خبرگزاری کار ایران

محمدجلیل رسولی در گفت‌و‌گو با ایلنا مطرح کرد:

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند
کد خبر : ۶۵۶۰۳۳

جلیل رسولی معتقد است: عموم جامعه زمانی می‌توانند نسبت به هنر اقبال نشان دهند که شکمشان سیر باشد. دغدغه نان شب و نام‌نویسی و تهیه لوازم‌التحریر مدرسه بچه خود را نداشته باشند. در جامعه ما شرایطی فراهم نیست که بتوانیم به سادگی درخصوص خرید و فروش آثار هنری و توجه عموم جامعه به هنر صحبت کنیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ در یک ظهر گرم تابستان زنگ خانه‌اش را زدیم. در که باز شد، در مقابل ما ایستاد و با خوشرویی دعوتمان کرد تا وارد حیاط شویم. چند پله را بالا رفتیم و در آتلیه به رویمان باز شد. با عکاس وارد آتلیه‌ای شدم که نه تنها دیوارهای آن مملو از تابلو بود بلکه کنار دیوارها و روی زمین هم تابلوهای مختلف نقاشیخط و خوشنویسی در ابعاد کوچک و بزرگ، پیچیده شده در نایلون حباب‌دار (ضربه‌گیر) پشت به پشت، کنار هم قرار گرفته بودند. اینگونه به نظر می‌رسید که همه این تابلوها در انتظار روزی هستند که بتوانند روی خود را به مخاطب نشان دهند و بر فکر و روح او غلبه کنند.

پارچ آب پر از یخ، ظرف میوه و شیرینی، جعبه شکلات و لیوان‌های شربت خانگی که روی میز قرار داشت، نشان می‌داد که در انتظار رسیدن ما بود و خود را برای یک دورهمی آماده کرده بود.

می‌گوید: چهارم مهرماه ۱۳۲۶ در شهر همدان متولد شدم. کلاس اول ابتدایی را که پشت سر گذاشتم، به همراه خانواده به تهران نقل مکان کردیم و دوران ابتدایی و دبیرستان را در تهران پشت سر گذاشتم. از کودکی به خوشنویسی علاقه زیادی داشتم چنانکه اطرافیانم از این علاقه مطلع شده بودند و حتا سر کلاس درس و کلاس زبان انگلیسی، مشغول نوشتن خط و خوشنویسی بودم.

ادامه می‌دهد: از سن ۱۴ سالگی، خوشنویسی و نوشتن خط را به صورت نیمه حرفه‌ای آغاز کردم و این روند تاکنون ادامه یافت. طی این سال‌ها، هر حوزه و موضوعی که به خط، خوشنویسی و بعدها به نقاشیخط ارتباط داشت را تجربه کردم.

کتابت نهج‌البلاغه، کتاب‌های «جان جانان»، «چهار فصل» و کتابی شامل مجموعه ۳۰ سال تلاش در زمینه خط و نقاشیخط ازجمله آثار منتشر شده این هنرمند به شمار می‌آیند. مشروح گفتگوی ایلنا را با محمد جلیل رسولی می‌خوانید.

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

از اولین نمایشگاهی که برگزار کردید برایمان بگویید. آن روزها چگونه گذشت؟

اولین نمایشگاهی که برخی از آثارم را به نمایش گذاشتم در سال‌ها ۱۳۴۸ یا ۱۳۴۹ در گالری سیحون برگزار شد. با وجود آنکه نخستین نمایشگاهی بود که برگزار می‌کردم، بسیار مورد استقبال قرار گرفت و حتا مخاطبان،‌ چند اثر را خریدند.

برگزاری نمایشگاه‌ آثار هنری من در سال‌های بعد ادامه یافت و هر سال سعی می‌کردم شیوه‌ای جدید در خلق آثارم به نمایش بگذارم. این روند طی سه نمایشگاه بعد از آن سال‌ها نیز ادامه داشت. این نمایشگاه‌ها شامل تابلوهای خوشنویسی بود که رگه‌هایی از نقاشیخط در آن دیده می‌شد اما بیشتر تابلوهایی که در آن سال‌ها تصویر می‌کردم، خوشنویسی بود. چراکه شاگرد استاد سیدحسن میرخانی (ملقب به سراج الکتاب) بودم و آنچه در عالم هنر و حضور من در عرصه هنر رقم می‌خورد، سرشار از جذابیت بود.

یکی از مسائلی که برای مخاطب آثار من جذابیت داشت این مهم بود که هر نمایشگاهی که برگزار می‌کردم، با نمایشگاه قبلی کاملا تفاوت داشت و مخاطبان با آثاری جدید روبه رو می‌شدند که برای آنها جذابیت داشت. علاقه مخاطبان و پیگیری آنها برای برگزاری نمایشگاه‌های بعدی سبب می‌شد تا بیشتر کار کنم و طرح‌های جدید بکشم.

البته به دلیل موفقیت‌هایی که در کارم کسب می‌کردم، مورد آزار هم قرار می‌گرفتم و برخی افراد؛ به قول معروف چوب لای چرخم می‌گذاشتند. با این وجود تمام این رفتارها نه تنها سبب نشد از راه خود باز بمانم بلکه کار را دامه دادم و سعی می‌کردم از تشویق‌ها پلی برای پیشرفت بسازم.

به این نکته اشاره داشتید که هر نمایشگاهی که برگزار می‌کردید با نمایشگاه قبلی شما تفاوت داشت و این متفاوت بودن، مخاطبان را جذب می‌کرد. خلاقیت و ایجاد تفاوت در خلق آثارتان چگونه اتفاق می‌افتاد و از چه چیز نشات می‌گرفت؟

در روزهای اول که کار هنری را آغاز کرده‌بودم برایم مهم بود که آثارم به فروش بروند. از این رو سعی می‌کردم،‌ آثار جدید خلق کنم. در آن زمان به دلیل خلاقیتی که داشتم مورد توجه قرار می‌گرفتم. اکنون هم مخاطبان دائم تماس می‌گیرند و جویای زمان برگزاری نمایشگاه جدید می‌شوند. اما انگیزه برگزاری نمایشگاه جدید را ندارم.

این روزها شاهد افزایش تعداد هنرمندانی هستیم که به سوی نقاشیخط روی آورده‌اند. اما بیشتر آثار ضعیف هستند از آثار دیگران کپی می‌شود. این درحالی است که در زمان ما اینگونه نبود و تعداد هنرمندانی که به این هنر می‌پرداختند به تعداد انگشتان یک دست بود. آثارمان دارای شخصیت خاص خود بود و امضای هر هنرمند در اثرش مشهود بود. اما این روزها شاهد نمایش آثاری هستیم که هر بخش از آن کپی شده از کارهای هنرمندان دیگر است و امضای هنرمند در پس آن دیده نمی‌شود. تعداد هنرمندانی که خلاق باشند بسیار کم است. با این وجود من طی سال‌های گذشته گاهی در طول روز ۱۷ یا ۱۸ ساعت کار می‌کردم حتا وقت غذا خوردن نداشتم و همسرم لقمه‌های غذا را در دهانم می‌گذاشت. این کارها برای پول نبود بلکه از عشق من به هنر نشات می‌گرفت.

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

شما با تجربیاتی که طی سال‌های گذشته کسب کردید، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشتید. چطور شد امروز به این نقطه رسیدید و می‌گویید دیگر انگیزه‌ برگزاری نمایشگاه ندارید؟

نمی‌توانم خیلی از موضوعات و مسائل را مطرح کنم چراکه می‌ترسم بگویم و وارد حاشیه بشود. این درحالی است که جامعه تشنه ارائه آثار جدید است و حتا هنرمندان جوان دوست دارند بیایند و از آثار جدید دیدن کنند و ایده بگیرند. البته چندی پیش از موزه هنرهای معاصر تهران درخواست کردم تا اجازه دهد جدیدترین آثارم که بیش از ۷۰ تابلو را شامل می‌شود در گالری‌های این موزه به نمایش بگذارم. اما از آنجایی که این موزه از اردیبهشت ماه سال جاری وارد پروسه تعمیرات و بازسازی شد و احتمالا تا آبان ماه ادامه خواهد داشت، برگزاری این نمایشگاه به تعویق افتاد.

اکنون تمام آثارم قاب شده و آماده نمایش در نمایشگاه است. فقط نیاز است تا گالری مناسب برای نمایش تمام آثارم پیدا کنم. چراکه نه تنها تعداد این آثار زیاد است بلکه ابعاد آن نیز در حدود ۲ تا ۳ متر است. آثار جدید از نظر تکنیک و اجرا با آثار قبل تفاوت‌های بسیار دارد. درواقع اگر این نمایشگاه برگزار شود، مخاطبان می‌توانند شاهد دو سبک از آثار من در قالب یک نمایشگاه باشند. تعدادی از آثار در قالب تابلوهای نقاشیخط هستند که با تکنیک و روش‌ و ایده‌های جدید اجرا شده‌اند. تعدادی از آثار نیز تابلوهای خوشنویسی هستند که با قلم‌های ۱۰ سانتی با یک حرکت نوشته شده‌اند. این آثار حرف‌های بسیار برای گفتن دارند.

گالری‌های متعددی درخواست میزبانی از نمایشگاه مرا داده‌اند اما به نظرم گالری نداریم که گنجانش نمایش ۷۰ تابلوی بزرگ را داشته باشد. البته چند سال پیش، نمایشگاه‌هایی از آثار من در موزه هنرهای معاصر برپا شد و این بدان معناست که این امکان وجود دارد تا نمایشگاهی دیگر از آثار جدید من در این موزه برگزار شود.

به لطف خداوند هیچگاه نیاز مالی نداشتم که بخواهم از کسی درخواست داشته باشم و همیشه کارهام به نوعی بود که از پس خودم و زندگی‌ام بر بیایم. طی سال‌های گذشته با هیچ کسی تضاد نداشتم. همواره تشویق شده‌ام و کار خود را ادامه داده‌ام.

مخاطب امروز هنرهای تجسمی و نقاشیخط چه تفاوتی با مخاطبان گذشته آثار شما دارند؟

هر کس از ظن خود شد یار من. این روزها با مطرح شدن موضوع اقتصاد هنر و گرایش خریداران به سمت تابلوهای نقاشیخط، نگاه‌ها به این آثار تغییر  کرده‌است. این روزها بیشتر مخاطبان با خرید تابلوهای نقاشیخط در فکر سرمایه‌گذاری هستند. این درحالی است که در گذشته چنین تفکری رایج نبود. کسی که تابلوی نقاشیخط از یک هنرمند می‌خرید، این کار را از روی عشق و برای دل خود انجام می‌داد.

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

اوایل که به سوی نقاشیخط روی آوردید، این حوزه که با تلفیق خوشنویسی و نقاشی همراه بود، مورد نقد اساتید امر قرار می‌گرفت. از آن روزها برایمان بگویید. چگونه با منتقدان روبه رو می‌شدید؟

در آن زمان، منتقدان می‌گفتند این آثار نقاشی است و خط نیست. من می‌گفتم زمانی که استاد حسن به من مدرک هنری داد، این مدرک در حوزه خط و خوشنویسی بود چراکه کتابت کره‌ام. با وجود آنکه منتقدان به این امور آگاه بودند اما همچنان به نقد خود ادامه می‌دادند. البته امروز به حکمت آن پی برده‌ام. به قول معروف عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. تمام نقدها سبب شد تا بیشتر کار کنم و نتیجه بهتری بگیرم. امروزه نه تنها در ایران به عنوان هنرمندی شناخته شده فعالیت دارم؛ بلکه در عرصه بین‌الملل نیز به عنوان داور آثار هنری فعال هستم. درواقع می‌توانم بگویم،‌ ثمره ۵۵ سال فعالیت در عرصه هنر را دارم می‌بینم.

یکی از نقدهایی که این روزها متوجه عرصه هنرهای تجسمی و بخصوص نقاشیخط است، این مهم است که کشورهای همسایه و کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از ایران به این هنر بها می‌دهند و با برگزاری حراجی‌های مختلف، بسیاری از هنرمندان و آثار خلق شده در این حوزه را از آن خود کرده‌اند. چرا اعتبار کشورهای همسایه در خصوص هنری که از آنِ ایران است، بیش از ما شده؟

چندی پیش در برگزاری نمایشگاه و حراجی شارجه شاهد آن بودم که برگزارکنندگان بسیار پرهمت بودند. پول خوبی به هنرمندان می‌دهند و از برنامه‌ریزی بسیار دقیق برخوردارند. فراخوانی که اعلام می‌‌کنند بین‌المللی است و همه هنرمندان از سراسر دنیا برای شرکت در این نمایشگاه‌ها اعلام آمادگی می‌کنند.

در ایران نیز شاهد برگزاری جشنواره‌ها و حراجی‌های متعدد در عرصه هنرهای تجسمی هستیم. با این وجود در موارد معدودی این نمایشگا‌ه‌ها حرفی برای گفتند دارند. آیا تحریم‌ها بر عرصه هنر تاثیر گذاشته یا مسئله جای دیگری است؟

از برنامه‌های خاص اطلاعی ندارم. به نظر من برگزاری جشنواره‌های بین‌المللی در عرصه هنرهای تجسمی نیازمند فعالیت فراملی است. البته جشنواره‌ها و نمایشگا‌ه‌های خارجی جوایز و پول‌های خوبی برای هنرمندان درنظر می‌گیرند. به طور مثال نمایشگاه (ارسیکا) حدود ۱۰ هزار دلار برای هنرمند درنظر می‌گیرد که قطعا پول خوبی برای رضایت یک هنرمند است. این درحالی است که هیچ جشنواره‌ای در ایران چنین جوایزی درنظر نمی‌گیرد. تخصیص جوایز درخور هنرمند سبب پیشرفت هنر می‌شود. هنرمند شکفته می‌شود. واقعیت آن است که مادیات همراه هنر است.

چند درصد هنرمندان در حال حاضر به خاطر عشق به هنر کار می‌کنند نه غم نان؟

تعداد این هنرمندان خیلی کم است چراکه شرایط کنونی در عرصه خوشنویسی به گونه‌ای‌ست که با هجوم تعداد زیادی از افراد همراه است. برای پرداختن به نقاشیخط، هنرمند باید دارای زیربنای هنری باشد. مانند یک نقاش که برای خلق یک اثر هنری باید به طراحی، ‌آناتومی و اصول آن اشراف داشته باشد یا در عکاسی باید نور، فضا، نقطه عطف و ... را دانست و سپس دوربین در دست گرفت؛‌ فعالیت به عنوان هنرمندی که درعرصه نقاشیخط فعال است، نیز نیارمند پیشزمینه هنری است. این درحالی است که این روزها، کسی که کمی خط یاد می‌گیرد بدون آنکه به نقاشی و مبانی رنگ اشراف داشته باشد درصدد کشیدن تابلو نقاشیخط برمی‌آید. وقتی که فرد، نه نقاشی را بشناسد نه خط را،‌ دیگر در خلق اثر هنری عشق جریان نخواهد داشت. در چنین شرایطی غم نان ارجحیت دارد. البته اشکال ندارد چراکه هنر را هدیه‌ای از طرف خداوند می‌دانم که به هر کس دلش بخواهد می‌دهد. حال آنکه خداوند برای هر کس به اندازه‌ای خاص، نمک در پنجه او می‌ریزد.

تعدادی از گالری داران نیز به جو موجود در فروش آثار هنری دامن می‌زنند. اینگونه به نظر می‌رسد که دوغ و دوشاب یکی شده‌است. از این رو دیگر تفاوتی بین آثار هنری واقعی و کپی وجود ندارد.

آیا آثاری که این روزها در بازار هنر می‌بینیم، بازار پسندانه شده‌اند و باتوجه به سلیقه بازار خلق می‌شوند؟

بله. البته ترجیح می‌دهم بیش از این وارد این موضوع نشوم. کسانی هستند که خوب کار می‌کنند اما بیشتر هنرمندان بازار پسندانه کار می‌کنند. البته این امر سبب می‌شود به همان سرعت که مطرح می‌شوند، فراموش شوند.

به عقیده شما در زمان حال، هنرهای تجسمی از خوشنویسی و نقاشی گرفته تا نقاشیخط و عکاسی و ... تا چه اندازه توانسته‌اند در بطن زندگی عموم جامعه نفوذ کنند و با زندگی آنها عجین شوند؟

اقبالی که اکنون نسبت به خوشنویسی و نقاشیخط وجود دارد بیشتر از نقاشی است. البته عموم جامعه ما همانند کشورهای اروپایی نیستند که در هر خانه، اداره و نهادی که پا بگذاریم چندین اثر هنری روی دیوار ببینیم. در کشوری مانند ایتالیا حتا در هتل‌ها هم شاهد آثار هنری هستیم. ممکن است این آثار درجه یک نباشند اما اصل است. این درحالی است که در بیشتر خانه‌های ایرانی‌ها از تابلوهای اصل خبری نیست و یک تابلوی فتوکپی شده از اثر هنری روی دیوار آویزان است. درواقع در ایران،‌ کلسیونرها و افراد خاص درصدد خرید آثار هنری برمی‌آیند که نسبت آن‌ها به عموم جامعه خیلی کم است.

آیا می‌توان گفت، عموم جامعه ما اقبالی نسبت به هنر ندارد؟

عموم جامعه زمانی می‌توانند نسبت به هنر اقبال نشان دهند که شکمشان سیر باشد. دغدغه نان شب و نام‌نویسی و تهیه لوازم التحریر مدرسه بچه خود را نداشته باشند. در جامعه ما شرایطی فراهم نیست که بتوانیم به سادگی درخصوص خرید و فروش آثار هنری و توجه عموم جامعه به هنر صحبت کنیم.

در چنین شرایطی است که‌ زندگی هنرمندان نیز تحت‌الشعاع وضعیت موجود در جامعه قرار می‌گیرد و هنر آن‌ها به سمت بازار پسند شدن می‌رورد؟

بله دقیقا درست است. حرکت هنرمند در چنین شرایطی به سمتی نمی‌رد که به هنر واقعی فکر کند. به این می‌اندیشد که چه تابلویی در بازار بهتر فروش می‌رود. خلاقیت زمانی می‌تواند بروز کند که هنرمند برای هنر دست به قلم شود نه از سر نیاز و احتیاج مالی؛‌ باید شرایطی را بوجود آورد که هنرمندان نان دلشان را بخورند.

بسیاری از آثار شما دربردارنده اشعار مختلف است که در قالب فرم روی بوم نقش می‌شوند. این اشعار را چگونه انتخاب می‌کنید و چگونه آن را در قالب شکل و فرمی جدید درمی‌آورید؟

در انتخاب اشعار بسیار سختگیر هستم. زیاد مطالعه می‌کنم و باید با روحیه‌ام تطابق داشته باشد. درعین حال کلمات باید به ذهن من راه بدهند تا بتوانند در قالب شکل و فرمی جدید ظاهر شوند. باید با هم، هماهنگ شوند. ریتم و آهنگی که در کلمات است باید با ریتم و آهنگی که در شعر است و آنچه در ذهن من شکل می‌گیرد هماهنگ شود تا اثری ارزشمند بوجود آید.

در مرحله نخست، فرم یک اثر در ذهنم شکل می‌گیرد. این فرم از مرغ گرفته تا فرم‌های دیگر حاصل سال‌ها تجربه در این عرصه است. بیشتر با اشعار حافظ ارتباط برقرار می‌کنم چراکه سرشار از تصاویر است.

نخستین بار چگونه شد که یک تابلوی نقاشیخط کشیدید؟

تازه ازدواج کرده‌بودم و در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کردیم. دیوار خانه همسایه مملو از گل برگ‌های چسبی بود که از آن بالا رفته بود. این برگ‌ها در پاییز رنگ‌های متنوعی به خود می‌گیرند که بسیار زیباست. رنگ زرد، نارنجی،‌ قهوه‌ای و هزار رنگ دیگر در قالب این گل برگ‌ها در جلوی من بود و از آن الهام گرفتم تا این شعر بابا طاهر که می‌گوید  بیا سوته‌دلان گردهم آئیم را تصویر کنم.

اولین تابلو خودرا با چه قیمتی فروختید و اکنون قیمت آثارتان چند است؟

در سال ۴۸ نخستین تابلوام را باقیمت حدود دو هزار پانصد تومان فروختم و اکنون تابلوهایم درحدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان است.

پیشنهاد شما به جوانانی که علاقمند هستند، چیست؟

به نظر من، در مرحله نخست، جوانان باید اصول پایه هنرهای تجسمی از خوشنویسی گرفته تا طراحی را بیاموزند سپس درصدد بسط و گسترش آن برآیند. نباید فراموش کنند که پایه و اساس نقاشیخط، خوشنویسی است و باید خط، نقاشی، طراحی و اصول رنگ را بشناسند. بسیاری از هنرمندانی که این روزها وارد عرصه نقاشیخط شده‌اند نه تنها از خوشنویسی سر رشته ندارند بلکه رنگ را نیز نمی‌شناسند.

شرایط هنرهای تجسمی عصر حاضر ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آثاری که من امروز در سال ۱۳۹۷ می‌کشم باید با آثاری که ۲۰ سال پیش می‌کشیدم تفاوت داشته باشد. اگر بخواهم همانند قدما کار کنم و آثاری بکشم که مانند صد سال قبل باشد، دیگر هنر نمی‌شود. اگر بخواهم مانند میرعماد، حمد بنویسم، کاری را کرده‌ام که او بیش از چهار قرن پیش انجام داده‌بود و چنین اثر هنری را خلق کرد. این اثر در آن زمان حرف برای گفتن داشت. امروز بعد از گذشت ۴ قرن از خلق آن اثر، اگر من بخواهم دوباره چنین اثری را تصویر کنم، دیگر حرفی برای گفتن نخواهم داشت. کار من باید متفاوت باشد باید از آنچه درگذشته تصویر شده؛ عبور کند. هنرمند باید از روح خود در اثر هنری بدمد. اینگونه به نظر می‌رسد که هنرهای تجسمی ما، در عصر حاضر نتوانسته از عیار گذشتگان خود عبور کند. البته عبور از هنر گذشتگان کار دشواری است.

این روزها در دنیا شاهد آن هستیم که آثاری خلق می‌شود که از دیدن آن حیرت می‌کنیم. هنر تمامی ندارد ایده‌ها و تکنیک‌ها به اندازه‌ای گسترش یافته که در توصیف نمی‌گنجد. گاهی پیش خود فکر می‌کنم که طی ۵۵ سال فعالیت، هیچ کاری نکرده‌ام. البته به نقطه صفر نمی‌رسم اما با تعالی فاصله زیادی دارم.

به نوعی می‌توان گفت؛ موقعیت برای تعالی هنر وجود ندارد. زمانی که هنرمند در جامعه خود با مشکلات بسیار روبه رو می‌شود با چه روحیه‌ای می‌خواهد درصدد خلق اثر برآید؟ هنرمند دارای روحیه حساسی است و جامعه ما در شرایط کنونی، مشکلات زیادی را پیش روی هنرمندان می‌گذارد. راه برای پیمودن طولانی است.

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

 

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

 

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

 

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

 

جامعه زمانی به هنر اقبال نشان می‌دهد که شکمش سیر باشد/خریداران نقاشیخط بیشتر دنبال سرمایه‌گذاری هستند

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز