خبرگزاری کار ایران

گزارشی از تمرین نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود»؛

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد
کد خبر : ۶۴۵۶۲۲

روح‌الله جعفری می‌گوید: هنر در هیچ چهارچوبی نمی‌تواند زندانی باشد چراکه صفت بارز آن، قیدناپذیری است. هنر، نیاز روحی و معنوی و اجتماعی است که از اجتماع تغذیه می‌کند و لاجرم باید بازده آن هم برای اجتماع باشد. در نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» هم به این مهم پرداخته شده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» روایت برهه‌ای از زندگی کارگردانی است که در روسیه به او اجازه اجرا داده نمی‌شود. نمایشی به دراماتورژی و کارگردانی روح‌الله حعفری و براساس متنی از «ماتئی ویسنی‌یک» که اصغر نوری آن را ترجمه کرده است. بازیگران این اثر نمایشی (به ترتیب ورود به صحنه) عبارتند از: حمید رحیمی، نسیم شجاعی، پوریا سلطان‌زاده، شهاب عباسیان، حسام‌الدین مختاری، مهدی بجستانی، مهدی فرجی‌پور، آذر خوارزمی، حمید حبیبی‌فر، ندا حاجی‌بابایی، سیدرضا علوی، کامیار محبی، مجید رحمتی. «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» از ۲۹ تیر اجرای خود را در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر آغاز می‌کند. پیش از اجرای عمومی آن به محل تمرین نمایش رفتیم تا با کارگردان و بازیگرانش گفتگویی کنیم.

قانون محلی، اغتشاش فرهنگی را جایگزین قانون می‌کند

گروه تئاتر گیتی برای نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» هر روز تمرین‌های طولانی، فشرده و منظمی برای بازیگران دارد. بعد از تمرین‌های بیان و بدن که هر روز انجام می‌شود، به محل تمرین گروه در مجموعه تئاتر شهر رسیده‌ام. جعفری پیش از شروع تمرین اصلی، برای گروهش از ضرورت هم‌دلی اتحاد و نظم می‌گوید. سپس جلسه تمرین شروع می‌شود و قرار است صحنه‌ها از آخر به اول برود؛ یعنی از پرده بیستم به پرده اول. جعفری این شیوه تمرین را چالشی برای بازیگرانش می‌داند تا مدیریت زمان و مکان و حس را برای انتقال معنا و مفهوم به مخاطب فراهم کند. هرچند که به گفته بازیگرانش، هر روز، از شکل‌های مختلف تمرین استفاده می‌شود تا آمادگی‌شان حفظ شود.

روح‌الله جعفری، هم‌چنان که نگاهی به صحنه دارد، درباره اجرای اثر می‌گوید: گروه تئاتر گیتی بعد از اجرای نمایش «من چه‌جوری ممکنه یه پرنده باشم؟» که سال ۹۲ در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر اجرا شد، بیش از چند نمایشنامه به اداره‌کل هنرهای نمایشی برای دریافت مجوز ارائه داد که هیچ‌کدام اجازه اجرا نگرفتند و هربار به دلایل نامشخصی این نمایشنامه‌ها فرصت روی صحنه رفتن پیدا نکردند.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

این کارگردان و نمایشنامه‌نویس تصریح کرد: در حوزه فرهنگ و هنر همه باید به قانون احترام بگذارند و کسی نباید به اسم نظارت و ارزش‌یابی قانون را تفسیر به رای خود کند. اگر در این خصوص قانون محلی وضع شود که در مواردی این اتفاق می‌افتد، اغتشاش فرهنگی به جای قانون اعمال می‌شود.

«در کشوری که هنرمندان شادند همه چیز روبراه است چون یعنی همه مردم شادند»؛ هرچند این جمله در «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» گفته می‌شود اما سرتاسر نمایش از تلاشی مستمر برای منصرف کردن کارگردان از اجرای یک نمایش حکایت دارد؛ لحظه به لحظه آدم‌ها شرایط را برای «مایرهولد» سخت می‌کنند و او را مرتجع و فاسد می‌خوانند تنها برای اینکه خوانشی معاصر و امروزی از ریچارد سوم شکسپیر نداشته باشد. سختی‌هایی که برای کارگردان تئاتر ایرانی هم چندان ناآشنا نیست.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

صفت بارز هنر، قیدناپذیری است

جعفری با بیان اینکه «فعالیت در حوزه هنر برای من مامنی است که از این طریق می‌توانم در ایجاد پویایی فرهنگی و گام برداشتن برای رسیدن به توسعه فرهنگی مثمر ثمر باشم و به این مهم بپردازم که انسان فرهنگی باید دارای چه ویژگی‌ها و شاخص‌هایی باشد» گفت: بعد از همه این مجوز ندادن‌ها در چهار سال گذشته، نمایشنامه «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» اثر «ماتئی ویسنی‌یک» که اصغر نوری ترجمه‌اش کرده را به اداره‌کل هنرهای نمایشی ارائه دادم. این بار موافقت لازم از سوی این اداره‌کل انجام شد و دو ماه است هر روز به صورت فشرده هشت ساعت مشغول تمرین این نمایش هستیم تا آن را برای به صحنه رفتن آماده کنیم. سه نفر از شورای ارزشیابی و نظارت روز پنجشنبه ۱۴ تیر به محل تمرین ما آمادند و نمایش را بازبینی کردند که نمایش حتی بدون یک مورد حذفی مجوز اجرا گرفت و درنهایت چهارشنبه بیست تیر مجوز را با امضای مدیرکل هنرهای نمایشی دریافت کردم.

این کارگردان تئاتر و پژوهشگر، تصریح کرد: هنر در هیچ چهارچوبی نمی‌تواند زندانی باشد چراکه صفت بارز هنر، قیدناپذیری است. هنر نیاز روحی و معنوی و اجتماعی است که از اجتماع تغذیه می‌کند و لاجرم باید بازده آن هم برای اجتماع باشد و در این نمایش هم به این مهم پرداخته شده است.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

جعفری خاطرنشان کرد: برای برون‌رفت از مشکلات ریز و درشتی که در حوزه فرهنگ و هنر و در عرصه هنرهای نمایشی با آن دست به گریبان هستیم تغییر در باورهای مدیران فرهنگی برای اعتماد داشتن و اعتماد کردن به خانواده هنر و هنرمندان لازم و ضروری است. گروه تئاتر گیتی بر این باور است که توسعه فرهنگی جوهر همه توسعه‌هاست و برای رسیدن به توسعه پایدار باید از سرچشمه فرهنگ استفاده کرد.

کارگردان نمایش «من چه‌جوری ممکنه یه پرنده باشم؟» ادامه داد: نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» زمینه را برای گفتگو میان مخاطبانی که از آن دیدن می‌کنند فراهم می‌کند چراکه مخاطب نمی‌تواند در این جنس از نمایش منفعل باشد. این نمایش برخلاف جریان مرسومِ تئاتر میان‌مایه و مبتذلی است که عده‌ای تلاش دارند آن را به خصوص در این چند سال اخیر موجه و استاندارد جلوه دهند.

این نمایش، از سانسور و توقیف می‌گوید

در پرده‌ای از نمایش، یکی از همه آدم‌های زندگی مایرهولد که قصد دارند او را از اجرای نمایش‌اش منصرف کنند خطاب به این کارگردان می‌گوید: «روشن‌فکرای دروغگو حق‌تونه؛ به خاطر شماست که هیچی توی این مملکت درست نمی‌شه...» همه می‌خواهند اندیشه را از مایرهولد بگیرند؛ حتی همسرش که نقش او را آذر خوارزمی بازی می‌کند. خوارزمی درباره نمایش  و پیوستن‌اش به این گروه گفت: «یکی از دلایلی که خیلی از متن خوشم آمد این بود که بسیار فراخور زمان ماست. ما مدام هنرمندانی را می‌بینیم که سانسور می‌شوند و با کارهایی مواجهیم که توقیف می‌شوند و بازیگرانی که نمی‌رسند روی صحنه بروند. آنقدر با سانسور روبروییم. وقتی متن را خواندم برایم آشنا بود. خیلی خوشحالم که قرار است روی صحنه برویم چون این درددل تک‌تک تئاتری‌ها هر هر دوره‌ای است.»

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

سیدرضا علوی (بازیگر نقش پدر) هم درباره ویژگی‌های نمایشنامه گفت: «پایان‌نامه من درباره بازخوانی مفهوم نخبه‌کشی و تاثیر آن در ادبیات نمایشی بود و از این نظر، وقتی متن را خواندم خیلی توانستم با آن ارتباط برقرار کنم. در این نمایش، همه از پدر و مادر گرفته دیگران، دست به دست هم می‌دهند تا مایرهولد، ریچارد سوم را اجرا نکند. هرکسی به نوعی اجازه نمی‌دهد او ریچارد سوم را معاصرسازی کند؛ بلکه می‌خواهند وادارش کنند همان چیزی که هست و به همان شیوه قدیمی خودش را اجرا کند. حتی دیالوگی در متن هست که خطاب به مایرهولد می‌گوید به شکسپیر خیانت نکن. هر کدام از این افراد، ازجمله پدر در حزبی هستند و می‌کوشند مایرهولد را منصرف کنند؛ پدر می‌گوید این کار را برای خدمات عمومی پاکسازی ایدئولوژیک انجام می‌دهد.»

پوریا سلطان‌زاده که در این نمایش نقش فرمانده را بازی می‌کند هم با بیان اینکه «هفت سال است تئاتر را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنم و الان خوشحالم در این گروه و این کار حضور دارم» گفت: نکته اصلی این کار متن است؛ دغدغه‌ای که در نمایشنامه هست و ضرورت اجرایش در برهه زمانی امروز جامعه ما، این دغدغه را در من بازیگر ایجاد می‌کند که کار کنم و صدای مردم را به گوش خودشان برسانم تا شاید بتوانیم تلنگری بزنیم که بیدار باشند و حواس‌شان به خودشان و هم‌نوعان‌شان باشد.

سلطان‌زاده ادامه داد: فرمانده این نمایش، نماینده استالین و قدرت نظامی‌ای در شوروی است که در هر کشوری آن را به نوعی می‌توان دید. روی نقش اصلی کار یعنی مایرهولد از طرف همه اجزای جامعه فشاری وجود دارد و نمی‌گذارند این متن را اجرا کند و در نهایت حتی به سکوت در نمایش او هم گیر می‌دهند.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

مهدی بجستانی در «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» نقش ریچارد را دارد و معتقد است متن این نمایش، دغدغه خیلی از هنرپیشه‌ها و به خصوص کارگردان‌هاست: چون نمایشنامه موضوع ممیزی و سانسور را مطرح می‌کند. وقتی اثری را دو ماه برای اجرا تمرین می‌کنیم کارگردان بیش از هرکسی دوست دارد مردم بیایند آن را ببینند و وقتی جلویش گرفته می‌شود برای کارگردان سخت‌تر از هنرپیشه است. فکر می‌کنم کار کردن و اجرای این متن برای یک کارگردان خیلی جذاب است. راستش، برایم سوال است که تماشاگر عام چقدر می‌تواند با اثر ارتباط برقرار کند؟ فکر می‌کنم تماشاگران پیگیر تئاتر متوجه فضای کابوس‌وار اثر خواهند شد اما در هر صورت ما سعی کردیم طوری روی صحنه داستان را نمایش دهیم که تماشاگر متوجه شود این اتفاق‌ها در ذهن مایرهولد رخ می‌دهد.

باید از خود بپرسیم «لزوم اجرای این نمایش در حال حاضر چیست؟»

در طول اجرای تمرینی نمایش، وقفه یا سکوتی بین صحنه‌ها نیست؛ مانند یک فیلم سینمایی نماها درهم می‌آمیزند و تماشاگر فرصت پلک زدن ندارد چون صحنه‌ها و اتفاق‌ها دایم جلوی چشم او در حرکت است. تماشاگر در این جنس از نمایش باید مشارکت فعال داشته باشد و نمی‌تواند خنثی و منفعل باشد  چون دایم در حال کشف و شهود است. مجید رحمتی که نقش سرنگهبان سلول مایرهولد را در «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» بازی می‌کند، معتقد است این نمایش از نظر جامعه‌شناسی مابه‌ازای بیرونی دارد و هر هنرمندی باید در انتخاب اثر دقت کند و وقتی می‌خواهد کاری را روی صحنه ببرد از خود بپرسد «لزوم اجرای این نمایش در حال حاضر در کشور چیست؟»

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

رحمتی با بیان اینکه «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود پنجمین تجربه همکاری من با گروه تئاتر گیتی و روح‌الله جعفری در مقام کارگردان است»، ماتئی ویسنی‌یک (نمایشنامه‌نویس این اثر را) شخصیت عجیبی خواند و گفت: «در ایران به دلیل سختی‌های نمایشنامه‌های ویسنی‌یک خیلی‌ها سراغش نمی‌روند. اما گروه تئاتر گیتی خوانش‌هایی به صورت گروهی و کارگاهی از این نمایشنامه‌ها در طول این سال‌ها داشته است. در انتخاب این متن هم فاکتورهای مختلفی مدنظر قرار گرفته است؛ نخست اینکه فضای نمایش ریچارد سوم اجرا نمی‌شود، به خانواده خود تئاتر برمی‌گردد که امروز می‌بینیم به چه فضای عجیبی گرفتار شده است. همه نمایش‌ها سهل‌الوصول و بزن و بکوبی شده و با یک سری شوخی‌ها و فقط برای جذب مخاطب دست به هر چیزی می‌زنند. کسی دیگر به مابه‌ازای جامعه‌شناسی‌اش فکر نمی‌کند. من فکر می‌کنم این تئاتر نیست. تئاتری که قصد القای اندیشه‌ای را داشته باشد برای من در اولویت است.»

این بازیگر با اشاره به نقش‌اش گفت: من نقش سرنگهبان سلول مایرهولد را بازی می‌کنم که فقط برای شکنجه او وارد صحنه می‌شود اما می‌بینیم که خودش یک زندگی سرتاسر تراژدی دارد و مزدوری است که از سرزمین اسب‌ها و آب‌ها آمده.

رحمتی ادامه داد: این متن داستان کارگردانی است که می‌خواهد در عصر حاضر، ریچارد سوم را اجرا کند اما همه از او می‌خواهند نمایشی کمدی بسازد؛ نمایشی که قشنگ و زیبا و پر از پری باشد و از عشق بگوید؛ اما مایرهولد اصلا نمی‌پذیرد و می‌خواهد ریچارد را با اندیشه خود کار کند اما حزب کمونیست روسیه مقابل او قرار می‌گیرد و سرنوشت بسیار تلخی برای این کارگردان رقم می‌زند.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

حمید حبیبی‌فر بازیگر نقش رئیس کمیسیون هم بن‌مایه این نمایش را «مخالفت نظام پرولتاریا با اجرای تئاتری که مایرهولد می‌خواهد روی صحنه ببرد» خوانده و گفت: «رئیس کمیسیون با رندی و مکر و حیله خاصی می‌خواهد جوری از مایرهولد بازجویی کند که خود او مجبور به اعتراف شود. او همیشه سعی می‌کند با ترفندهای خاص خودش روی اعصاب و تمرکز مایرهولد تاثیر بگذارد. معتقدم این نمایش مشکلاتی که یک گروه تئاتر می‌تواند در شرایط و زمانه خاصی و در جای خاصی داشته باشد را بازگو کند. در کشور خود ما هم آثاری بوده‌اند که به خاطر سلیقه بعضی از افراد توقیف شده‌اند و خب، نمایشنامه شباهتی از این دست با شرایط داخل کشورمان داشت و به درک ما از وضعیت کنونی نزدیک بود.»

کامیار محبی دیگر بازیگر این نمایش هم با اشاره به جذابیت نمایشنامه می‌گوید: «معتقدم در جهان حاضر که حکومت‌های توتالیتر حکومت می‌کنند هیچ آزادی بیانی در هیچ کجای جهان وجود ندارد و همه باید تحت سیطره آن دانای کلی باشند که به جهان حکومت می‌کند.»

محبی درباره نقش خود هم گفت: من نقش بچه را بازی می‌کنم؛ پسری که از تانیا و مایرهولد به وجود می‌آید و در صحنه متولد می‌شود. بچه‌ای که به‌شدت جذاب است و به‌نوعی دریافت‌کننده و ناطق حکومت‌هاست. اما در عین حال خیلی معصوم است و همین معصومیت باعث می‌شود حرفی که می‌زند بیشتر به دل بنشیند. معتقدم این نقش، شخصیتی بسیار جذاب و دوست‌داشتنی است.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

درک شخصیت‌ها و زمانه‌شان؛ چالشی جدی برای بازیگران

نمایش در تمام این بیست صحنه مثل یک کابوس و رویا است؛ مثل پلک بر هم زدن قبل از مرگ که همه چیز را در یک لحظه مرور می‌کنی. لحظه‌هایی که همه آدم‌های آشنا در آن می‌بینی؛ در اینجا مایرهولد از پدر و مادر و همسرش گرفته تا دوستان و نزدیکانش را نمادی از جامعه و سیستم می‌بیند که می‌خواهند او را از پا درآورده و بشکنند. نورپردازی‌ها در این نمایش طبق آنچه روح‌الله جعفری توصیف می‌کند قرار است به سمت فضای اکسپریونیستی برود و از سایه‌پردازی‌های متداول دور شود. جعفری نقشه‌ای از چیدمان صحنه نهایی در دست دارد که در آن به طور مشخص از تمام ظرفیت سالن و معماری‌اش استفاده شده است. این کارگردان در اجرای قبلی خود در سالن چهارسو (من چه‌جوری ممکنه پرنده باشم؟) هم چیدمان نور، صحنه و صدای سالن را تغییر داده بود و در طول این چهار سالی که از آن اجرا می‌گذرد این موارد در سالن برای اجرای دیگری تغییر نیافته بود. حالا اجرای جدید گروه تئاتر گیتی یعنی «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» براساس معماری و بافت سالن نمایش طراحی شده است. این سختگیری و رعایت جزئیات تنها شامل معماری و طراحی‌های نمایش نیست؛ بلکه بازیگران را هم دچار چالش‌هایی جدی کرده است. برای هر کدام از بازیگران نمایش رسیدن به نقش، چالشی بوده که سعی کرده‌اند در طول تمرین‌ها از پس آن بربیایند. محمد فرجی‌پور که نقش ریچموند (یکی از سلحشوران جنگ) را بازی می‌کند درباره همین مساله می‌گوید: «من چیزی در رابطه با این نقش نمی‌دانستم و این چالشی شد تا تحقیق کنم و بدانم در آن زمان این شخصیت‌ها چطور زندگی می‌کردند و چطور می‌جنگیدند. برای من چالشی جدی بود که بدانم چطور می‌توانم مانند آنها زندگی کنم؟ ضمن اینکه در این نمایش من یک دستم قطع شده و کنترل آن تمرین زیادی طلب می‌کرد.»

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

اما روایت نسیم شجاعی در نقش «زنایدا» (سوفلور) از چالشی که برای او پیش آمده به کشف زوایای زندگی واقعی این شخصیت برمی‌گردد؛ او می‌گوید: «متن را که خواندم علامت سوال بزرگی درباره زنایدا برایم پیش آمد که با راهنمایی آقای جعفری درباره‌اش تحقیق کردم. فکر می‌کنم تصویر زنایندا از بقیه شخصیت‌های نمایش واضح‌تر است چون در زندگی مایرهولد وجود خارجی داشته و کسی بوده که مایرهولد به‌خاطرش از همسرش جدا می‌شود و رابطه عاشقانه‌ای با او برقرار می‌کند. زنایندا قبل از اعدام مایرهولد، با 17 ضربه چاقو کشته می‌شود و این اتفاق مانند دزدی نشان داده شده و پیگیری نمی‌شود.»

شجاعی با اشاره به قصه نمایش با بیان اینکه «این فضای خفقان متعلق به یک کشور و یک زمان نیست» گفت: فکر می‌کنم خیلی جاها و خیلی زمان‌هایی بوده که هنرمندان را به‌خاطر اثرگذاری در ذهن آدم‌ها محدود کرده‌اند. این داستان برای من جالب بود چون احساس می‌کردم به نوعی بین همه زمان‌ها و اقوام گره خورده است. من با زنایندا چالش زیادی داشتم برای اینکه فکر می‌کنم شباهت‌هایی با دنیای ما دارد؛ در محیط‌های هنری ما هم برخی هستند که از بعضی ظرافت‌هایشان استفاده می‌کنند تا به اهدافی برسند؛ من دچار تردید بودم که آیا زنایدا واقعا مایرهولد را دوست داشته؟ آیا عاشق کسی شده که 20 سال از خودش بزرگ‌تر است؟ احساس می‌کنم تا واقعا آن آدم را نبینی و لمس نکنی نمی‌توانی کامل او را بفهمی. اما در نهایت آنچه من گفتم برداشت ذهنی خود من از شخصیت زنایداست و این چالش حل‌نشدنی باقی می‌ماند.»

حمید رحیمی که نقش مایرهولد نمایش را بازی می‌کند با اشاره به دغدغه‌هایی که این متن دنبال می‌کند، گفت: فکر می‌کنم در تمام دنیا هر چیزی که باعث فهم، آگاهی و تفکر بیشتر مردم بوده با ممانعت‌ها و شرایط ویژه‌ای هم مواجه شده است. ایران هم از این قضیه مستنثی نیست، هرچند که داستان این نمایش مربوط به صد سال پیش روسیه است اما تاریخ همیشه تکرارشدنی است و سال‌های آتی هم این مساله پابرجا خواهد بود چراکه جزئی از طبیعت است که گویا هرچه باعث افزایش آگاهی می‌شود باید حذف شود.

رحیمی درباره پروسه رسیدن به نقش هم گفت: ما الان نزدیک دو ماه است در حال تمرین هستیم و تا اینجا خیلی خوب پیش رفته. هر نقشی چالش‌های خاص خودش را دارد و بازیگر هم تمام تلاش‌اش می‌کند آنها را پشت سر بگذارد و اتفاق خوبی روی صحنه رقم بزند.

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

تمرین‌های بدن، بیان و تمرکز برای اجرایی کم‌نقص

«اگر سر قفس قلبه باید سر رو منفجر کرد»؛ این یکی از جمله‌های اثرگذار نمایش است. نمایشی که سرتاسر آن قرار است در فضای ذهنی مایرهولد کارگردان بگذرد. در صحنه‌های پایانی مایرهولد در زندان به صورت ذهنی با ریچارد گفتگو و صحنه مورد علاقه‌اش را کارگردانی می‌کند. صحنه‌ای که ریچارد در آن در حال مبارزه است و به گفته جعفری، بازیگرانش برای ایفای آن فنون شمشیربازی را یاد گرفته‌اند. روح‌الله جعفری روی تمرین‌های مرتب و طولانی مدت و پیوسته تاکید دارد؛ به طوری‌که دو ماه و روزی بین شش تا هشت ساعت با بازیگرانش تمرین کرده تا به مرز آمادگی برسند و از هرگونه حرکت درشت روی صحنه بپرهیزند.

ندا حاج‌بابایی با بیان اینکه تمرین‌های آماده‌سازی این نمایش خیلی خوب انجام می‌شود و بازیگران وقتی وارد سالن می‌شوند تمرین‌های بدنی و تمرکزی انجام می‌دهند که برای آماده‌سازی بسیار حرفه‌ای است، گفت: «این شیوه تمرین برای من خیلی جالب بود چون کمتر در تئاتر ما اتفاق می‌افتد و من خیلی خوشحالم که در این گروه حرفه‌ای هستم.» آذر خوارزمی هم با اشاره به همین موضوع گفت: «از روز اول تمرین دیدم متدهایی که آقای جعفری سر تمرین کار می‌کند کمی پیچیده و عجیب است اما احساس می‌کنم تفاوتش با کارهای دیگر همین روش‌هایی است که ایشان رویش تاکید دارد. شاید خیلی هم ساده باشد اما در مسیر تمرین و طول اجرا می‌فهمیم نکاتی که لحاظ می‌کند چه تاثیرهای مثبتی داشته است.»

سیدرضا علوی هم یادآور می‌شود: «بازیگر باید تمرکز داشته و به نقش برسد و این تمرین‌ها به این قضیه کمک می‌کند. این گروه تمرین‌های متفاوتی دارد؛ خیلی روی بدن و حجم بدن تمرکز دارد که معتقدم همین مساله باعث شده تمرین‌ها خیلی مفید و در عین حال سخت باشد.»

محمد فرجی‌پور تاکید کرد: «من نخستین بار است که با دکتر جعفری کار می‌کنم و این همبستگی را توانستم یاد بگیرم. این همبستگی و دوستانه بودن فضای گروه باعث شده که از جان و دلم مایه بگذارم و از این همکاری خیلی خوشحالم.»

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

شهاب عباسیان که در این نمایش دو نقش را بازی می‌کند با اشاره به تجربه همکاری خود با گروه تئاتر گیتی گفت: «تقریبا اوایل خرداد بود که به این پروژه اضافه شدم. در ابتدا برای من متن خیلی جذاب بود. شخصیت مرد پالتوچرمی نقشی بود که آن را تاکنون به این شکل تجربه نکرده بودم چون پایه و اساسش روی بدن و حضور بازیگر است و در نتیجه برایم چالش خیلی عجیبی بود. پالتوپوش‌ها هماهنگی و در کنار هم دیده شدن‌شان در این کار خیلی مهم بود. درست است که کمیت حضور این دو پالتوپوش خیلی کم است اما به‌نظرم کیفیت‌شان مهم است. این دو افرادی هستند که پشت پرده همه جوره شخصیت مایرهولد را کنترل می‌کنند و درگیر او هستند و به نوعی می‌خواهند حتی او را از دنیا پاک کنند. اما کاراکتر آنتون یعنی نقش دیگری که در این نمایش بازی می‌کنم بسیار با این شخصیت متضاد است؛ آدمی است که به مایرهولد هشدار می‌دهد اما برای من آنتون می‌تواند همان مرد پالتوچرمی باشد؛ مثل آدم‌هایی دورویی که مقابلت دوست‌ات هستند و پشت سرت دشمن‌ات.»

عباسیان در مورد تمرین‌ها هم گفت: «همکاری با این پروژه برای من اتفاق ویژه‌ای است چون تمرین‌های تمرکزی، بدن و بیان به شدت قوی و حرفه‌ای انجام می‌شود. ما گروهی حرفه‌ای، هم‌دل و هماهنگ هستیم که شاید شش ساعت در روز کنارهم تمرین کنیم اما خسته نمی‌شویم. یکسری ایرادهایی که در این سال‌ها در بازیگری‌ام داشتم و از آنها اطلاع نداشتم را در این تمرین‌ها کشف و سعی کردم درست‌شان کنم و امیدوارم که موفق شده باشم.»

روایتِ یک حکومت توتالیتری با پالتوپوش‌ها و ماموران مخفی‌اش/آزادی بیان در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد

حسام‌الدین مختاری دیگر پالتوپوش این نمایش هم گفت: «نیاز بود که پالتوپوش‌ها متفاوت باشند. اگر می‌شد سه نقش هم بازی کنیم این کار را می‌کردیم اما چون پالتوپوش‌ها باید خاص می‌بودند و ذات مامور بودن‌شان حفظ می‌شد در جای دیگری حضور نداشتیم. توجیه بودن‌مان در نقشی دیگر در مهمانی هم این بود که ماسک به صورت داشتیم. پالتوپوش‌ها مامورهای حزب‌اند که همه‌جا هستند و همه‌چیز را نظاره می‌کنند و پاکسازی‌های اساسی و اصلی را می‌کنند. پدر و مادر مایرهولد تحت تاثیر حزب‌اند و تلاش می‌کنند از فرزندشان محافظت کنند که گمراه نشود اما ماموران پالتوپوش کاری به این مساله ندارند. مثلا در پرده هشت پاکسازی اساسی را انجام می‌دهند، یا در صحنه در زایمان همسر مایرهولد، به شدت مراقب‌اند که بچه‌ای سالم به دنیا بیاید که در راستای افکار حزب باشند.»

مختاری با بیان اینکه «آقای جعفری انقدر جذاب پروسه تمرین‌ها را مدیریت می‌کند که هیچ‌چیز چالشی جدی نیست و همه‌چیز خوب و روان و ساده انجام می‌شود» گفت: «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» متن بسیار سختی است اما آقای جعفری مثل یک کاتالیزور همه چیز را ساده و راحت کردند و اتفاق‌های خوبی افتاد و خیلی کار روان شد.

با پایان گفتگوها و اجرای تمرینی، گروه تئاتر گیتی را ترک می‌کنم که آخرین روزهای تمرین «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» به کارگردانی روح‌الله جعفری را در پلاتوی اجرای تئاتر شهر پشت‌سر می‌گذارد تا در آخرین روزهای ماه اول تابستان خود را به اجرای عمومی برساند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز