یادداشت؛
تبارشناسی خسارتهای بوجود آمده در موسسه همشهری از نگاه یک روزنامهنگار
گزارش تحقیق و تفحص از موسسه همشهری، بهرغم تلاش درخور توجه و صادقانه دستاندرکاران آن، خوب از آب درنیامد و اگر گفته شود که ناخواسته تطهیرکننده خسارتهای وارد شده به همشهری است، گزافه نیست. گزارش اخیر نتوانسته به تبارشناسی خسارتهای وارده به همشهری بپردازد.
موسسه همشهری یکی از موسسات بزرگ و مهم رسانهای کشور است که قابلیتها و تواناییهای خود را در گذشته نشان داده است. این مجموعه به رغم فرصتهای نهادینه و خفته در آن طی سالهای گذشته نتوانست قابلیتهای خود را نشان دهد و از منظر محتوایی و درآمدسازی شیب نزولی یافت. امید بود در فصل جدید بازنگری جدی در ان صورت گیرد اما گزارش تحقیق و تفحص اخیر و نیز صحبتهایی که در خصوص تعیین مدیریت کلان منتشر میشود نشان میدهد که احتمالا قرار است در بر همان پاشنه قبلی بچرخد.
این یادداشت هشدارباشی در این خصوص است که توسط علی کدخدازاده، یکی از روزنامهنگاران این مجموعه که از روز نخست با آن همراه بوده نوشته شده است.
گزارش تحقیق و تفحص از همشهری و نیز اخبار منتشر شده در خصوص تعیین مدیریت کلان موسسه همشهری نشان میدهد که فاصلهای قابل توجه بین آنچه که هست و آنچه که تصور میکنند هست وجود دارد و نیز تفاوت جدی بین راهحلهای ممکن برای ترمیم و بازسازی این موسسه دیده میشود.
گزارش تحقیق و تفحص از موسسه همشهری، به رغم تلاش درخور توجه و صادقانه دستاندرکاران آن، خوب از آب درنیامد و اگر گفته شود که این گزارش ناخواسته تطهیر کننده خسارتهای وارد شده به همشهری است، گزافه نیست.
این گزارش نتوانسته است به تبارشناسی خسارتهای وارده به همشهری بپردازد.
در این یادداشت به کرات از واژه خسارت یاد کردهام که در واقع باید واژگان دیگری جای آن قرار گیرد اما به جهت بار حقوقی آن واژگان به ناچار از خسارت به جای آنها استفاده شده است.
نخستین موضوعی که گزارش بدان نپرداخته، تبارشناسی خسارتهای بوجود آمده در موسسه است. این خسارتها در سه ساحت رخ داد و اگر توجهی به آن نشود، تکرار خواهد شد.
ساحت اول؛ تیمی بود. هر گروهی که به همشهری آمد با خود تیمی همراه کرد. این تیم پستهای سازمانی، حقوق و مزایا و امکانات مختلف میخواستند اما از سویی الزاما همه آنها تخصصهای لازم را نداشتند و از طرف دیگر بر اساس چارتهای سازمانی امکان بکارگیری آنها وجود نداشت. اما تعلقات تیمی باعث شد هم در پستهای غیر تخصصی قرار بگیرند، دستمزدهای نامنطبق با واقعیت اخذ کند، فرصتهای مالی غیر معمول بدست آورند هم ساختارهای سازمانی را به خاطر آنها مخدوش کنند. تخلفات از همین نقطه آغاز شد.
ساحت دوم، تخلفات پوششی بود. هر گروهی که آمد خاستگاه سیاسی و معرفتی مختص به خود داشت و از امکانات همشهری در قالب ارائه کاغد و خدمات چاپ، عقد قراردادهای تولید محتوا در شکل تعدادی از مجلات، بولتنها، صفحات، تولید محتواهای مختلف مثل فیلم و نظایر آن برای کمک مالی به افراد همنظر و متعلق به دیدگاههای خود استفاده کرد. برای این منظور نیز لازم بود راهحلهایی قانون پسند پیدا شود و ظواهر حفظ گردد.
برای تحقق این موضوع نیز انجام تخلفات و وارد آوردن خسارات امری اجتناب ناپذیر بود، اینگونه مجموعه بزرگی از خسارتها را به بار آورد.
در پرتو این بستر، ساحت سوم یعنی اقدامات تضییع کننده و خسارت بار برای همشهری به صورت فردی محقق شد. تا پیش از آن کمتر تخلف فردی در موسسه شکل میگرفت. اما فضایی که دو ساحت بالا در موسسه بوجود آورد سدهای هنجاری و اخلاقی مقابله با تختلفهای فردی را فرو ریخت و مجموعه بزرگی از اقدامات متخلفانه محقق شد. تاسفآور آنکه اقدامات خلاف در این سه ساحت برای گروه برخوردار مشخص و عیان شده بود، اما ارادهای برای ممانعت یا بازدارندگی رسمی تخلفات نمیتوانست وجود داشته باشد چون هر افشا و ممانعتی تبدیل به زنجیرهای از افشاها میشد.
مجموعه این اقدامات از طرفی فروانی تخلف و خسارت را به شدت متنوع و گسترده کرد و از طرف دیگر انگیزهها از بین برد که در نهایت باید فرسودگی جدی در عرصه تولید محتوا و درآمدزایی موسسه شد.
مثالها در این موارد بسیار فراوان و گاه حیرت آوراست و احتمالا بخش اعظم آنها را هیات محترم تحقیق و تفحص از همشهری در اختیار دارد.
به نظر میرسد این هیات هم برای هشدار باش آینده و هم تحلیل چرایی این رخدادها لازم بود به ساختارها و روندها توجه میکرد که چنین نشد.
ساختار مدیریتی موسسه همشهری در کلان آن عبارت است، شهردار تهران، اعضای هیات مدیره، مدیرعامل، معاون مالی و اداری، معاون بازرگانی، مدیر مسئول، مدیریت مالی، مدیریت اداری، حراست کل شهرداری، حراست موسسه، بازرسی کل شهرداری، بازرسی موسسه همشهری، سازمان بازرسی کل کشور (که تقریبا در طول سال دفتری برای امور بازرسی در موسسه دارد).
و تفحص باید دست کم به این پرسش میرسید که چرا در طی این سالها، هشدارباشهای موثری که بازدارنده تداوم این خسارتها باشد از این بخشها شنیده نشد و اگر شد چرا کارآیی لازم را نداشت.
در طی این سالها، کارکنان موسسه همشهری به تناوب در قالب نهاد صنفی موسسه یا فردی، مواردی را با نمایندگان شورای شهر و نهاد شهرداری به صورت شفاهی و مکتوب در میان گذاشتند، چرا این صداها و خبرها چنان پیگیری نشد که منتج به اصلاح امور شود؟
فقدان این نگاه ساختاری منجر به آن شده است که اکنون در تصمیم سازی برای همشهری و مدیریت آن شیوه مناسبی اتخاذ نشود.
در طی این سالها ملاک انتخاب اعضای هیات مدیره "آشنایان خوب، و هم نظر" بوده است. این نوع مکانیزیم انتخاب نه نتها گام گذاشتن به ساحت اول فرسودگی و تولید خسارت در موسسه است بلکه نشان دهنده فقدان چشمانداز برای همشهری است.
هیات مدیره همشهری باید آئینه تمامنمای ماموریتها و برنامههای موسسه باشد.
وظیفه موسسه همشهری تولید محتوای رسانهای است. اما برای تحقق آن نخست نیاز به ابزارها و بسترهای ارائه محتواست و دوم تامین مالی و کسب درآمد پایدار برای بقای آن.
وظیفه اول را شخصیت حقوقی مدیر مسئول و سردبیر عهدهدار است.
اما این محتوا باید در بسترهای ممکن رسانهای همچون ارائه به شکل مکتوب، از طریق فضای مجازی مانند سایت، رسانههای اجتماعی، اپها و نظایر آن، صورت گیرد. شناخت این شیوهها تخصصی است.
موسسه همشهری نیاز به بازتعریف برند خود است که این دانش تخصص میخواهد.
جمعیت این موسسه در طی سالها به دلیل رخدادها و آمد وشدهای مختلف با ویژگیهای خاصی مواجه شده که ترمیم و بازسازی ساختار اداری آن نیازمند تخصصهای لازم در این زمینه است.
همشهری به عنوان یک موسسه بزرگ رسانهای در حوزه بازرگانی رسانهای باید فعال باشد که این حوزه نیز به تخصص نیاز دارد.
همشهری به مانند هر رسانهای نیازمند تعامل با نهاد قضایی است و این تعامل در تخصص افرادی با ویژگیهای خاص است.
هیات مدیره پویای همشهری باید دربرگیرنده این تخصصها باشد و مدیرعامل منتخب وظیفه عملیاتی کردن تصمیمات تخصصی هیات مدیره در این عرصهها را عهدهدار باشد.
نامها و نامزدههایی که تا کنون مطرح میشود واجد احترام هستند اما این تنوع تخصصی در آنها دیده نمیشود.
اگر چنین شود، زنگهای هشدار و طرحهای پویایی مجددا در موسسه رو به خاموشی خواهد رفت.
سخن کوتاه؛ نتیجه آن تحقیق و تفحص و این مکانیزم تعیین مدیریتی نشان میدهد که درس لازم از گذشته این موسسه گرفته نشده است.
یادداشت: علی کدخدازاده