احمد آرام در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
صفهای استقبال از کتاب به بازیهای سیاسی راه دارد/از عظمت گذشتهی ادبیات جنوب خبری نیست
هر ناشر و خرده ناشری سعی دارد برای یک نویسنده تبلیغ کند و جنجال به راه بیندازد و صفهای طولانی برای کتابش ایجاد کند. وقتی هم دقت میکنی میبینی این جار و جنجالها و صفها یکجور بازی سیاسی هستند و اثر لایق این همه ازدحام و استقبال در مدت کوتاه نبوده است.
احمد آرام (نویسنده و خالق مجموعه داستان کوتاه برگزیده جایزه مهرگان ادب) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره ضعیت و فعالیتهای جریان ادبی موسوم به ادبیات جنوب و ارزیابی آثار این نحله ادبی با دورههای گذشته خود؛ گفت: اگر بخواهیم به ادبیات جنوب امروز نگاه کنیم و مرز را هم از کرانههای خلیج فارس درنظر بگیریم، میتوانیم ارزیابی کنیم که ادبیات جنوب همچنان فعالیت دارد اما این حضور چندان پررنگ و تاثیرگذار نیست. البته در این سالها هم ادبیات جنوب نویسندگان خوبی به ادبیات ما معرفی کرده مثل داریوش احمدی، علی صالحی و ... منتها انتظار ما از ادبیات جنوب خیلی بیشتر ازاین حرفهاست. ما انتظار داریم داستان جنوب گذشته از اینکه محوریت خاصی داشته باشد و از مسائل و مشکلات این منظقه بنویسد، همچنان مثل گذشته بازتاب گستردهتری در ادبیات ایران داشته باشد که متاسفانه دچار کمکاری و انفعال شده است. در حقیقت میتوان گفت در جنوب شاهد فعالیت ادبی قابل توجهی نیستیم.
او ادامه داد: مهرههای اصلی ادبیات جنوب که یک زمانی این ادبیات را رونق بخشیدند و گسترش دادهاند، مهاجرت کردهاند و حتی از ایران جدا شدهاند و در آنجا هم کارهای فوقالعادهای عرضه نکردهاند. جوانها هم متاسفانه افرادی مثل احمد محمود و گلشیری و ... را در بین خودشان ندارند و در حال حاضر؛ جوانانی که داستان مینویسند به اندازه کافی زندگی نکردهاند. مثلا من جوانی خوبی داشتم که در دهه 40 شکل گرفت و این دهه برای ما بسیار آموزنده بود و به خوبی مطالعه میکردیم و مینوشتیم و در کنارش روزنامهها و مجلات آثارمان را منعکس میکرد. به هر صورت ما انگیزه داشتیم برای کار کردن ولی در حال حاضر جوانان با اینکه بعضا استعدادهای درخشانی هم دارند ولی با همان کتاب اول که معرفی میشوند دیگر فعالیت آنچنانی از خود نشان نمیدهند. دلیل این امر هم احتمالا نبود انگیزه است.
این نویسنده سپس گریزی به انعکاس آثار ادبی در مطبوعات زد و بیان کرد: وقتی مطبوعات معاصر را بررسی میکنیم؛ میبینیم جریانات ادبی که در مطبوعات و رسانهها جا دارند دستهبندی و طبقهبندی شدهاند و تنها یک گروه خاصی در این حوزه مشغول هستند و طبعا هم فقط افرادی خاص که مدنظر خودشان است را مطرح میکنند. در نتیجه یک ازدحام و ترافیک بیدلیل در چاپ کتاب را باعث میشود که کتابهای خوب دیده نشود و درباره آثار خوب نقد نوشته نشود. گروههایی هستند که همدیگر را دارند و برای کتابهای هم جاروجنجال به راه میاندازند و وقتی اثر را میخوانی چیز دندانگیری نیستند. البته در همین ازحام هم کتابهای خوبی بعضا معرفی میشوند که باز به دلیل همین ترافیکی که گفته شد چندان جدی گرفته نمیشوند و به سایه میروند. باید جدا از حسادتها و حب و بغضها رسانههای ادبی ما چهرههای تازهکار را کشف و حمایت کنند تا ادبیات راستین کشور امکان خلق و عرضه پیدا کنند.
خالق رمان «کسی ما را به شام دعوت نمیکند» متذکر میشود: در حال حاضر پراکندگی وسیعی در حوزه داستان و ادبیات را میبینیم و هر ناشر و خرده ناشری سعی دارد برای یک نویسنده تبلیغ کند و جنجال به راه بیندازد و صفهای طولانی برای کتابش ایجاد کند. وقتی هم دقت میکنی؛ میبینی این جار و جنجالها و صفها یکجور بازی سیاسی هستند و اثر لایق این همه ازدحام و استقبال در مدت کوتاه نبوده است.
آرام همچنین با اشاره حواشی که بعضا انجمنها و حلقههای ادبی با آن مواجه میشوند، گفت: صددرصد حاشیه هست ولی در حال حاضر در جنوب ایران اساسا انجمن قوی ادبی نمیبینیم و اگر هم انجمنی هست چندان فعال نیستند. انجمنهای ادبی شهرستانها معمولا در برههای از زمان به وجود میآیند و کار میکنند اما چون فضا آماده دیده شدن آثار نیست؛ کمکم منفعل میشوند و هر کسی جداگانه میخواند و مینویسد. البته که بودن انجمنها بسیار ضروری است و ما در شیراز انجمنهای قوی هم داریم که در آنها نویسندگان؛ جوانان را راهنمایی میکنند، اما در دیگر مناطق جنوب ندیدم انجمنی که خیلی فعال و پویا باشد. دلیل این ناپدید شدن انجمنهای ادبی هم متفاوت است اما مهمترینش این است که دیگر انگیزهای وجود ندارد. من هم در شیراز ساکن هستم اما در همینجا نیز تاکنون حتی یک جلسه نشست نقد و بررسی درباره کتابهای من برگزار نشده است. احساس میکنم انگیزه فعالیت ادبی دیگر وجود ندارد و اساسا ادبیات جنوب و مرکز و شمال هم ندارد و همه دارند یک جوری سعی میکنند از ناپدید شدن جلوگیری کنند. هرچه هست از عظمتی که در گذشته ادبیات جنوب ما داشت، امروز دیگر چیزی دیده نمیشود.
این نویسنده درباره طرح ساماندهی انجمنهای ادبی که به تازگی از سوی وزارت ارشاد اجرایی شده است نیز اظهار داشت: ادبیات و هنر اگر دولتی شود و دیگر ادبیات و هنر نخواهد بود. انجمن ادبی که زیر نظر دولت فعالیت کند هم چیزی میشود شبیه تشکل و حزب سیاسی و خلاقیتی هم به وجود نمیآورد. انجمن ادبی که توسط دولت تائید شده افرادی را دور هم جمع کند نهایتا سعی میکند با نوعی خودسانسوری انجمن را حفظ کند. معتقدم هر حرکت فرهنگی و هنری که مردمی نباشد عمر کوتاهی خواهد داشت. خود من چه در ایران زندگی کنم و چه در خارج از کشور هر کجا که باشد اگر هنر و ادبیات دولتی باشد اصلا به طرفش نمیروم چون خلاقیت را از هنرمند و نویسنده میگیرد و او را به یک نویسنده فرمایشی تبدیل میکند که موضوعاتی که مینویسد هم برایش مشخص میشود و نباید خطرآفرینی کند. نمونههای این آثار را هم زیاد دیدهایم که پس از مدتی فراموش میشوند.