در گفتوگوی ایلنا با زوج باستانشناس مطرح شد:
ژن افسردگی و اعتیاد را از انسانهای نئاندرتال به ارث بردهایم/فرق باستانشناسی ایران و جهان مثل پراید و مرسدس بنز است
قطعا سوالات متعددی از چگونگی حضور انسان در کره زمین وجود دارد. اینکه اجداد انسانهای امروزی چه کسانی هستند و ما چه ژنهایی را از انسانهای نخستین به ارث بردهایم؟ حیدری گوران میگوید: اطلاعات ما درخصوص اینکه انسان نئاندرتال چه مراسم آیینی و چه تفکری داشت بسیار اندک است. حتا براساس حدس و گمان میگوییم که آنها قادر به صحبت کردن بودند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها جامعه باستانشناسی ایران شاهد مطرح شدن کشف جدیدی است که بخشی از تاریخ باستانشناسی ایران را متحول میکند. این کشف در محوطه باستانی پناهگاه صخرهای باوه یوان در کرمانشاه توسط سامان حیدری گوران و همسرش، الهام قصیدان و گروه باستانشناسی آنها رقم خورد.
سامان حیدری گوران متولد ۱۳۴۹ و فارغالتحصیل رشته جغرافیای طبیعی است. حدود ۱۵ سال پیش بود که در موزه ملی ایران مشغول به کار شد تا تحقیقات باستانشناسی حرفهای را انجام دهد. بعد از ۳ سال، فرصتی پیش آمد تا برای گذراندن دوره دکتری به همراه همسر خود الهام قصیدیان عازم آلمان شود.
الهام قصیدیان نیز با وجود آنکه در ابتدای امر معلم زبان انگلیسی بود اما بعدها به رشته باستانشناسی علاقمند شد. باستانشناسی را از سال ۱۳۸۳ شروع کرد و در نهایت موفق شد به همراه همسر خود بورسیه دانشگاه آلمان را بگیرد و هر دو عازم آلمان شدند و دکتری باستانشناسی را از دانشگاه آلمان دریافت کردند. از آنجا که علاقمندی این زوج به دوره پارینه سنگی بود، درصدد تحقیق درخصوص انسانهای نئاندرتال برآمدند تا آنکه در سال ۲۰۱۰ فارغالتحصیل شدند و پروژه دکتری خود را با محوریت ایران و استان فارس ارائه دادند.
در آن زمان با توجه به کمبود اطلاعات درخصوص دوره پارینه سنگی ایران، حیدری گوران برآن شد تا کتابی دراین خصوص تالیف و منتشر کند. این کتاب با نگاهی به جغرافیای طبیعی و پراکندگی انسانها در منطقهای خاص از ایران تالیف و در سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات آکسفورد منتشر شد. شاید بتوان گفت این کتاب نخستین کتاب تخصصی دوره پارینه سنگی ایران بود که توسط یک ایرانی تالیف و منتشر میشد.
حیدری گوران با تمرکز بر جنبههای طبیعی و بسترهای طبیعی انسانهای قدیم و قصیدیان با تمرکز بر دستافزارهای سنگی دوره پارینه سنگی تبدیل به زوجی شدند که با بررسی نکات مختلف بسترها و مواد باستانی، درصدد تحقیق و بررسی دوره پارینه سنگی برآمدند و به نوعی تکمیل کننده تحقیقات یکدیگر شدند. در نهایت نیز این تحقیقات و کاوشها منجر به کشف دندانی ۶ میلیمتری شد که حقایقی زیادی در خود نهفته داشت. دندانی شیری که متعلق به کودکی شش ساله از ۴۲ تا ۴۵ هزار سال پیش است. در ادامه گفتگوی ایلنا را با سامان حیدری گوران و همسرش الهام قصیدیان درباره تکامل انسان میخوانید.
از چگونگی کشف دندان کودک نئاندرتال و سایر کشفیات محوطه باستانی در کرمانشاه برایمان بگویید.
حیدری گوران: سرپرستی هیات باستانشناسی پناهگاه صخرهای باوه یوان در استان کرمانشاه برعهده من بود. برای نخستین بار در سال ۱۳۷۱ بود که برای کاوش به این منطقه باستانی رفتم و در آن زمان کاوش با سرپرستی بیگلری انجام میشد. بعد از گذشت سالها مجدد به این منطقه بازگشتم و کاوش را از سر گرفتم. البته آنچه درخصوص این محوطه باستانی آزاردهنده است، تخریبهایی است که در منطقه شاهد هستیم از ساخت اتوبان گرفته تا کانالهای فیبر نوری که این محوطه باستانی را با تخریب روبه رو کرده است. مسئولان میگویند در این منطقه بیش از ۳۵ هزار اثر تاریخی وجود دارد و امکان کاوش همه آنها وجود ندارد. طبیعی است که توانمندیهای دولت برای نگهداری از این آثار محدود است.
اگر بخواهم درباره انسانهای نئاندرتال برایتان بگویم میتوان گفت، مردان نئاندرتال معمولاً دارای ۱۶۵ سانتیمتر و زنان ۱۵۵ سانتیمتر قد بودند اما از لحاظ عضلانی، بسیار محکم بودند چون به مناطق و هوای سخت عادت داشتند و این مناطق کوهستانی باعث شده بود که عضلات آنها بسیار محکم شود.
قصیدیان: از آنجا که سنگ ابزارهایی که در محوطه کشف کردیم سه دوره استقرار را به ما نشان میدهند، میتوان گفت؛ استقرار دراین منطقه از دوره پارینه سنگی میانی آغاز میشود، زمانی که دندان کشف شده متعلق به آن دوره است. نباید فراموش کرد که ابزارهایی که در زمان انسان نئاندرتال مورد استفاده قرار میگرفت با آنچه توسط انسان مورد ساخته میشد بسیار متفاوت بود. آنها سبک و روش خاص خود را داشتند و نحوه تراش دادن سنگهایشان با تراش سنگهایی که در دورههای بعد شاهد تکامل آن هستیم، تفاوت دارد. حتا نحوه شکار انسان نئاندرتال با نحوه شکار انسان مدرن تفاوت دارد.
باتوجه به آنکه بهار ۹۶، شاهد کشف این دندان بودید و حدود یک سال و نیم بعد از آن رونمایی کردید؛ آیا در تمام دنیا عرف است که انجام تحقیقات و اسکنها روی یک شی تاریخی بیش از یک سال زمان ببرد تا بتوان به نتیجه رسید؟
حیدری گوران: حقیقت آن است که در دنیا چنین زمان طولانی عرف نیست و کارهای تحقیقاتی خیلی سریعتر انجام میشود. البته بعد از آنکه کشف انجام شد، به سرعت خبر آن را به مسئولان و متولیان مربوطه اطلاع دادیم اما اهمیت این موضوع در شرایط دیگری قرار گرفته بود و مورد توجه نبود. در اوایل امر سی تی اسکن از این دندان انجام نشده بود و با انجام این کار به اطلاعات دقیقتری دست یافتیم. البته ما نیز برای تحلیل دادهها به زمان نیازداشتیم.
آیا میدانیم انسانهای نئاندرتال چه حیواناتی را شکار میکردند؟
قصیدیان: به جز دندان کودک شش ساله نئاندرتال که در ایران کشف شد، طی سالهای گذشته شاهد کشف بقایای استخوانهایی از این انسانها در سایر نقاط دنیا و بخصوص کردستان عراق بودیم. باتوجه به آنکه در کنار استخوانهای پیدا شده بقایای حیوانات شکار شده توسط این انسانها نیز پیدا شده، میتوانیم بگوییم در دوره پارینه سنگی میانی، حیوانات درشت جثه بیشتر شکار میشدند از این رو ابزارهایی که برای شکار این حیوانات کاربرد بهتری دارند؛ ساخته میشدند. ابزارها بزرگتر و مقاومتر بودند و سبک آنها متفاوت بود چراکه حیوانات بزرگی مانند گوسفندسانان و گاوسانان در آن دوره شکار میشدند.
در دورههای بعدی با حضور انسانهای مدرن شاهد ایجاد تغییر در نحوه شکار حیوانات بودیم چنانکه حیوانات تیزپا و کوچک جثهای مانند خرگوش توسط انسان مدرن شکار میشد.
اگر بخواهید نگاهی به تجربیات و کاوشهای سالهای پیش داشته باشید؛ کدام کشفیات را به عنوان مهمترین کشف میتوانید نام ببرید؟
حیدری گوران: پژوهش در دوره پارینه سنگی ازجمله پژوهشهای جدید در ایران و دنیا محسوب میشود چراکه سوژه آن بسیار قدیمی و دور از تصورات ماست و اشیای متعدد و قابل لمسی که بتوانیم به استناد آنها تئوریهایی بیان کنیم؛ در دست نداریم. این درحالی است که از دوره ساسانیان، هخامنشیان، صفویان و... بناها، معماریها و اشیای متعددی باقی مانده که میتوان به شرایط زیستی، مناسبات سیاسی،اداری و اجتماعی آنها پی برد. اما وقتی به دوره قبل از نو سنگی باز میگردیم، تصویر خاصی از آن دوره نداریم. از این رو ممکن است دوره پارینه سنگی جذابیتی که سایر دورههای تاریخی برای باستانشناسان و عموم جامعه دارند را نداشته باشد. حتا اوایل امر وقتی این موضوعات را مطرح میکردیم، برخی از اعضای جامعه باستانشناسی عنوان میکردند که این کار باستانشناسی نیست و بیشتر به زمین شناسی مربوط میشود. البته گلهای ندارم چراکه آموزش و پرورش و سیستم دانشگاهی کشور، بر دورههای جدیدتر تمرکز دارد و دانشپژوهان ما اطلاع چندانی از دورههای قدیمیتر ندارند.
اگر بخواهیم تاریخ و تمدن انسان را در قالب ۲۴ ساعت درنظر بگیریم، زمان پس از ۱۰ هزار سال پیش که به دوران ما میخورد، حدود ۲ دقیقه آخر است و ۲۳ ساعت دیگر به دوره پارینه سنگی بازمیگردد که زمانی بسیار طولانی و مهم است. اینکه ما کی بودیم، از کجا آمدهایم و چگونه شد که امروزه اینگونه شدیم، پرسشهای جالبی است که با تحقیق در دوره پارینه سنگی میتوانیم پاسخ آنها را بدست آوریم.
البته طی ۱۰ سال اخیر شاهد دگرگونی در سیستم آموزشی دوره پارینه سنگی هستیم و چندین دانشکده و موسسه داریم که روی این موضوع کار میکنند. این موضوع به سرعت مورد پیگیری قرار گرفته و بررسی میشود.
به نظر من اینکه متوجه شدیم طبیعت تاثیر بسیار زیادی در تغییر روش زندگی انسان داشت بسیار مهم بود. متوجه شدیم انسانهایی که در دوران قدیم زندگی میکردند از آنجا که ابزارهایشان برای شکار محدود بود، از طبیعت برای به دام انداختن حیوانات استفاده میکردند.
با توجه به کشفیات باستانشناسی درخصوص انسان نئاندرتال، آیا توانستهایم متوجه شویم که در آن زمان چه آیینها و تفکری داشتند؟
قصیدیان: مهمترین مثالی که میتوانیم از کشفیات انسان نئاندرتال بیاوریم، کشفیات غار شنیدار کردستان عراق است. در کاوشهای این غار، بقایایی از یک انسان نئاندرتال به دست آمد که نشان میدهد او معلول بوده است. با تخمین سن او متوجه شدند که چهل سال داشت که در واقع برای یک انسان نئاندرتال سن کهنسالی محسوب میشود. با در نظر گرفتن معلولیت این شخص، این کشف نشان میدهد که هم گروهیهایش از او نگهداری میکردند بنابراین به نوعی میتوان گفت؛ ارتباط قوی بین انسانهای نئاندرتال وجود داشته است. البته تمام این امور براساس شواهد غیرمستقیم عنوان میشود.
حیدری گوران: اطلاعات ما درخصوص اینکه انسان نئاندرتال چه مراسم آیینی و چه تفکری داشت بسیار اندک است. حتا براساس حدس و گمان میگوییم که آنها قادر به صحبت کردن بودند. هیچ مدرکی مبنی بر اثبات این فرضیه نداریم. اما افرادی هستند که با توجه به کشفیات موجود تئوریهایی اعلام میکنند. آنها معتقد هستند باتوجه به ابزار سنگی که انسان نئاندرتال میساخت و نیازمند پیچیدگی خاصی است، میتوان گفت آنها میتوانستند صحبت کنند.
ژنی که مسئول اعتیاد به مواد مخدر، سیگار الکل و هر نوع اعتیاد دیگر است از انسانهای نئاندرتال به ما ارث رسیده و منتقل شده است. حتی ژن افسردگی نیز ازجمله ژنهایی است که از انسانهای نئاندرتال به ما منتقل شده است. در واقع میتوان گفت تمام این امور در قالب کدهایی در ژنهای ما نهفته است و این کدها را از انسانهای نئاندرتال به ارث بردهایم
درخصوص آیین تنها یک مدرک وجود دارد که آن هم برحسب شانس مربوط به غار شنیدار کردستان عراق است که توسط یک باستان شناس فرانسوی مطرح شد. براساس کشفیاتی که در سال ۱۹۶۰ به دست آمد، گفته میشود، انسانهای نئاندرتال تدفین داشتند که این به معنای آن است که مرگ هم گروهیهایشان برایشان اهمیت داشت. آزمایشی روی خاکهای داخل تدفینها صورت گرفت که در نتیجه آن شاهد تمرکز بقایایی از یک گُل خاص در این تدفین بودیم. بنابراین کشفیات، نظریهای ارائه شد که همراه با تدفینهای صورت گرفته مراسم اهدای گُل نیز انجام میشد. اما این روزها این امور جدی گرفته نمیشود و مدارک خاصی نیز برای اثبات تئوریهایمان نداریم.
آیا انسان امروزی، ژنهایی از انسان نئاندرتال با خود همراه دارد؟
حیدری گوران: بله، در سال ۲۰۱۰ براساس مطالعات DNA، ثابت شد که انسانهای امروزی غیر از آفریقا، بین ۲ تا ۴ درصد ژن انسان نئاندرتال را دارند. این مطالعه بسیار مهم بود چراکه تا قبل از آن، همه فکر میکردند که انسان امروزی با انسان نئاندرتال هیچ اشتراکی با هم ندارند.
ژنی که مسئول اعتیاد به مواد مخدر، سیگار الکل و هر نوع اعتیاد دیگر است از انسانهای نئاندرتال به ما ارث رسیده و منتقل شده است. حتی ژن افسردگی نیز ازجمله ژنهایی است که از انسانهای نئاندرتال به ما منتقل شده است. در واقع میتوان گفت تمام این امور در قالب کدهایی در ژنهای ما نهفته است و این کدها را از انسانهای نئاندرتال به ارث بردهایم. بازهم تاکید میکنم که تمام این امور در حد تئوری است. چراکه اطلاعات بسیار اندکی درباره انسانهای نئاندرتال در اختیار داریم.
قصیدیان: نباید فراموش کرد که تمام تئوریهای ما براساس دادههای علمی بیان میشود و صرفاً حدس و گمان نیست. حتی میتوان گفت تا حدودی به این یقین دست یافتهایم که ژن اعتیاد و افسردگی از انسانهای نئاندرتال به ما منتقل شده است.
باتوجه به صحبتهای شما آیا میتوان گفت کشفیات باستان شناسی ثابت میکند که انسان در طول زمان حیات خود در کره زمین تکامل یافته گرچه شاید تکامل انسان از موجودی به موجود دیگر با تفکرات اسلامی منافات داشته باشد؟
حیدری گوران: شاید نیاز باشد تا مباحث و مسائل دینی و اسلامی توسط یک مفسر دین توضیح داده شود. من متخصص حوزه دین نیستم اما میتوانم به آنچه که علم اثبات کرده است، بپردازم. علم میگوید موجودات زنده براساس یک فرآیندی به نام تطور از گونهای به گونه دیگر تبدیل میشوند و آنهایی که توانایی سازگاری با شرایط جدید را ندارند از گردونه خارج میشوند. شاید بتوان گفت نئاندرتالها و هوموارکتوسها نیز به همین دلیل بود که منقرض شدند. درخت خویشاوندی هومونینها هم نشان میدهد که خیلی قبلتر از این سالها، با ما، دارای اجداد مشترک بودند.
قصیدیان: انسان مدرن توانست خود را با محیط تطبیق دهد. اگر بخواهیم به صورت کلی توضیح دهیم میتوانیم بگوییم نئاندرتالها از اروپا شکل گرفتند و به سمت شرق کره زمین آمدند. این در حالی است که گونهای دیگر از انسانها از آفریقا شکل گرفتند و در طول زمان با نئاندرتالها امتزاج داشتند. نباید فراموش کرد که طی سالها و قرنهای گذشته گونههای انسانی مختلفی را شاهد هستیم. مطالعات ژنتیکی نشان میدهد که هنوز نتوانستهایم گونههای انسانی که بین نئاندرتالها و انسان مدرن وجود داشت را کشف کنیم.
مشکل اساسی که در سیستم آموزش و پرورش با آن روبه رو هستیم آن است که دانش آموزان ما هیچ اطلاعی از باستانشناسی ندارند؛ این در حالی است که دانش آموزانی که در کشورهای پیشرفته تحصیل میکنند با انسان نئاندرتال ابزارهای سنگی و غیره آشنایی کامل دارند
از سختیهایی که در عرصه تحقیق و کاوش و باستانشناسی متحمل شدهاید برایمان بگویید.
حیدری گوران: سالهاست در عرصه باستانشناسی و کاوش فعال هستم. آنچه که طی این سالها تجربه کردم، تغییرات پیاپی مدیران بود. نباید فراموش کرد که باستانشناسی رشتهای تخصصی است و نیازمند اختصاص بودجه و مدیرانی است که به این حوزه اشراف داشته باشند اما طی ۲۰ سال گذشته که در این عرصه فعال بودم، شاهد آن بودم که جز تعداد معدودی از افراد که ثابت بودند سایر مدیران و مسئولان دائم در حال تغییر بودند. تا میخواهیم با آنها آشنا شویم و بتوانیم ارتباط برقرار کنیم، شاهد تغییر آنها هستیم. اتفاقی که چندی پیش نیز در کرمانشاه تکرار شد. اینگونه است که شاهد بروز آسیب به عرصه باستانشناسی هستیم.
نظر شما در خصوص حضور باستانشناسان خارجی در عرصه کاوشهای باستانشناسی ایران چیست؟
حیدری گوران: حضور باستان شناسان درجه یک بینالمللی در ایران به دلیل مسائل سیاسی ساده نیست. با این وجود این روزها شاهد حضور باستان شناسان خارجی در کاوشهای ایران هستیم اما میتوانم بگویم در میان کشورهای خاورمیانه در عرصه باستان شناسی بسیار عقب هستیم چراکه در کشورهایی مانند افغانستان و عراق گروههای متعدد باستان شناسان بینالمللی در حال کاهش هستند. شاید یکی از دلایل این امر این باشد که باستان شناسان ایرانی خوب عمل میکنند. این در حالی است که در عراق هیچکس، هیچ چیزی از باستان شناسی نمیداند. نباید فراموش کرد که بهروز رسانی دانش در باستان شناسی بسیار اهمیت دارد.
مشکل اساسی که در سیستم آموزش و پرورش با آن روبه رو هستیم آن است که دانش آموزان ما هیچ اطلاعی از باستانشناسی ندارند؛ این در حالی است که دانش آموزانی که در کشورهای پیشرفته تحصیل میکنند با انسان نئاندرتال ابزارهای سنگی و غیره آشنایی کامل دارند.
علاوه بر آنکه تجربه کاوش در محوطههای باستانی ایران را در کارنامه خود ثبت کردهاید، تجربه کاوش در کشورهایی مانند آلمان و عراق را نیز دارید. از تفاوت کاوش باستان شناسی ایران و سایر کشورها برایمان بگویید.
حیدری گوران: نگاهی که باستان شناسان خارجی به پروژه خود دارند بسیار متفاوت است. این مهم را میتوانم با بیان مثالی ساده عنوان کنم. اگر طراحی یک مرسدس بنز را با پراید درنظر بگیریم، قطعاً شاهد آن خواهیم بود که طراحی بیرونی و داخلی مرسدس بنز با پراید قابل مقایسه نیست و مشخص است که برای طراحی آن زمان طولانی صرف شده و دهها بار توسط متخصصان چک شده است. این امر در خصوص باستان شناسی نیز صدق میکند و دقت و زمان لازم را خرج نمیکنیم، این در حالی است که هیاتهای باستانشناسی خارجی بسیار سیستماتیک و برنامهریزی شده پیش میروند و زمان لازم را صرف کاوشها میکنند.