در گفتوگو با یک باستانشناس مطرح شد:
کشف آثار، معماری دوره پارتی در تپه خیبر/تکرار الگوهای استقرار از عصر باستان تاکنون/محوطههای باستانی کرمانشاه زیر تیغ لودرها
یکی از باستانشناسانی که دراستان کرمانشاه فعال است، میگوید: طی قرنها شاهد تکرار استقرار در محوطههای باستانی بودهایم با این حال نیاز است به تمامی محوطههای باستانی بویژه محوطههای مهمی که این روزها در سر پل ذهاب در معرض ساخت و سازهای جدید قرار دارند، توجه شود تا زیر تیغ بولدوزها از بین نروند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شکوه خسروی (باستانشناس و پژوهشگری) است که به دوران پیش از تاریخ علاقمند است. البته برایش سخت است که بگوید چرا دوران پیش از تاریخ را برای مطالعه انتخاب کردهاست اما معتقد است ناشناخته بودن دوران پیش از تاریخ و تلاش برای کشف این ناشناختهها سبب شد تا به دوران پیش از تاریخ علاقمند شوم. در این دوران مانند دوران تاریخی با منابع مکتوب سروکار نداریم پس همواره باید در تلاش برای کسب اطلاعات جدید باشیم و این از جذابیت های دوران پیش از تاریخ است.
او که حدود یک ماه پیش بررسیهای باستان شناسی در دره راز آور را به پایان رسانده است، اکنون یکی از اعضای هیات کاوش -تپه خیبر شهرستان روانسر است. او متولد دهه ۶۰ است که کاملا اتفاقی به سمت رشته باستانشناسی کشیده شد. دوست داشت حقوق بخواند اما از آنجا که در دانشگاه رشته باستانشناسی قبول شد با حضور در نخستین جلسه کلاس متوجه شد که یا باید یک باستانشناس خوب باشد یا این حوزه را رها کند. همیشه علوم انسانی برای او حوزهای جذاب بود و باستانشناسی او را با دنیای جدید و پر از ناشناخته آشنا کرد.
اینکه یک باستانشناس همیشه درحال یادگیری است برای خسروی جالب توجه است و معتقد است: هر روز در باستانشناسی با پدیدهای جدید روبه رو میشویم از پژوهش گرفته تا ارتباط و آشنایی با مردمان و فرهنگهای جدید که پر از آموزههای زندگی است. هیچگاه نمیتوان به نقطهای رسید که بگوییم همه چیز را میدانیم.
از کاوش در تپه خیبر چه خبر چه دست آوردهایی بدست آوردید؟
البته که سرپرست هیات باید اطلاعات دقیق کاوش را اعلام کند. اما درحال حاضر در لایههای دوران پارتی مشغول کاوش هستیم و به برخی ساختارهای معماری از دوران پارتی دست یافتهایم. با توجه به آنکه با هدف دسترسی به لایههای هزاره اول قبل از میلاد کاوش را آغاز کردیم، اکنون در لایههای جدیدتر مشغول کاوش هستیم و امیدورایم که بتوانیم به کاوش در لایههای قدیمیتر چه در این فصل و یا در فصلهای آتی ادامه دهیم. احتمالا این فصل از کاوش تا آخر مهرماه به طول بیانجامد.
شما در حوزه الگوهای استقراری در عرصه باستانشناسی فعال هستید. این الگوها چه اطلاعاتی را در اختیار ما میگذارند؟ چه لزومی دارد که به بررسی الگوهای استقرار مردمان باستان بپردازیم؟
برای ارزیابی وضعیت و موقعیت استقرارها، متغییرهایی وجود دارند که در رابطه با مکان گزینی استقرارها در گذشته مهم به نظر میرسند و در روند مطالعات ما روی این استقرارها نیز موثرند. دسته اول این متغییرها، شامل متغییرهای محیطی هستند که در چشمانداز جغرافیایی این محوطهها نقش موثری دارند و عبارتند از دوری و نزدیکی به منابع آب، دوری و نزدیکی به زمینهای کشاورزی و ارتفاع از سطح دریا، دسته دیگر شامل متغیرهایی هستند که از دیدگاه باستانشناسی محوطهها را مورد ارزیابی قرار میدهند و شامل وسعت محوطهها و توالی گاهنگاری آنهاست و در نهایت مشابهتها و ارتباط این استقرارها با مناطق پیرامون و اینکه تمامی استقرارها در یک دید کلی مورد ارزیابی قرار بگیرد.
در واقع میتوان گفت، یکی از اولین موارد در خصوص الگوی استقرار این است که محوطههای باستانی را براساس دوری و نزدیکی آن به منابع مورد نیاز مردمان دوران باستان میسنجیم و اینکه آیا جذابیتی غیر از منابع اصلی و اولیه استقرار در یک محدوده وجود دارد یا خیر.
آیا از الگوهای دوران باستان که کشف میشود میتوان الگویی برای زندگی مردمان عصر حاضر تعریف کرد؟
در برخی مواقع میتوان آن را تعمیم داد و در برخی مواقع خیر. حتا اگر امروز هم بخواهیم چرایی استقرار مردمان در روستاها و شهرهای امروزی را مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که بسیاری از عواملی که مردمان از گذشته به دنبال آن بودند، دلیل زندگی و استقرار مردمان امروز هم هست.
محل استقرار باستانی بنابر دلایل مختلف انتخاب میشدند. گاهی این استقرارها در نزدیکی راههای تجاری و گاهی در کنار رودخانهها و زمینهای حاصلخیز شکل میگرفت. حتا امروزه هم شاهد شکل گیری استقرارهای امروزی در نزدیکی راههای ارتباطی و تجاری هستیم و میتوان گفت الگوی عصر باستان در عصر معاصر نیز تکرار شده است. میتوان گفت مردمان امروز نیز دغدغههایی نسبتاً مشابه با دغدغه مردم باستان داشتهاند که این دغدغه میتواند در عرصه معیشت، پیشه و ... باشد.
در کاوشهایی باستانشناختی که داشتید کدامیک از محوطهها و دلیل استقرار ایرانیان باستان برایتان عجیب و جالب توجه بود؟
برای رساله دکتری خودم یک استقرار از دوره مس و سنگ در ارتفاعات استان زنجان را مطالعه کردم. برایم جای سوال بود که چرا این استقرار در مکانی صعبالعبور و بدون منابع دائم حیاتی مانند آب و زمینهای کشاورزی مناسب و سوخت و .. قرار داشت؟ در طول مطالعات، به شواهدی دست یافتیم که نشان داد مردم این منطقه به انجام فعالیتهایی در ارتباط با فلزگری میپرداختند و شواهدی از قالب فلزگری، سنگ مس و یافتههای دیگری در این ارتباط این مسئله را تایید میکرد. به نظر میرسد که یکی از دلایل استقرار مردم در این منطقه در آن زمان دستیابی به منابع سنگ مس و استفاده از آن بوده است.
در عرصه باستانشناسی معمولا در محوطههای باستانی با چند لایه از استقرار در دوران مختلف روبهرو میشویم که این امر نشان میدهد مردم در اعصار مختلف محلهای خاصی را برای زندگی خود انتخاب میکردند و به نوعی در صدد آن برمیآمدند که جایی استقرار یابند که درگذشته گروهی از مردم در آنجا زندگی میکردند. امروزه نیز شاهد ساخت و ساز خانهها در محوطه و تپههای باستانی هستیم. گویی قرار است لایهای جدید از زندگی روی تپههای باستانی شکل گیرد. آیا نقد چرایی ساخت و سازهای جدید روی تپهها و محوطههی باستانی میتواند صحیح باشد؟
درست است که مردمان عصر حاضر نقاطی را برای زندگی انتخاب میکنند که در دوران باستان نیز مورد توجه بوده است این علاقه به عواملی مانند آب، زمین کشاورزی، معادن خاص، راه دسترسی و ... بستگی دارد. نقد آنجایی وارد است که میراث فرهنگی بخواهد ضعیف عمل کند. میراث فرهنگی قوانینی دارد که میتواند از محوطههای باستانی حفاظت کند. سادهترین کاری که سازمان میراث فرهنگی میتواند انجام دهد این است که تعیین عرصه و حریم محوطههای باستانی و ثبت آنهاست. با این وجود تمام محوطههای باستانی دارای ارزش هستند و نمیتوانیم بگوییم کدامیک ارزشمند و کدامیک فاقد ارزش است. اگر قرار است بازسازی در منطقه صورت گیرد و روستا از نو ساخته شود، بهتر است مکانی برای استقرارجدید در نظر گرفته شود که روی محوطه باستانی نباشد.
یه طور مثال بعد ازوقوع زلزله سال گذشته در استان کرمانشاه و تخریب روستاهای زیادی در منطقه، اکنون که روستاها در حال نوسازی هستند بهترین فرصت برای آزادسازی عرصه و حریم محوطه های باستانی است. اینجا سازمان میراث فرهنگی با همکاری سایر سازمانهای فعال در بازسای مناطق زلزلهزده میتواند به انتقال روستا به محل دیگر اقدام کند؛ تا از یکسو جلوی خاکبرداری و تخریب محوطه باستانی گرفته شود و از سوی دیگر مردم برای ساختو سازهای آتی خود دچار مشکل نگردند. میراث فرهنگی باید در این خصوص مقتدرانه عمل کند؛ که البته شاهد کم کاری در این خصوص هستیم.
به کرمانشاه اشاره داشتید به نظر شما درحال حاضر وضعیت محوطههای باستانی این منطقه که در زلزله مورد تهدید قرار گرفته بودند، چگونه است؟
تا جایی که اطلاع دارم محوطه باستانی سر پل ذهاب در شرایطی که انتظار میرفت نیست و همچنان شاهد گودبرداری و ساخت خانهها در محوطه باستانی و به تبع آن تخریب محوطهها هستیم. نجات این محوطه باستانی جدی گرفته نشد. انتظار میرود که نظارت بیشتری دراین خصوص انجام شود.
طی سالهایی که در عرصه باستانشناسی مشغول به کاوش بودید، به چه کشفیات جالب و جذابی دست پیدا کردید؟
یکی از جالبترین کاوشهایی که انجام دادم در آتشکده پلنگرد شهرستان اسلامآباد غرب کرمانشاه بود. در این کاوش، مدارک و شواهد بسیار جالبی از یک آتشکده دوره ساسانی همراه با گچبریهای جالب توجه، پایه آتشدانهای گچی، سفالنوشته و همچنین شواهدی از وجود یک استودان در داخل آتشکده به دست آمد.
کاوش در آتشکده پلنگرد یک کاوش اضطراری و نجات بخشی بود. چراکه جادهای که کرمانشاه را به ایلام متصل می کرد از کنار محوطه میگذشت و حتی بخشی از محوطه را تخریب کرده بود. از این رو در سال ۱۳۹۱ کاوش اضطراری تپه پلنگ¬گرد در دو بخش انجام شد. در نهایت به گورستانی از دوره اسلامی و همچنین استقراری از این دوره دست یافتیم و بخش دیگر محوطه آتشکده مهمی از دوره ساسانی است که برای اولین بار شواهدی از وجود یک استودان (محل نگهداری استخوان) از آن به دست آمده است. این درحالی است که در گذشته این اعتقاد وجود داشت، که جسد مرده یک جسم ناپاک است و نباید در یک مکان مقدس گذاشته شود. این شواهد، گفتهها و نتایج بدست آمده در گذشته را به چالش میکشد. البته استاد مهدی رهبر پیشتر و در کاوش آتشکده بندیان درگز به وجود اتاق استودانها اشاره میکنند با این حال شواهد استخوانی در آنجا وجود نداشت. این یافته با ارزش در آتشکده پلنگرد، به نوعی اثبات نظر آقای رهبر نیز هست.