آغداشلو: اگر وزیری مقدم نبود تاریخ هنر ما دچار نقصان و خدشه میشد
مراسم بزرگداشت محسن وزیری مقدم در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش ایلنا، مراسم بزرگداشت محسن وزیری مقدم با حضور خانواده این هنرمند فقید و جمعی از هنرمندان عصر پنجشنبه 5 مهر در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
مجید رجبی معمار در این مراسم که به همت خانه هنرمندان ایران و با همکاری انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران برگزار شده بود٬گفت: با این که سال تازه به نیمه رسیده اما تعداد زیادی ازهنرمندان را از دست دادیم و محسن وزیری مقدم یکی از این هنرمندان صاحب سبک و تاثیرگذار بود. هنرمندانی که جای خلی آنها را نمیتوان به آسانی پر کرد.
او افزود: محسن وزیری مقدم هنرمند پرتلاش و جستوجوگری بود. همان گونه که خودش در فیلم مستند «هراس پرواز» میگوید: «اگر نقاشی نکنم میمیرم.» هنرمند پرتلاش٬ جدی و موثری بود و با وجود این که در دو دهه پایانی عمرش بخشی از بینایی خود را از دست داد٬اما تا آخرین روزهای زندگیاش نقاشی کرد.
عباس مجیدی رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز در مراسم بزرگداشت محسن وزیری مقدم گفت: محسن وزیری مقدم از معدود هنرمندان تاثیرگذار ما در ۷۰ سال اخیر بود که هنرمندان نسلهای مختلف از او تاثیر پذیرفتهاند و اگر کسی حتی یک بار یکی از آثار او را دیده باشد نمیتواند این آثار را از خاطر خود ببرد.
در ادامه این مراسم آیدین آغداشلو گفت: در سالهای اخیر جامعه هنری ما بسیاری از بزرگانش را از دست داده است و من به رسم دوستی و ادب درباره بسیاری از آنها سخن گفتهام٬ گویی من مرثیهخوان چهرههای فرهنگی کشور شدهام.
او افزود: هنرمندان بخشی از جامعه ما را تشکیل میدهند که اثر هنری خلق میکنند و پس از مرگ آثارشان را از خود برای آیندگان به جا میگذارند. من همواره تصورم این بود که آثار هنرمندان پس از مرگ به جا میماند اما با دیدن فیلم «هراس پرواز» و اثری که محسن وزیری مقدم کنار ساحل با ماسه خلق کرد و موج دریا آن را با خود برد٬ نظرم تغییر کرد.
آغداشلو با بیان این مطلب که شانس این را نداشته که شاگرد محسن وزیری مقدم باشد گفت: این افتخار را داشتم در دورانی که خانهاش در نزدیکی خانهام در نیاوران بود به او سر بزنم. او همیشه پروای ماندگاری آثارش را داشت و از موسساتی که آثارش را خریدند و پس دادند همواره گله میکرد. متاسفانه بسیاری از موسسات آثارش را در حالی که آسیب جدی دیده بودند به او پس دادند. سرنوشت برخی از آثارش نیز هرگز مشخص نشد.
او افزود: چشم وزیری مقدم همواره دنبال این بود که آثارش کجا میروند و برای آثاری که گم شده بودند همواره غصه میخورد. به نظر من حتی اگر از تمام دورههای کاری وزیری مقدم یک اثر به جا میماند او کار خودش را کرده است.
آغداشلو ادامه داد: وزیری مقدم به عنوان انسان و هنرمند رسالتی داشت که به خوبی از عهده آنها برآمد. حالا دیگر مهم نیست که اثری از هنرمند در گزند روزگار به جا بماند یا نه.
به گفته این نقاش٬ وزیری مقدم شخصیت خاصی داشت. اگر مروری کوتاه به زندگی او داشته باشیم به خوبی به این موضوع پی خواهیم برد. او از نسل هنرمندانی بود که برای آموختن و دیدن آثارهنرمندان بزرگ جهان سفرهای متعددی کرد و دستاورد آنچه که آموخته بود به ایران آورد و در کلاسهایش در اختیار شاگردانش گذاشت.
آغداشلو ادامه داد: وزیری در دورهای به ایتالیا رفت که هنر معاصر ایتالیا آخرین بخش درخشش را داشت. او با دیدن هنر دوره خودش دریافت که کجا ایستاده و چه کار باید بکند تا خودش را در عرصه هنر ثبت کند. وزیری هنرمند تجربه گرا و پرکاری بود و برهمین اساس دورههای مختلف هنری را پشت سر گذاشت و هرگز در مسیر جستوجوگری و تجربه توقف نکرد. مجسمههای مفصلی و نقاشیهای شنی از موفقترین آثار دوره کاری او به شمار میروند.
او افزود: وزیری در دورهای این تجربیات را کرد که هنوز بسیاری از هنرمندان درگیر ترکیب هنر سنتی با هنر مدرن بودند. او هرگز در این تله نیفتاد که براساس نیاز روز و یا تکرار معنایی گمشده اثری را خلق کند. او به درستی هنرمندی جهانی و یکی از قلههای بلند هنر ایران بود. هر چند بسیار بیمهری دید حتی از سوی برخی از شاگردانش.
آغداشلو با بیان این مطلب که محسن وزیری مقدم عمر پرباری داشت گفت: او به معنای واقعی هنرمند بود اما در دوره حیاتش آنگونه که باید درک نشد. او هنرمند چالشگری بود و با گفتار و رفتارش سعی داشت که جهان اطرافش را تصیحح کند. وزیری هنرمندی بود که در تمام دوران زندگیش جنگید و برای همین هم در دورههایی از زندگیاش تنها ماند.
او افزود: با این که وزیری بخشی از بیناییاش را از دست داد و من با خودم گفتم حتما تقدیرش این بوده اما او به تقدیرش چیره شد. البته همچنین انتظاری از آدم بزرگی چون او که در تمام زندگیاش جنگید٬ میرفت.
این نقاش پیشکسوت با بیان این مطلب که وزیری تفاوتی میان شاگردانش نمیگذاشت گفت: اما بارها پیش آمد که شاگردانش خشم او را برانگیختند. به قولی وزیری مشتی نبود که روی عدل پنبه کوبیده شود٬ او مشتی بود که روی طشت مسی کوبیده میشد. او هنرمند پرآوازهای بود.
آغداشلو ادامه داد: در طول تاریخ بارها شاهد بودهایم که با خادمین فرهنگ بد رفتاری شده است و خواستند که فراموششان کنیم. کاری که با فردوسی٬ بهرام بیضایی٬ کیارستمی٬ ادیب المالک و وزیری مقدم کردند تا آنها را از حافظه تاریخی ما پاک کنند اما ما حافظه قوی داریم و این اقدام عبس و بیهوده است.
به گفته آغداشلو٬ اگر وزیری مقدم نبود تاریخ هنر دچار نقصان و خدشه میشد. او یکی از مهم ترین هنرمندان تاثیرگذار ما بوده و هست. او در دورهای در هنرستان و دانشگاه هنرهای زیبا درس داد و از هنر معاصر سخن گفت که چنین کاری مرسوم نبود. وجود او برای شاگردانش بسیار مغتنم بود.
آغداشلو در پایان صحبتهای خود گفت: اگر امروز برخی از شاگردان وزیری مقدم او را فراموش کردهاند٬ این مشکل خودشان است چون وزیری مقدم به رسالتش به عنوان انسان و هنرمند معاصر جهانی عمل کرد. او معلم کار بلدی بود و اگر کسی جوهرش را داشت او تا جایی که میتوانست کمکش میکرد و او را تنها نمیگذاشت. دریغ که وزیری مقدم ما را تنها گذاشت.
در ادامه این مراسم حمید شانس گفت: محسن وزیری مقدم سهم هنرنوگرای ما در هنر جهانی است. او از تاثیرگذار ترین هنرمندان معاصر ایران است. ارتباط من با وزیری مقدم بسیار کم بود و سال ها پیش دوست جوانی زمینه آشنایی نزدیک مرا با استاد فراهم کرد و دیدارهای متعددی با استاد در خانه اش داشتم. حتی بارها برای خرید آثارش تلاش کردم که به نتیجه نرسید.
او افزود: البته آشنایی من با وزیری مقدم به سال ۱۳۴۹ بازمی گرد در دورانی که نوجوانی علاقه مند به نقاشی بودم و از طریق ابراهیم جعفری که شاگرد وزیری مقدم بود در جریان آموزه های هنری او قرار می گرفتم. تاثیر آموزش وزیری مقدم تنها محدود به شاگردان مستقیم او نمی شود٬ نسل های مختلف با واسطه از او آموخته و تاثیر پذیرفته اند.
به گفته شانس٬ شیوه آموزش وزیری مقدم متکی به تکنیک یا چگونگی به کار گیری رنگ و ابزار نبود او چگونه نگریستن را به شاگردانش یاد می داد و شیوه کار او بسیار خلاقانه و نوآورانه بود. او در صحبت هایش همواره تاریخ هنر را با شاگردانش در میان می گذاشت.
این مجسمه سازافزود: تحولاتی که محسن وزیری مقدم درعرصه هنر رقم زد بسیار تاثیرگذارتر از تدریس اش بود. او با منش و سلوک و آثارش یکی از فعالان اجتماعی ایران به شمار می رود.
به گفته شانس٬ محسن وزیری مقدم اخلاقی داشت که هیچ کس نمی توانست او را نادیده بگیرد. او محکم استوار٬ با ثبات و سازش ناپذیر بود. او به اصول اخلاقی اش پایبند بود وهیچ وقت برای رسیدن به هدفش دلسرد نمی شد و میدان را خالی نمی کرد. وزیری مقدم این روحیه را از زندگی اش آموخت.
او افزود: وزیری مقدم از خاندان با اصالت و ثروتمندی بود که از بد روزگار در نوجوانی در تنهایی و فقر رها شد اما او تلاش کرد و روی پای خودش ایستاد و هرگز دست از مبارزه نشست. او انسان و هنرمند خستگی ناپذیری بود. او این روحیه را در تمام دوران زندگی اش حفظ کرد. او تلاش خستگی ناپذیری برای ترویج نگاه نو و نوگرایی از راه هنر کرد.
به گفته شانس٬ وزیری مصداق بارز سخن رولان بارت بود «آن ها که رنج می برند پیکار می کنند و پیروز می شوند.» او پیش قراوال تغییر و نوگرایی در ایران بود و هرگز رهرو کسی نبود. وزیری مقدم نماد بارز نوگرایی در ایران است باید ازاو به درستی بهره برداری کنیم.
او افزود: او با شیوه آموزش نو تلاش کرد تا امکان و فضایی برای ساختن آینده هنر ایران ایجاد شود.٬ او با خلق نقاشی های شنی مرز میان مجسمه و نقاشی را از بین برد. در مجموعه نقاشی های شنی او؛ شن به بازیگر و وزیری مقدم به بازی گردان تبدیل می شود. در این مجموعه او شاهد صمیانه ترین رفتار دراماتیک با متریال هستیم.
شانس با اشاره به بسیاری از هنرمندان که همواره در حال تکرار آثار خود هستند گفت: این هنرمندان تاثیرشان پیش از فقدان فیزیکی شان به پایان می رسد٬ اما وزیری مقدم از جنس هنرمندانی است که در تاریکی شب مثل ستاره می درخشند. به نظرم جایگاه وزیری مقدم با گذر زمان وعبور از پستی و بلندی ها رفیع تر خواهد شد.
شانس در پایان صحبتهای خود گفت: وزیری مقدم بر روی ذهن بسیاری از ما تاثیر گذاشته است و پس از مرگ مادی اش حیاتش همچنان ادامه خواهد داشت.
در بخش پایانی این مراسم هامون وزیری مقدم ضمن قدردانی از تمام کسانی که در نخستین مراسم بزرگداشت محسن وزیری مقدم پس از درگذتش شرکت کرده بودند گفت: من در این فرصت می خواهم درباره زندگی ام با پدرم در سه سال و نیم آخر عمرش بگویم. داستان ما از روزی شروع شد که پس از سال ها از پاریس به رم بازگشتم و به پدرم به شوخی گفتم محسن تو چند اثر داری و او گفت نمی دانم. از او اجازه خواستم بروم دنبال آثارش و ببینم که او چند اثر خلق کرده و سرنوشت این آثار چه شده است.
او افزود: تا پیش از آن پدرم همیشه سعی می کرد ما از کارش دور باشیم وکم پیش آمده بود که درباره آثارش با ما حرف بزند. از آن روز به بعد پدرم هر روز عکس ها٬ اسناد و مدارکی درباره آثارش می آورد و ساعت ها با هم وقت می گذاشتیم و درباره آثارش صحبت می کردیم.
هامون وزیری مقدم ادامه داد: در ماه مارس سال ۲۰۱۵ قرار بود که با پدرم برای پی گرفتن بخشی از کار به تهران بیایم و برای معاینه او را به بیمارستان بردم. پس از معاینه به من گفتند که پدرم سرطان روده دارد. با شنیدن این خبر از بیمارستان بیرون آمدم و مدت زیادی گریه کردم اما به پدرم تا یک سال چیزی نگفتم هر چند که فکر می کنم او متوجه این موضوع شده بود.
او افزود: پس از یک سال تصمیم گرفتم که برای پدرم کاری بکنم که دل او شاد شود. برای همین در رم برای او یک کارگاه گرفتم و بعد از آن هر روز ۱۴ ساعت وقتمان در این کارگاه می گذشت. هر روزهفت صبح می رفتم خانه اش دنبالش می رفتیم کارگاه و با هم کار می کردیم. واقعا این دوران تجربه بسیار عجیب و خوبی بود.
هامون وزیری مقدم ادامه داد: در این دوران برای کارهایی که قرار بود در ایران و اروپا انجام بدهیم٬ نمایشگاه هایی که برگزار کنیم تصمیم گرفتیم و یکی از کارهایی که با هم توانستیم انجام بدهیم ثبت بنیاد وزیری مقدم در مارس ۲۰۱۶ در رم بود. در اکتبر ۲۰۱۶ وزیری مقدم نزدیک به شش ساعت بدون لحظه توقف کار کرد و مجموعه ای از نقاشی های شنی اش را خلق کرد که ویدیوی کوتاهی از این رویداد که نخستین پروژه بنیاد وزیری مقدم بود در گالری اعتماد نمایش داده شد.
او افزود: سه هفته بعد پدرم بیمار شد و دو ماه آخرعمرش بر روی تخت بود. یکی از بزرگترین آرزوهای پدرم چاپ کتاب زندگینامه وثبت بنیادش بود٬ خوشحالم که او به آرزوهایش رسید. زمانی که کتابش چاپ شد من تهران بودم کتاب را توسط دوستی که به رم می رفت به دستش رساندم. پس از بازگشتم به رم یک ساعت با هم وقت گذاشتیم تک تک صفحات کتابش را با هم دیدیم او واقعا از دیدن کتابش خوشحال بود و مثل یک کودک شادمانی می کرد.
هامون وزیری مقدم درباره آخرین دیدارش با پدرش گفت: آخرین باری که به دیدارش رفتم قرار بود نیم ساعته به خانه بازگردم اما این دیدار چهار ساعت طول کشتید و در تمام این مدت دست هایش در دست هایم گرفته بودم و بعداز مدت دیگر فقط درباره کار حرف نزدیم. ساعت ۱۰ شب وقتی کادر بیمارستان مجبورم کردند که به خانه بروم با حس بسیار عجیبی به خانه رفتم دیگر نه اشکی از چشم از ترس رفتن پدرم فرو ریخت و نه اندوهی از این که ما را ترک کند.
او افزود: پدرم در زمان حیاتش هرگز دوست نداشت با ما از مرگ حرف بزند. او در ۱۰ ماه آخرعمرش تلاش کرد تا بتوانم غم از دست دانش را تحمل کنیم. صبح فردای آخرین دیدارمان با تماسی که از بیمارستان گرفتند متوجه رفتنش شدم خیلی زود پیش پدرم رفتم به گفته پزشکش او هنگام مرگش اصلا زجر نکشید و طبق خواستش پیکرش را در قطعه هنرمندان رم به خاک سپردیم.
هامون وزیری مقدم در پایان صحبت های خود گفت: متاسفانه خیلی وقت ها به جای صحبت کردن درباره هنر پدرم درباره اخلاق او حرف می زنند. قبول دارم که او آدم بسیار جدی بود گاه بداخلاق می شد اما قلب بزرگ و مهربانی در سینه او می تپید.
در این مراسم بخش هایی از فیلم هراس پرواز به تهیه کنندگی امیر پژمان حببیان و کارگردانی سحر سلحشور پخش شد. این فیلم قرار است ساعت ۲۴ شنبه هفتم مهر از شبکه مستند پخش شود.
در بخش دیگر مراسم نیز فیلمی از خلق مجموعه نقاشی های شنی محسن وزیری مقدم که نخستین پروژه بنیاد وزیری مقدم است پخش شد.
محسن وزیریمقدم از چهرههای تاثیرگذار هنر کشور روز 16 شهریورماه در شهر رم درگذشت. این هنرمند که در سالهای اخیر به سرطان روده مبتلا شده بود، به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستانی در رم بستری شد و دارفانی را وداع گفت. وزیری مقدم نقش بیمثال در هنر ایران دارد و سالها به تربیت هنرجویان کشور پرداخت و چندین نسل از هنرمندان کشور شاگرد او هستند. مراسم تشییع و خاکسپاری این هنرمند ۲۰ شهریورماه در گورستان هنرمندان شهر رم برگزار شد.