احمد پوری:
روایت عشق در داستان زمان خاصی نمیخواهد/مواجه عشق و مرگ در «فقط ده ساعت»
پوری میگوید: پرداختن به عشق در ادبیات صرفا زمان خاصی لازم ندارد و حتی در میانه جنگ، قبل از جنگ و بعد از جنگ هم و در اوج ناامیدی هم حضور دارد و میتوان آن را در جلوههای خیلی گوناگون دید.
احمد پوری (نویسنده و مترجم) که رمان «فقط ده ساعت» از او به تازگی توسط نشر چشمه منتشر شده است؛ درباره این رمان گفت: رمان «فقط ده ساعت» یک رمان اجتماعی درباره زندگی امروز در تهران است و بیشتر هم به مسئله مواجه غیرمنتظره با عشق و مرگ پرداخته است.
او سپس درباره جایگاه عشق در ادبیات امروز و اینکه در شرایط فعلی ما از چه زاویهای بیشتر به عشق در ادبیات پرداخته میشود، بیان کرد: بسته به این است که عشق را چهطور ببینید. به نظر من، عشق یکی از پدیدههای بسیار انسانیست و میتوان آن را بزرگترین موهبت انسانی هم دانست که به اشکال مختلف و متنوع همیشه خودش را به بشر نشان داده است. به عبارت دیگر عشق نوعی موتور محرک برای انسان است و شما وقتی از این مقوله صحبت میکنید یعنی از موتوری صحبت میکنید که زندگی را به حرکت درمیآورد. در نتیجه پرداختن به عشق در ادبیات دیگر صرفا یک زمان خاص لازم ندارد و حتی در میانه جنگ، قبل از جنگ و بعد از جنگ هم و در اوج ناامیدی هم حضور دارد و میتوان آن را در جلوههای خیلی گوناگون دید. این است که روایت در عشق در داستان خیلی به زمان خاصی نیاز ندارد.
این داستاننویس ادامه داد: اینکه آیا در حال حاضر راحت میتوان از عشق نوشت باز هم تلقی خود ما مهم است که چه نوع عشقی را در قرار است در داستانمان داشته باشیم. طبعتا اگر موضوع یک عشق عمیق انسانی باشد بله باید مطرح شود و زمان گفتن از آن است. حالا اگر سدی هم در برابر آن بود بحث دیگریست. متاسفانه هرقدر هم مدعی عدم خودسانسوری شوم؛ حالت شعارگونه دارد. اینکه در شرایط فعلی وقتی ما وقتی قلم میزنیم و چیزی مینویسیم هیچگونه سدی را در ذهن خود نداریم درست نیست. ما بدون اینکه برنامهای داشته باشیم به نوعی خودسانسوری دچار هستیم. منتها میزان و اندازه این خودسانسوری در افراد مختلف متفاوت است. اینکه ما تا چه اندازه خطر میکنیم و با وجود اینکه میدانیم ممکن است اثرمان از تیغ سانسور رد نشود باز هم فلان موضوع را بنویسیم در هر فردی متفاوت است. من شخصا خیلی سعی نکردم خودم را سانسور کنم.
پوری در پایان در پاسخ به این پرسش که چرا ادبیات امروز ما از مسائل عینی و ملموس جامعه فاصله گرفته و شاهد داستانهایی فانتزی که ارتباطی به جامعه ما ندارند هستیم، گفت: نمیدانم باید واقعا تحقیق کنیم و ببینیم میزان بازتاب جامعه در ادبیات امروز ما چه وضعیتی دارد. نظر قطعی بدون خواندن همه آثار منتشر شده نمیتوان داد ولی به طور بگویم که من دلم نمیخواهد چنین اتفاقی برای ادبیات ما افتاده باشد و دوست دارم بیشتر به مسائل اجتماعی پرداخته شود و امیدوارم که این اتفاق بیفتد. اگر به همین مسئلهای که مطرح شد تکیه کنم و آن را فرض یقین بگیریم میتوان گفت این دوری از مسائل اجتماعی در ادبیات امروز ما به دلیل برخی سرخوردگیهاست.