روایت خواننده «دل رسوا» از آموزش زیر نظر خسروی آواز؛
آواز خواندن برای شجریان از باغ هشتگرد تا میدان آزادی
خواننده آلبوم «دل رسوا» ضمن صحبت درباره این اثر از روزهایی گفت که برای آموزش موسیقی به باغ استاد شجریان در هشتگرد میرفته و تکنیکها و اصول صداسازی را از خسروی آواز ایران میآموخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آلبوم «دل رسوا» با صدای رحیم عدنانی به آهنگسازی مجید درخشانی در قالب چهار تصنیف، چهار ساز و آواز و یک همنوازی سنتور و تنبک در دستگاه راست پنجگاه منتشر شده است. آلبومی که سومین همکاری عدنانی با درخشانی است و نشانی از علاقه این خواننده موسیقی سنتی به ساز و آواز در قیاس با تصنیف.
روند شکلگیری «دل رسوا» در طول سه سال
عدنانی در مورد روند شکلگیری آلبوم «دل رسوا» گفت: این سومین کار مشترک من و استاد مجید درخشانی است که استارتش حدودا سه سال پیش زده شد، منتها به دلیل مشغله کاری استاد درخشانی و اینکه لابهلای آمادهسازیاش، خواندن آلبوم دیگری به نام «زمان بیکرانه» به من پیشنهاد شد که قرار است به زودی منتشر شود، «دل رسوا» سرانجام در شهریور 97 به بازار آمد.
آثاری که در راست پنجگاه تولید شدهاند، در تاریخ موسیقی ایران به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند
او که پیش از این سابقه همکاری با مجید درخشانی را در دو آلبوم «کُنار» و «حریر شبنم» داشته است، در مورد نسبت چهار به چهارِ تصنیف و ساز و آواز در آلبوم «دل رسوا» توضیح داد: من کلا علاقه و ذائقهام به سمت آوازخوانی است و نه تصنیفخوانی. چون تصنیف را همه میتوانند بخوانند، چه آن که صدا دارد و چه آن که صدا ندارد. من از دیرباز، یعنی از زمانی که شروع به خواندن کردم، آواز را مدنظر داشتم و در آلبوم «دل رسوا» هم، خودم از استاد مجید درخشانی خواستم که کار در دستگاه راست پنجگاه باشد. گمان میکنم مستحضرید که در تاریخ موسیقی ایران آثاری که در راست پنجگاه تولید شدهاند شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند و آن هم به دلیل پیچیدگی و سختیهایی است که این دستگاه دارد و من دوست داشتم خودم را در آن محک بزنم و امیدوارم که توانسته باشم ذرهای ناچیز از فلسفه راست پنجگاه را نشان داده باشم.
عدنانی افزود: من در همه کارها و به خصوص در «دل رسوا» به آهنگساز گفتهام که طراحی و انتخاب شعر در ساز و آوازها با خودم است و در بحث آواز دوست دارم دستم باز باشد اما در بحث تصانیف این، منِ خوانندهام که اجراکننده دستورات آهنگساز و در «دل رسوا» اجراکننده دستورات استاد درخشانی بودم و در بحث آواز برعکس، یعنی سعی کردم از ابتدا تا انتها طراحیها، انتخاب شعر و ملودیپردازیها را خودم انجام دهم.
ساز و آوازهایی با «زهرِ شیرینِ» مشیری/ شیوه انتخاب تصانیف
این خواننده آواز ایرانی در مورد اینکه در بخش ساز و آواز به سراغ «زهرِ شیرینِ» فریدون مشیری رفته است هم گفت: نکتهای که باید عرض کنم این است که طی سالهای گذشته تلاش کردهام بیشتر از شعر نو استفاده کنم و از قالبهای کلیشهای موسیقی قدما خارج شوم و چون مضامینی که مدنظرم است مضامینی متعالی است لذا با کارهای جناب فریدون مشیری، جناب ابتهاج و خیلی از شعرای معاصر دیگر ارتباط بهتری برقرار میکنم.
او تصریح کرد: به همین دلیل با عمق سروده جناب مشیری ارتباطی عمیق برقرار کردم و این ارتباط در طول پروژه «دل رسوا» تداوم داشت و این گونه نبود که در هر ساز و آواز بخواهم از شاعری کمک بگیرم.
عدنانی در مورد شیوه انتخاب تصانیف در آلبوم «دل رسوا» توضیح داد: در دو، سه کاری که با جناب درخشانی داشتم اشعار و ملودیها را در بخش تصنیف با یکدیگر مرور میکنیم و هر کدام را که در موردش با هم به توافق برسیم یعنی به جنس صدای من بخورد و بتوانم احساسم را درش جاری کنم، میخوانم. در «دل رسوا» وقتی که جناب درخشانی تصنیفها را برای من خواندند من با این سه، چهار تصنیف ارتباط خیلی خوبی برقرار کردم و با افتخار خواندمش. انتخاب شعر و ملودی با جناب درخشانی بود و میگفت آقا این است، دوست داری؟! و من میگفتم بله! و بعد شروع به نوشتن نُتَش میکرد ولی در بحث آواز، همه چیز سوای این مسائل بود هرچند ارتباط در کل کار حس میشد منتها در آوازها خیلی قویتر، چون به ذائقه خودم نزدیکتر بود.
غمگنانه بودن آواز ایرانی را قبول ندارم
او در مورد این گزاره که آواز ایرانی غمگین است و به همین دلیل مورد اقبال مخاطبان امروز قبول نمیگیرد و تصنیفخوانی کاری مخاطب پسندتر است، هم گفت: من به هیچ عنوان با این موضوع موافق نیستم. آواز ایرانی و کلا موسیقی ایرانی در اصل موسیقیای است که ریشه در آداب، رسوم، آیینها، فرهنگ و عرفان دارد و چیز خاصی در این میان نیست که گمان کنید باعث غمگین شدنش میشود. منتها یکی از دلایلی که این موضوع مطرح میشود این است که خیلی از دوستانِ خواننده، طی سالهای اخیر همپای تغییر ریتم زندگی مردم، به تصنیفخوانی روی آوردهاند و شاید یکی از دلایلش این است که معیار دوستان برای مطرح و بِرَند شدن، خواندن تصنیفهایی است که مردم دوست دارند و به همین دلیل شاید در بحث آواز آن جدیتی را که باید داشته باشند، ندارند.
عدنانی افزود: پس تعبیری که به کار بردید تعبیر غلطی است و مطمئن باشید که اگر بستری فراهم شود که بتوان آواز خوب خواند، این آواز هم دلنشین خواهد بود و هم مردم را به وجد و شور و طرب خواهد آورد و من بحث غمگینی آواز را قبول ندارم.
پیوند موسیقی دستگاهی و نواحی/ مدیون لوطیها و مطربهای محلی هستیم
عدنانی که شاگرد علیاکبر شکارچی (نوازنده کمانچه، آهنگساز و استاد موسیقی سنتی و موسیقی لری) هم بوده است، در جواب اینکه آیا با آنچه شکارچی میگوید و موسیقی دستگاهی و خودش را مدیون موسیقی لوطیها و مطربهای محلی و موسیقی نواحی میداند موافق است یا نه، هم گفت: من با نظر استاد شکارچی کاملا موافقم و معتقدم اگر شما به رزومه اساتید موفقی که در حوزه موسیقی ایرانی، چهرههای شاخصی هستند نگاه کنید خواهید دید که همه این دوستان قبل از اینکه با موسیقی ایرانی آشنا شوند با موسیقی قوم خودشان آشنا شدهاند. از خودِ استاد شکارچی گرفته تا استاد شجریان و استاد ناظری و اساتید کارمکارها و... که به موسیقی قوم خودشان به خوبی مسلطند.
او که خود متولد چهارمحال بختیاری است، ادامه داد: ضمن اینکه موسیقی ایرانی ریشه در موسیقی اقوام دارد و به این نکته نباید شک کرد. شما دستگاه همایون را که مرور میکنید گوشه بختیاری را میبینید و گوشه شوشتری را و آواز دشتی را که میخوانید گوشه دیلمان را دارید و گوشههای دیگر که برگرفته از اقصا نقاط موسیقی اقوام است و به همین دلیل من در این زمینه کاملا با نظر استاد شکارچی موافقم.
کمرنگ بودن فعالیت در عرصه برگزاری کنسرت
او در مورد کمرنگ بودن فعالیتش در زمینه برگزاری کنسرت هم توضیح داد: متاسفانه کنسرتهایم در سالهای گذشته خیلی کم بوده است، دو، سه مورد در شیراز کنسرت داشتهام و در استان چهارمحال بختیاری و اصفهان و یکبار هم در تالار وحدت و دلیلش هم شاید دشواریهایی است که در مسیر برگزاری کنسرت با آنها روبهرو میشوید اینکه به هر حال اسپانسر میخواهید و مسائل مالی را باید به گونهای حل و فصل کنید و همچنین بحث گرفتن مجوز. به همین دلیل من در چند سال گذشته بیشتر به سمت و سوی انتشار آلبوم ازجمله «دل رسوا» و «زمان بیکرانه» رفتهام که دومی به زودی منتشر میشود. البته اخیرا با دوستان در حال تشکیل تیمی هستیم برای انجام یکسری کارهای پژوهشی در حوزه موسیقی ایرانی و برگزاری کنسرت که امیدواریم بعد از محرم و صفر تور کنسرتی را به صورت مداوم و مستمر برگزار کنیم.
زمان انتشار «زمان بیکرانه»
عدنانی در مورد زمان انتشار «زمان بیکرانه» هم گفت: «زمان بیکرانه» طی ماههای آتی منتشر میشود. من در سالهای گذشته طی کار با اساتیدی چون مجید درخشانی و حسین پرنیا سعی کردم اسیر نامهای بزرگ نشوم و به دنبال استفاده از نسل جوان هم باشم. «زمان بیکرانه» حاصل آهنگسازی یکی از دوستان جوان هماستانی خودم است به نام هادی ابراهیمی (نوازنده سنتور شهرکردی)؛ کار بسیار خوبی روی مجموعهای از اشعار استاد هوشنگ ابتهاج در دستگاه نوا. این جوانان به من لطف دارند و من هم سعی میکنم به جای دویدن به دنبال نامها به سراغ آنها بروم که بسیار تلاشگرند و جنگنده و سرشار از ذوق و خلاقیت و نبوغ. خودم هم با این دوستان راحتترم و قطعا در آینده بازهم شاهد چنین اتفاقاتی از سوی من خواهید بود.
یادی از روزگاران گذشته/ از آموزش دیدن زیر نظر رضوی سروستانی تا خسروی آواز ایران
عدنانی در پایان با اشاره به نام اساتیدی که زیر نظر آنها آموزش دیده است هم گفت: این اثر و سایر آثار من حاصل آموزش اساتید بنده به این حقیر است.
او در مورد نحوه آشناییاش با استاد شجریان توضیح داد: با توجه به اینکه استاد رضوی سروستانی در بستر بیماری بودند از طرف ایشان معرفی شدم تا در محضر استاد شجریان آموختههایم را تکمیل کنم. در آن دوران که اواخر سال 79 بود، استاد شجریان کمتر فعالیت موسیقایی داشتند و به دلیل مشغله سالهای قبل بیشتر استراحت میکردند. حتی شخص همایون شجریان نیز مدتی با استاد آموزش نمیدیدند تا ایشان به امور شخصیشان برسند. علیرغم این شرایط و با وجودی که افراد زیادی از سراسر کشور برای شاگردی نزد استاد معرفی میشدند و ایشان نمیپذیرفتند، با اصرار بنده محبت کردند و جلسات ماهیانه برایم ترتیب دادند که خوشبختانه به جلسات 15 روزه افزایش یافت. همنشینی با استاد در محل استراحتشان (باغی در هشتگرد کرج) و رفت و آمد با همدیگر از آنجا تا میدان آزادی، خودروی استاد را هم برای من به کلاس درس تبدیل کرده بود. استاد شجریان معتقد بودند یک هنرجوی آواز قبل از اینکه بخواهد وارد ردیف آوازی شود باید حتما تکنیکها و اصول صداسازی را یاد بگیرد. رفت و آمد من به باغ استاد حدود یک سال طول کشید بود و بعد از آن تنها گزینهای که آن زمان میتوانست بحث صداسازی و تکنیکهای آوازی را آموزش بدهد استاد حمیدرضا نوربخش بود که حدود چهار، پنج سالی هم در محضر ایشان بودم.
او در پایان گفت: در محضر استاد شجریان دریچههای جدیدی از آواز به رویم گشوده شد؛ در زمینه صداسازی، نگاه علمی به آواز، شیوهخوانی و تکنیکهای آوازی و هر آنچه که تاکنون تولید کردهام، حقیقتا حاصل نگاه علمی این اساتید بوده است از استاد شجریان تا استاد نوربخش، از استاد رضوی سروستانی تا استاد شکارچی و از استاد ملکمسعودی تا استاد کیاننژاد و من در محضر همه این اساتید درس پس دادهام و تولیداتم حاصل اطلاعتی است که این سروران در اختیار من قرار دادند و به پاس احترام، دست همه این اساتید را میبوسم.