آقای کتابدار منتشر شد
کتاب «آقای کتابدار، گفت و گو با کامران فانی» اثر منوچهر دینپرست ازسوی انتشارات اطلاعات در 152 صفحه و شمارگان 1050 نسخه منتشر شد.
به گزارش ایلنا، "آقای کتابدار" تنها عنوان یک کتاب نیست؛ بلکه به کسی باید گفت که عمری را برای کتاب گذاشته است. برای فانی، کتاب یک افقی سیال و جهانی رنگارنگ از معنی و هستی است. کامران فانی ازجمله چهرههای فرهنگی است که عمر خود را سالها به پای کتاب گذاشته است.
او نه تنها کتاب شناسی حرفهای است بلکه مترجم و مولف پر کاری است. کارنامه او مملو از آثاری است که تالیف و ترجمه کرده است. او از جمله کسانی است که کتابداری مدرن را در ایران ترویج کرد و کتابداری که اینک جزو یکی از تخصصهای مهم در حوزه فرهنگ محسوب میشود از جمله تلاشهای اوست. فانی به واسطه تلاشهای گستردهای که در حوزه کتاب داشته، در تالیف و تدوین و راهاندازی دانشنامههای متعددی سهیم بوده است. فانی اگرچه عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی است اما همچنان تلاش خود را در جهت توسعه دانش کتابداری متمرکز کرده است.
منوچهر دین پرست درباره این کتاب مینویسد: در گفت و گوی طولانی که با فانی در منزل شخصی ایشان اواخر سال 90 صورت گرفته سعی کردم به زندگی او فارغ از سؤالهای کلیشهای توجه کنم. باید متذکر شد که فانی خود را مانند کسانی میداند که توانسته بر اساس کوشش و تلاش به مرتبهای که اکنون قرار دارد برسد. زندگی فانی، زندگی مردی از جنس کتاب است.
در کتاب "آقای کتابدار" فانی از زندگی و دوران علاقهاش به کتاب و کتابداری میگوید. فانی خاطرات و تأملاتش را از دوران تحصیل و دانشجویی آغاز میکند و به آشنایی با اصحاب فرهنگ و کتاب میرسد. او در میان گفت و گو به برخی از خصایل و خصوصیات زندگی شخصیاش نیز اشاراتی دارد.
اما افق دید او همان کتاب است. کتابی که برای او حکم معشوقی را یافته که گویی زندگی برای او بدون کتاب معنایی ندارد. اما او از علاقهاش به کتاب و کتابداری بسیار میگوید و در بخشی از خاطراتش میگوید که چگونه اوضاع کتابداری را تغییر دادند: بعد از انقلاب برخی از وزارت خانه ها تغییر کردند. ما زیرمجموعه وزارت علوم بودیم. کتابخانه ملی هم در ایران وجود داشت و زیرمجموعه وزارت فرهنگ و هنر بود. اما ما جزو وزارت علوم بودیم و کارمان هم کتابداری بود. در واقع همه کتابداران تحصیلکرده در مرکز خدمات کتابداری کار می کردند. کتابخانه ملی فقط یک لیسانس داشت که کتابداری خوانده بودند و تمام کارمندانش سنتی بودند. یعنی به نظرم اصلا کتابخانه به معنای جدید نبود و یک کتابخانه عمومی بود. تقریبا همه کتابداران اصلی در مرکز خدمات بودند که زیرنظر وزارتخانه بود تا این رشته جنبه علمی پیدا بکند. بعد از انقلاب وزرات علوم به هم خورد و وزارت فرهنگ و هنر دو قسمت شد. یک بخش جزو وزارت علوم شد و بخشی نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. در همین بلبشو ما خودمان پیشنهاد دادیم که مرکز خدمات کتابداری باید با کتابخانه ملی یکی شود، چون هدف هم همین بود، چون قرار بود از یک جا به بعد همه ما به کتابخانه ملی برویم و آن را درست کنیم. این پیشنهاد مورد قبول واقع شد.
منوچهر دینپرست، روزنامهنگار و فارغ التحصیل فلسفه است. از وی کتابهایی مانند: جنگ هفتاد و دو ملت (بررسی نظریه گفت و گوی تمدنها)؛ سید حسین نصر دلباخته معنویت، واقعیت نمایی و بداهت، تاویلهای ژان لوک نانسی از سینمای کیارستمی منتشر شده است.