در یک نشست مطرح شد:
نابودی بخش زیادی از گنجینه و چینی خانه اردبیل/ پلاک سفالی شادیاخ، نماد پیوندهای فرهنگی ملتهای مجاور راه ابریشم
کارشناسان و باستانشناسان در نشست تخصصی سومین کنفرانس بین المللی باستان شناسی و حفاظت در امتداد جاده ابریشم از ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان، نابودی بخش زیادی از گنجینه و چینی خانه اردبیل و پلاک سفالی شادیاخ، نماد پیوندهای فرهنگی ملتهای مجاور راه ابریشم سخن گفتند.
به گزارش ایلنا، در نشست تخصصی سومین کنفرانس بینالمللی باستان شناسی و حفاظت در امتداد جاده ابریشم مقالاتی با عناوین «حفاظت از راه ابریشم در دروازۀ خراسان ؛ تمهیدات دفاعی دشت سرخس در طول تاریخ» و «ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان» ارایه شد.
میثم لباف خانیکی (عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران) در این نشست با موضوع «حفاظت از راه ابریشم در دروازۀ خراسان ؛ تمهیدات دفاعی دشت سرخس در طول تاریخ» به ایراد سخنرانی پرداخت.
او گفت: راه ابریشم در مسیری طولانی از شرق به غرب، پس از عبور از کوههای زاگرس، کوهپایههای جنوبی البرز و نوار شمالی کویر مرکزی ایران، به سلسله ارتفاعات بینالود و هزارمسجد میرسد و با گذر از نیشابور و توس وارد دشت وسیعی میشود که سرخس نام دارد.
او سرخس را حلقۀ اتصال فلات ایـران و بیابان تـوران دانست و گفت: کاروانهایی که از چین و ماوراءالنهر به قصـد ایران و بین النهرین راه میپیمودند، قبل از ورود به خراسان از سرخس گذر میکردند.
او با اشاره به این نکته که مقدسی، جغرافیانگار قرن چهارم هجری، سرخس را «دروازۀ خراسان» لقب داده است، گفت: با این حال این دروازه، فقط گذرگاه کاروانیان و بازرگانان و زائران نبود، بلکه بیابانگردان و مهاجمانی که چشم طمع به منابع و خزاین خراسان و ایران داشتند نیز ناگزیر از پیمودن همین مسیر بودند.
این عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران با بیان این نکته که دفاع از سرخس به معنای دفاع از خراسان و ایران بود، گفت: به همین منظور، سرخس و روستاهایش در نقاطی پی افکنده شدند که در عین حفظ کیان خویش، امکان مراقبت از راه ابریشم را مهیا کنند.
لباف خانیکی افزود: از طرف دیگر در حاشیۀ جنوبی دشت سرخس، آنجا که دشت به دامنههای رشته کوه هزارمسجد میرسد، برجها و قلعهها و دیوارهای دفاعی برآورده شد تا معابر کوهستانی راه ابریشم و انشعاباتش را بپایند و در صورت لزوم، از ورود مهاجمان و غارتگران به بخش های داخلی خراسان و فلات ایران جلوگیری کنند.
این باستان شناس در ادامه گفت: این تأسیسات دفاعی که در دو معبر کوهستانی مزدوران و آق دربند تمرکز یافته اند، امکان حفاظت از دشت سرخس و خراسان را در مسیر راه ابریشم دو چندان کردهاند.
او با اشاره به مشخص نبودن قدمت دقیق این آثار ، وجود سازههای دفاعی در محل ورود راه ابریشم به فلات ایران را از یک سو روایتگر وقایع تاریخی جاری در مسیر این راه دانست و از سوی دیگر شاهدی بر تلاش مردمان سرخس در حفاظت از «دروازۀ خراسان» اعلام کرد.
در ادامه نشست علیرضا شاه محمدپور، عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره «ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان» به ایراد سخنرانی پرداخت.
او در آغاز سخنانش به شروع حکومت سلسله ساسانیان در اوایل قرن سوم میلادی اشاره کرد و گفت: عمده آثار به جا مانده از این دوره شامل شهرها، سدها، پلها، قلعهها، کاخها و آتشکدهها هستند که بررسی نحوه پراکندگی این آثار، شبکههای دسترسی داخل کشور را تا حدودی مشخص میکند.
وی افزود: برخی از این سازهها، همچون پلها، ارتباط مستقیم با شبکه راههای کشور داشتند و همجواری برخی دیگر مانند قلعهها در کنار راههای اصلی قابل بررسی است.
شاه محمد پور با اشاره به تقسیم قلعههای ساسانی به سه دسته گفت: برخی از این قلعه هابه دور یک محوطه یا شهر برای حفاظت از آن ساخته میشدند، گروهی در کنار راههای اصلی برای محافظت از آنها بودند و دسته سوم برای محافظت از مکانی خاص بنا میشدند.
او با اشاره به این نکته که گاهی ساخت قلعه ترکیبی از نیازها را برطرف میکرده است، گفت: قلعههای ساسانی معمولاً بر روی کوهها و یا تپهها ساخته میشدند.
وی افزود: موقعیت قرارگیری آنها نه تنها باعث میشد که از نظر نظامی محفوظ باشند، بلکه به محدوده اطراف کاملاً احاطه داشتند و معمولاً نشانههایی از عبور یک مسیر اصلی در کنار این قلعهها دیده میشود.
او به وجود یک کاروانسرای دوره اسلامی در کنار برخی از این قلعهها اشاره کرد و گفت: از آنجاییکه راههای اصلی کشور تا قبل از انقلاب صنعتی ثبات داشتهاند، میتوان از انطباق راههای کاروانرو با محل برخی قلعههای ساسانی نتیجهگیری کرد که این ساختمانها در مسیرهای اصلی کشور قرار داشتهاند.
ابداع ساخت گنبد در ایران
شاه محمد پور در ادامه افزود: شروع دوره ساسانی با ابداع ساخت گنبد در ایران همزمان شد؛ گنبدی که از نظر سازهای با موارد مشابه رومی متفاوت بود.
به گفته وی، اولین گنبد که به سبک معماری ساسانی هویت داد در قلعه دختر شهر گور قرار دارد. با این حال، گنبد ساسانی که بر روی چهار قوس برپا میشد در آتشکدهها بیشتر از دیگر بناها بهکار گرفته شد.
او با بیان این نکته که در میان تمام آثار معماری این دوره، بناهای چهارطاقی به عنوان سمبل ساسانیان شناخته میشوند، گفت: با وجود تنوع شکلی چهارطاقیها، ساختار اصلی آن ها در تمام کشور بسیار شبیه است.
شاه محمد پور گفت: در فضای مرکزیِ برخی از چهارطاقیها پایه آتشدان کشف شده که کاربری آن ها به عنوان آتشکده را ثابت کرده است.
او افزود: با وجود اینکه امکان استفاده از برخی چهارطاقیها بعنوان آتشکده مورد تردید است، اما شکل چهارطاقی به عنوان یک آتشکده ساسانی بطور عام پذیرفته شده است.
او با اشاره به تنوع مکان قرارگیری چهارطاقیها گفت: میتوان آنها را در چهار گروه دستهبندی کرد.
شاه محمد پور گفت: برخی از آنها به صورت منفرد در یک محوطه قرار دارند. معمولا این نوع چهارطاقیها با زمینهای کشاورزی احاطه شدهاند و اعتقاد بر این است که عایدات کشاورزی این مناطق وقف این آتشکدهها بوده است.
او با اشاره به قرارگیری بعضی از چهارطاقیها در درون یک مجموعه معماری گفت: احتمال کاربری آتشکده برای این نوع چهارطاقیها بیشتر است و به نظر میرسد ساختمانهای اطراف آنها برای انجام خدمات مذهبی و اقامتی باشند، همچنین نسبـت به اهمیت این مجموعهها استحکاماتی نیز در اطراف آنها ساخته میشد. او اظهار داشت: برخی از چهارطاقی ها هم داخل قلعه و یا شهر قرار دارند که معمـولاً بعنوان آتشـکده شناخته میشوند و مراسـم مذهبی شهر در آن ها برگزار میشده است.
شاه محمد پور گفت: برخی از این اماکن در دوران اسلامی به مسجد تبدیل شدند و جایگاه مقدس آنها حفظ شد.
او در توضیح چهارمین گروه چهار طاقی ها گفت: این چهارطاقی ها در کنار یک قلعه ساخته شدهاند. در این موارد، مکان مقدس بیشتر در دسترس عموم بوده و احتیاج به حفاظت کالبدی مستقیم نداشته است.
چهار طاقی عنصر مذهبی
او در ادامه از وجود یک جاده اصلی در ترکیب قلعه و چهارطاقی خبر داد و گفت: در این حالت قلعه بعنوان تأمین کننده امنیت و کنترل راه ساخته شده و چهارطاقی بعنوان عنصر مذهبی و مرکزیت سکون در مسیر است.
او افزود: نمونه کلاسیک این ترکیب، که در این مقاله بعنوان نمونه مطالعاتی مطرح میشود، در خراسان است که بازههور نام دارد.
شاه محمد پور گفت: یکی از اصلیترین مسیرهای شمالی جنوبی خراسان از تنگهای میگذرد که قلعهای بر فراز کوه و یک چهارطاقی در خروجی تنگه ساخته شده است.
او با تاکید بر اهمیت این جاده در طول تاریخ گفت: وجود یک رباط صفوی در کنار آن نیز دلیلی بر اهمیت آن است.
به گفته وی، چهارطاقی روی یک تپه ساخته شده و تفاوت نحوه گوشهسازی گنبد آن با دیگر نمونههای مشابه متعلق به دوره ساسانیان، توجه محققین را به خود جلب کرده است.
او افزود: جاده اصلی از نزدیکی چهارطاقی گذشته و وارد یک تنگه باریک میشده است.
او با اشاره به وجود آثار یک قلعه به نام قلعهدختر یا قصردختر بر فراز کوه شرقی تنگه گفت: این قلعه بر روی تیغه کوه و به موازات جاده امتداد دارد و کنترل کامل بر عبور و مرور جاده را میسر کرده است.
قرار داشتن ایران در چهارراه خاور دور، جنوب، شمال و غرب آسیا تصادفی نیست
تصادفی نیست که ایران در چهارراه خاور دور، جنوب، شمال و غرب آسیا واقع شده و مردم ایران هم در سفرهامطالب بسیاری برای انتقال فناوری، ادیان و غیره در امتداد جاده ابریشم داشتهاند.
لیانگرن ژانگ (باستان شناس چینی) در نشست تخصصی سومین کنفرانس بین المللی باستان شناسی و حفاظت در امتداد راه ابریشم در تبریز به ارایه مقالهای با عنوان « درباره خاستگاه تپه نادری » پرداخت.
وی با اشاره به آغاز کار میدانی مشترک بین ایران و چین در سال ۲۰۱۶ گفت: این پروژه با همکاری دانشگاه چینی و موسسه تحقیقات میراث فرهنگی و گردشگری براساس تفاهمنامه ای بین دو طرف انجام شد.
او افزود: این پروژه در راستای برنامه کلان سیاست دولت چین موسوم به «یک کمربند، یک جاده » برای بسترسازی برای فعالیت بیشتر شرکت های چینی در ایران بوده است.
او اظهار داشت: به رغم تحریمهای آمریکا همچنان این پرژوه مشترک ادامه پیدا کرده است.
به گفته این پژوشگر، وقتی از تپه نادری صحبت میکنیم باید به مفهوم جاده ابریشم نیز اشارهای داشته باشیم.
ژانگ با اشاره به جایگاه و اهمیت جاده ابریشم گفت: این جاده منطقه خاور دور، غرب اسیا و جنوب اوراسیا و روسیه را به هم مرتبط میکند.
او درباره نقش ایران در جاده ابریشم گفت: با نگاه به نقشه متوجه میشویم که تصادفی نیست که ایران در چهارراه خاور دور، جنوب، شمال و غرب آسیا واقع شده است و مردم ایران هم در سفرها مطالب بسیاری برای انتقال فناوری و ادیان و غیره در امتداد جاده ابریشم داشتهاند.
وی گفت: تعامل فرهنگی چین و ایران در بحث اشیا عتیقه بسیار زیاد بوده و اشیا فرهنگی بسیاری بین ایران و چین تبادل شده است.
ژانگ افزود: خاستگاه تعاملات در زمینه تپه نادری بین ایران و چین، مطالعات برد فورد لافر، چینی شناس آلمانی بود که به دو زبان فارسی و چینی تسلط داشت.
این پژوهشگر چینی اظهار داشت: او درباره انتقال کالاها و آثار فرهنگی در امتداد جاده ابریشم و انتقال کالاهایی مثل یونجه ، انگور و کنجد و خیار از ایران به چین و نیر کالاهایی که از چین به ایران منتقل میشد، مطالعاتی را انجام داده بود.
او با اشاره به قرارگیری تپه نادری در شمال خراسان شمالی، از آغاز کاوش ها در سال ۲۰۱۶ در این محوطه تاریخی خبر داد.
ژانگ گفت: تپه نادری در بخش شرقی دره اترک واقع است که از نظر موقعیت جغرافیایی خیلی مهم است چرا که این دره یک دالان طبیعی مرتبط دهنده دشت مشهد به منطقه دریای کاسپین است که راه شرق به غرب مهمی را ایجاد میکند.
کالاهای وارد شده از محوطه آلتای
نیکولای سرگین از دانشگاه آلتای روسیه دیگر سخنران این نشست به بیان گوشهای از مقالهاش با عنوان «منطقه پیرامونی جاده ابریشم در قرون وسطا »با تأکید بر کالاهای وارد شده از محوطه آلتای در نیمه دوم هزاره اول و نیمه اول هزاره دوم بعد از میلاد پرداخت.
او گفت : این تحقیق با پژوهش بر روی محوطه های باستانی قرون وسطا در منطقه آلتای در آسیای صغیر انجام شد و دوره های تحقیقی بررسی شده در این منطقه نیز مربوط به اوایل نیمه دوم و دوره حکومت مغول ها از قرن ۱۲تا ۱۴پس از میلاد بوده است .
این پژوهشگر افزود: با مطالعه و تحقیق بر روی مکانهای تدفینی و گورستانهای آلتای برخی اقلام وارداتی چینی مشاهده شد که قطعاتی از محصولات ابریشمی ، ۱۰آینه مفرغی و ۲سکه چینی نمونهای از آنهاست که در ۲۵ گور کشف شده است .
سرگین خاطرنشان کرد که سکههای چینی متعلق به گورستان کودریک است و قدمت آنها به ۶قرن پیش از میلاد بر میگردد.
به گفته او ، آینههای مفرغی نیز به گورستان شیبه متعلق بوده که ویژگیهای خاصی دارند و قطعات ابریشم نیز مربوط به پایان قرن هفتم و هشتم بعد از میلاد است.
این محقق تصریح کرد : منطقه دیگری که در این تحقیق بررسی شده موسوم به بوگوت در منطقه مغولستان مرکزی است که اقلام کشف شده در آن وارداتی بودند و از غرب منطقه به آلتای آورده شده بودند .
امتداد جنوبی جاده ابریشم در مناطق میانی چین
دیگر سخنران این نشست لی میتیان از چین به طرح بخشی از مقاله امتداد جنوبی جاده ابریشم در مناطق میانی چین (بررسی تصاویر مقبرهها و سرامیکهای به کار رفته در کورهها در مناطق مرکزی چین )پرداخت .
او گفت : بسیاری از مکتوبات تاریخی و باستان شناسی ناظر بر این است که جاده ابریشم راهی برای ارتباط با مناطق شمالی چین خاور دور و اروپا بوده است .
این پژوهشگر با طرح این پرسش که آیا این جاده به جنوب چین رسیده یا خیر تصریح کرد: بسیاری از مطالعات به دلیل اختلافات سیاسی بین امپراطوریهای مناطق شمالی و جنوبی به ویژه در قرن سوم تا ششم میلادی این امر را انکار کردهاند .
میتیان گفت: در بررسیهایم در جنوب چین متوجه شدم که در گذشته عوامل فرهنگی عجیبی وجود داشته که از منطقه فرادست جاده ابریشم به مناطق زیرینش انتقال پیدا کرده است .
این محقق در ادامه به شواهدی از اشیای تدفین ، سرامیکهای بکار برده شده در مراسم تدفین ، معماری، بناهای به جا مانده ، نقاشیهای روی سنگ، انواع رقصها، دکوراسیون ، ظروف چینی ، سبک تزئینات ، آدمکهای سفالی و... اشاره کرد که گویی از فرهنگهای دیگر وارد چین شدهاند .
وی تصریح کرد: تمامی این شواهد به قرن سوم باز میگردد زمانیکه مهاجران آسیایی، غربی، آسیای مرکزی و تجار از طریق رودخانههان به ویژه زمانیکه مناطق شمالی دچار هرج و مرج شده بود به مناطق جنوب چین رفتند و توانستند فرهنگهای عجیب و غریب خود را به آن مناطق ببرند و حتی اکولوژی اجتماعی جنوب چین را در قرون وسطی تغییر دهند .
این پژوهشگر با طرح این پرسش که این آیا این آبراه میتواند امتداد جاده ابریشم برای ارتباط شمال و جنوب چین باشد به سخنانش پایان داد.
او در پایان مجموعه بازههور را نمونه کاملی از ترکیب راه، قلعه و چهارطاقی در دوره ساسانیان دانست.
فخری دانشپور پرور (استاد دانشگاه) که با موضوع « بررسی چینیهای آبی و سفید گنجینه اردبیل در ارتباط با راه ابریشم» سخن میگفت، با بیان این نکته که گنجینه و چینیخانه اردبیل شامل بیشترین مجموعه ظروف و چینیهای آبی و سفید چین در دوره مغول، تیموری و صفوی بوده است، گفت: این مجموعه بهمرور دارای ۱۱۶۱ قطعه چینیهای تکرنگ، سه رنگ، ۵ رنگ و سلادون شده است.
او با ابراز تاسف از این نکته که در رویدادهای جنگی و تجاوز بیگانگان مقادیر زیادی از این مجموعه ارزشمند به غارت و یغما رفته است، گفت: تعداد باقیمانده در زمان صفویه در جایگاههای منظم چینیخانه بر روی دیوارههای تالار گنجینه جاسازیشده بود اما به علت زلزلههای مکرر فروریخته و نابودشدهاند.
او افزود: قطعات باقیمانده بنا بر دلایل مورد اشاره از اردبیل به موزه ملی ایران در تهران انتقال داده شده به گونهای که امروز این موزه ارزشمند تاریخی (اردبیل)، فقط دارای ۷۱ قطعه است.
خلاقیت هنرمندان سفالگر در شاهکارهای هنر سفالگری ایران و چین
شاهکارهایی از هنر سفالگری ایران و چین که به سبک سفالینهها یا چینیهای آبی و سفید شهرت جهانی یافته اند، ناشی از نوآوری و خلاقیت هنرمندان سفالگر ایرانی و چینی است.
مهناز رحیمی فر (دکترای تاریخ و کارشناس مسئول پژوهشکده زبان شناسی کتیبهها و متون پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری)به ارایه بخشی از مقاله «تجلی روح ایرانی - چینی در چینیهای آبی و سفید» پرداخت .
او با بیان اینکه در سدههای نخستین دوران اسلامی ساخت ظرفهای لعابدار و بیلعاب سفالین متاثر از سفالگری عصر ساسانی چون دیگر شاخههای هنری ادامه یافت گفت: هنر سفالگری از جنبههای مختلف تکنیک ساخت، تنوع استفاده از لعاب، و ایجاد انواع تزئینات به ویژه به کارگیری هنرهای نگارگری و خوشنویسی، تحول بزرگی در هنر سفالگری اسلامی ایجاد کرد.
به گفته این پژوهشگر، وجود ارتباطات گسترده تـجاری با کشـورهای مختلف به ویـژه خـاور دور، نقـش مهمی در تبادل اطلاعات فنی- هنری داشته و زمینه را بـرای خلق سبکهای نوین فراهم آورد.
رحیمی فر افزود: شاهکارهایی از هنر سفالگری ایران و چین که به سبک سفالینهها یا چینیهای آبی و سفید شهرت جهانی یافتهاند، ناشی از نوآوری و خلاقیت هنرمندان سفالگر ایرانی و چینی است.
کشف چینیهای آبی و سفید در شهر حریره
وی تصریح کرد : شیوه ساخت، رنگ و لعاب منحصر بفرد، تنوع فرم، و نقوش رمزگونه و نمادین آن ها با ویژگیهای خاص بومی، از جمله ویژگـیهایی است که سبـب جاودانـگی این سبـک شده است.
کارشناس مسئول پژوهشکده زبان شناسی، کتیبهها و متون پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: نمونههای قابل توجـهی از چینیهای آبی و سفید در طـی کاوشهای باستـان شناختی به ویژه در بنـادر باستانی چـون کیش (شهر حریره) یافت شده و مجمـوعههایی نیز از شاهان و خانـواده آنها در بناهای تـاریخی چون آستانه شیخ صفی الدین اردبیلی به یادگار مانده که در موزههای بزرگ ایران و جهان نگهداری میشوند.
وی تصریح کرد :در این مقاله تلاش بر این است که با بهره گیـری از منابع کتابخانهای و بررسی نمونههای موجود در موزههای ایران و خارج از ایران، ضمن شرح مختصری پیرامون تاریخچه شکل گیری مجموعههایی از چینیهای آبی و سفید، به نکات دیگری چون تکنیک ساخت و تزئینات و گونه شناسی این سبک پرداخته شود.
نماد پیوندهای فرهنگی ملتهای مجاور راه ابریشم
رجبعلی لباف خانیکی (از موسسه فرهنگی- پژوهشی کهن بوم خراسان) نیز گفت: پدیده بسیار جالب توجهی که در کاوشهای باستانشناسی شادیاخ نیشابور کشف شد، دارای ویژگیهای بسیار مهمی است که به لحاظ علمی، فرهنگی و هنری میتواند تجلیگاه فرهنگ مشترک ملتهای مسیر راه ابریشم از چین تا بینالنهرین، اروپا و حتی مصر باشد.
به گفته وی، این پدیده پلاکی سفالی در ابعاد نسبتاً محدود است، اما تعبیر و تفسیرهای قابل برداشت از نقوش برجسته روی آن پردامنه و مرتبط با بنیادهای فرهنگی و باورهای ملل مختلف مجاور راه ابریشم، به ویژه ایران، از گذشتههای دور است.
او افزود: بر روی پلاک، چهار صورت فلکیِ شامل «دو پیکر»، «سنبله»، «سرطان» و «اسد» نقش بسته که هر یک به لحاظ مشخصات ظاهری منحصر به فرد و از نظر مفاهیمی که به همراه دارد قابل تأمل و بحث فراوان است.
لباف خانیکی اظهار داشت: علاوه بر چهار صورت فلکی، وجود نقش برجستۀ شاهین بین دو صورت فلکی اسد و سرطان و نقش دو اژدها در دو سمت پلاک بسیار جالب و قابل تامل است و گویی مباحثی فراتر از بروج فلکی را مطرح می¬کنند، مباحثی که آنها نیز ریشه در اساطیر و باورهای کهن اقوام ایرانی و غیرایرانی دارند.
او گفت: در فرایند مطالعه پیرامون پلاک و محتوای فرهنگی آن سعی شده است با مراجعه به منابع گوناگون، به پرسشهای مطرح درباره پلاک و فلسفه وجودی آن از جنبههای مختلف پاسخ داده شود.