آغاز دوباره عصری با نمایش با خوانش «رئال»
جلسات نمایشنامهخوانی «عصری با نمایش» از این هفته، کار خود را از سر میگیرد.
به گزارش ایلنا، برنامه «عصری با نمایش» که در دو هفته گذشته به دلیل همزمانی با ایام سوگواری ماه محرم تعطیل بود، با سپری شدن این ایام از هفته جاری، برگزاری خود را از سر میگیرد و بر این اساس نمایشنامه «رئال» عنوان اثری است که روزهای پنجشنبه و جمعه ۵ و ۶ مهر در این برنامه خوانش میشود.
این نمایشنامه که متن آن نوشته عاطفه کوشکی است، با کارگردانی شروین برکت نمایشنامهخوانی میشود.
نمایشنامه «رئال» درباره یک بازیگر تئاتر است که در کودکی آزار روحی دیده و اکنون در حال بازی در نمایشی است که نویسندهاش، داستان زندگی او را نوشته و...
گروه اجرایی این نمایشنامهخوانی به شرح زیر هستند:
نویسنده:عاطفه کوشکی، کارگردان: شروین برکت، بازیگران (به ترتیب خوانش): روژینا ابراهیمی، داوود سلیمانی، شروین برکت، صحنهخوان: فریبا ابراهیمی، دستیار کارگردان: تارا مرادی، عکاس: پوریا خلیلیان، طراح پوستر و تیزر: شروین برکت.
نمایشنامه «رئال» ساعت ۱۵ روزهای ۵ و ۶ مهر در خانه نمایش «مهرگان» به نشانی خیابان انقلاب، خیابان خارک، نمایشنامهخوانی میشود.
کارگردان این اثر نمایشی در یادداشتی نوشته است:
«از کجا شروع کنم...؟ از کجا شروع میشه...؟ چی باعث میشه...؟ وظیفهی من چیه...؟ من هم همین مردم هستم...! همه میبینن ... همه هم میشنون...! اما من به عنوان آرتیست یک ویژگی دارم نسبت بقیه مردم!
من میتونم درام خلق کنم از دلِ جامعه. مگه من جامعهشناسم...؟! قطعا نه، اما دستِ کم خودم میدونم که چی میخوام از خلقِ یک اثر نمایشی و اون چیزی نیست جز نشان دادنِ دغدغههایم. سالهاست که بر این باورم که عنصر نمایش (در هر قالبی) در وهله اول رسالتش سرگرمیه، یعنی به عبارتی لزوما قرار نیست که یک اثر نمایشی پیامی در پی داشته باشه. (در اینجا منظورم محتوای اثر است، نه فرم و تکنیک) اما بیایم کمی متفاوتتر به این اثر نگاه کنیم. یک نویسندهای، در یک شهر دیگهای، یک متنی رو مینویسه. به دست من میرسه و دردم میگیره از این همه واقعیت محض. «رئال»... اسم نمایشنامه بود... توش چیزِ شگفتانگیزی نمیبینید، حرفی از آدمها و عشقهای اساطیری نمیزنه! به جای آن، یک اتفاق و یک واقعیت محض رو عریان به نمایش میگذارد و این مهم برای من جایگاه ویژهای داره. چراکه حالا میتونم دربارهاش حرف بزنم، تعامل کنم و صحبتهای دیگران را پیرامون آن بشنوم. مصداقِ جملهی معروفی که میگه: آدم متمدن باید حرف بزنه...»