جایی به بعد دیدم شخصیت‌ها اجازه نمی‌دهند به کاغذ محدود شوند و می‌خواهند سر بیرون بیاورند و صحبت کنند و همین اتفاق هم افتاد و کاغذ را در اختیار اتفاقات و قلم را در اختیار کاغذ گذاشتم و قصه خودش را جلو برد.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان خاطرنشان کرد: تقریبا هشت ساعت نوشتن نمایشنامه طول کشید که یکی از بدترین هشت ساعت‌های زندگی‌ام بود؛ من این متن را براساس مراحل نمایشنامه‌نویسی جلو نبردم بلکه از همان ابتدا نمایشنامه را همراه دیالوگ‌‌هایش پیش بردم و سرانجام تمام شد. اما هنوز جدی‌اش نمی‌گرفتم و فکر نمی‌کردم متنی خوب یا تاثیرگذار شده باشد. ضمن اینکه یکسری از داستان‌ها را از شدت غم‌انگیز بودن دیگر نمی‌توانستم روی کاغذ بیاورم. بنابراین از بین آنها تعدادی را انتخاب و دراماتیک کرده بودم.

احمدی ادامه داد: وقتی نمایشنامه را برای چند نفر خواندم دیدم، شنونده منقلب می‌شود و تصمیم‌ام برای اجرا جدی‌تر شد. در همان فراخوانی که داده بودم عده‌ای از دوستان برای همکاری اعلام آمادگی کرده بودند؛ دعوت‌شان کردم و نمایشنامه را برایشان خواندم که از بین آنها اکنون چند نفرشان بازیگر نمایش هستند و تهیه‌کننده اثر آقای منصور هم از بین همان‌ها به جمع ما پیوست. تعدادی دیگر از بازیگران هم در مسیر به اثر اضافه شدند و با توجه به شناختی که از کاراکترها داشتم و می‌دانستم باید هر کدام چه فیزیک و چهره‌ای داشته باشند، گشتم و سعی کردم آدم‌ها را سر جای خود بنشانم. حالا اینکه چقدر موفق شده‌ام تا این اتفاق را رقم بزنم تا مخاطب بتواند ارتباط خوبی با آدم‌ها برقرار کرده و حس کند اینها شخصیت‌های واقعی هستند که قصه‌هایشان را می‌گویند، نمی‌دانم اما امیدوارم به نتیجه خوبی رسیده باشم.

او با بیان اینکه «یکی از نکات حایز اهمیت برای خودم این بود که چرا می‌خواهم این نمایش را روی صحنه ببرم؟ آیا من هم قرار است حرفی که دیگران گفته‌اند و خیلی‌ها هم می‌دانند دوباره تکرار کنم یا قرار است راه‌حلی برایش پیشنهاد کنم؟» گفت: من همیشه اعتقاد داشته‌ام که خانواده مهم‌ترین بخش از زندگی یک آدم است. آنقدر مهم که می‌تواند تمام لحظات و سرنوشت یک انسان را دگرگون کرده و بر شغل، برخوردشان با دیگران و آینده‌شان اثر بگذارد.

نمایشنامه‌نویس و کارگردان «ضن» ادامه داد: بنابراین تصمیم گرفتم به این بخش از اتفاق بپردازم که خانواده می‌تواند چه تاثیری روی این معضل بگذارد. مادرانی که خودشان زمانی دختران این جامعه و پدرانی که روزی برادران و پسران خانواده‌ای بوده‌اند برایشان اتفاقاتی می‌افتد که آن را تا زمان بزرگ‌سالی با خود به دوش می‌کشند و تاثیرش را بر فرزندان‌شان پیاده می‌کنند؛ فرزندانی که قرار است پدران و مادران نسل بعدی شوند.

احمدی ادامه داد: یک‌جایی باید این آدم‌ها به خودشان بیایند و متوجه شوند اگر سخت‌گیری‌ای می‌کنند یا روش و شیوه تربیتی خاصی را روی فرزندشان پیاده می‌کنند آیا درست است؟ یا متاثر از اتفاقاتی است که در کودکی برای آن پدر و مادر رخ داده؟ این برایم در نوشتن نمایشنامه خیلی مهم بود و برای همین در قصه‌ام می‌بینیم که دختری در جایی در جایگاه مادر خودش و مادری در جای دخترش قرار می‌گیرد، یعنی یک سیکل و چرخشی اتفاق می‌افتد و تاثیرهایی که روی هر آدمی در کودکی گذاشته شده و بعدها به فرزند خودش منتقل می‌کند. یک‌جایی، یک دختر، یک مادر باید این روند را متوقف کرده و با خود بگوید در جایی در برابر این اتفاق تلخ کودکی‌ام بایستم و آن را به نسل بعد خودم منتقل نکنم.

او با اشاره به اهمیتی که مساله استقلال زنان از کودکی برایش داشته، گفت: شاید برعکس بسیاری از مردانی که خانه‌داری را برای زنان شغل می‌دانند هیچ‌وقت به آن به‌عنوان شغل نگاه نکرده‌ام؛ چراکه زمانی می‌تواند خانه‌داری شغل باشد که برای آن حقوق و مزایا یا بیمه‌ای دریافت شود. اینکه صرفا کسی به‌خاطر تعلق خاطر و عشق‌اش به خانواده بخواهد در خانه خدمت کند و شرایط رفاهی را برای آنها فراهم کند شغل محسوب نمی‌شود؛ آن زن هم انسان است و هدف‌هایی مستقل هم برای زندگی‌اش دارد. برای همین در کاراکترهایم به این مساله پرداخته‌ام و نقد آن در اولویت‌هایم بود.

احمدی با اشاره به تاکیدی که بر افشای رازها و حرف از آسیب‌ها برای درمان‌شان در نمایش ضن داشته، گفت: یک روز در ماشین نشسته بودم و دوستی از اتفاق کودکی‌اش برایم می‌گفت و تاکید می‌کرد تاکنون برای کسی آن را تعریف نکرده؛ حس کردم با هر کلمه‌ای که از درونش بیرون می‌آید راحت‌تر و سبک‌تر می‌شود. وقتی به جایی از اتفاقات می‌رسید و برایش تلخ بود می‌خندید و می‌گفت خیلی عجیب است که این اتفاق سال‌ها من را اذیت کرد و الان ساده‌تر و خنده‌دار است و من حس می‌کردم گفتن و بیانش چقدر باعث شد تا با آن مساله راحت‌تر کنار بیاید.

کارگردان نمایش «ضن» با اشاره به امیدی که در تمام تلخی‌های این نمایش گنجانده است، گفت: از آنجایی که کاتارسیس برایم خیلی مهم بود دوست نداشتم مخاطبم را در فضایی غمگین رها کنم؛ پنج دقیقه پایانی نمایش را به حرف و پیشنهاد‌هایی اختصاص دادم که من به مخاطبم می‌دهم. اینکه چطور وقتی بزنگاه‌های خیلی ساده در زندگی انسانی تغییر می‌کند می‌تواند سرنوشت‌اش را تغییر دهد؛ لحظه‌ای که یک دختر هم‌پای پسر خانواده دیده و مورد توجه قرار می‌گیرد می‌تواند روی سرنوشتش تاثیر بگذارد.

احمدی با بیان اینکه وقتی به علایق کودکی‌ افراد توجه شود، می‌تواند آینده آنها را از افسردگی و تاثر از اتفاقات تلخ کودکی نجات دهد و انسان‌های شاد و خوشبختی باشند، گفت: می‌خواستم اینها را در پایان نمایش نشان دهم که همه این اتفاق‌های تلخ می‌تواند به شیرین‌ترین حالت ممکن تبدیل شود. نیاز نیست آدم‌ها در خانواده‌های پول‌دار، مرفه یا با سطح فرهنگ خیلی بالا متولد شوند، کافی است والدین، فرزندان خود را ببینند و آگاهانه با آنها برخورد کنند و در مقابل نیازهایشان رفتار درستی از خود نشان دهند که این رفتار درست نیاز به آموزش و آگاهی دارد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز