در شب چهرههای موسیقی ایران مطرح شد؛
مریم زندی: به من زنگ میزدند که چرا عکس ما را کنار عکس فلان حزبالهی یا طاغوتی گذاشتهای!
به مناسبتِ انتشار جلد پنجم از مجموعه چهرهها با عنوان «سیمایی از موسیقی معاصر ایران» که شامل بیش از یکصد و سی پرتره از سه نسل از موسیقیدانان در عرصههای گوناگون این هنر است، شب چهرههای موسیقی ایران، در خانه اندیشمندان علوم انسانی 23 اسفندماه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در ابتدای این مراسم، علی دهباشی (سردبیر مجله بخارا) گفت: خوشحالیم که 238مین شب از شبهای بخارا به چهرههای موسیقی ایران و کتاب «سیمایی از موسیقی معاصر ایران» اختصاص دارد. تقریباً از 35 سال پیش که یک دوره سکوت بر نشریات ایران حاکم شده بود و هیچکس تصویری از چهرههایی چون عبدالحسین زرینکوب، اسماعیل فصیح و بسیاری دیگر از خادمان فرهنگی این سرزمین نداشت؛ مریم زندی کارش را آغار کرد. شخصیتی چون محمدحسن لطفی بیش از 70 سال در عرصهی فرهنگ کار کرده بود و مجموعهی کامل آثار افلاطون را ترجمه کرده بود، ولی تصویری از او هیچکجا وجود نداشت.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی بود که مریم زندی دست به کار شد. در شرایطی که حتی بعضی از بزرگان با تردید به او و دوربینش نگاه میکردند. مریم زندی بدون هرگونه اسپانسری یک تنه تمام این عکسها را فراهم آورد. با این حال در شرایطی که تمام روزنامهها و نشریات، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا از حقوق معنوی هنرمند دم میزنند، بدون کسب اجازه از خانم زندی، دائماً از عکسهای ایشان استفاده میکردند و هنوز هم میکنند.
در ادامهی مراسم، فیلم مستندی دربارهی مریم زندی به نامِ «دیدن و بودن» پخش شد.
سپس علی شیلاندری؛ کارگردان این مستند دربارهی این فیلم توضیح داد و گفت: 6 سال در کنار خانم زندی بودم و وقایعی که در این 6 سال برای ایشان پیش آمد را در این فیلم آوردم. فیلم بیشتر حول عکسها و کتاب انقلاب 57 میگذرد و تلاش خانم زندی را برای مقابله با دستگاه ممیزی نشان میدهد.
وی در ادامه گفت: از دیگر لایههای فیلم، عکاسیهای ایشان برای کتاب چهرهها بود، بخصوص کتاب چهرههای موسیقی معاصر ایران. این فیلم در سینما حقیقت به نمایش درآمد؛ اما ادارهی ارشاد اجازهی پخش آن را نداد. درنهایت چون مدیران جشنواره فیلم را دوست داشتند، خوشبختانه فیلم دیده شد و جایزهی بهترین فیلمبرداری را نیز گرفت.
در ادامه، کامبیز روشنروان (موسیقیدان و استاد دانشگاه) این کتاب را هدیهی بزرگی به اهالی موسیقی دانست و افزود: موسیقی این سرزمین، مظلومترین هنری بوده که در چند دههی اخیر در سرزمین ما وجود داشته است. بیش از هر هنر دیگری، این موسیقی بوده که مورد بیمهری و بیاحترامی واقع شده. کاری که خانم زندی کردند، کمک بزرگی است که به اهالی هنر و موسیقی شده است؛ انسان بزرگی که تلاش کرده چهرههای بزرگان این سرزمین را برای مردم ایران و جهان جاودنه کند. این کتاب بخشی از فرهنگ این سرزمین است. امیدوارم روزی متولیان این سرزمین متوجه شوند که هنر را نمیشود محدود کرد و آنچه هنرمندان میگویند در تاریخ ثبت خواهد شد.
سپس؛ سیفالله صمدیان (عکاس و رئیس انجمن عکاسان ایران) گفت: در هر رشته باید اسمهایی را کنار گذاشت. همانطور که بانوی سینمای ایران رخشان بنیاعتماد است، بیشک بانوی عکاس ایران نیز مریم زندی است. در کشور سیاستزده در امورات فرهنگی که هیچ نظمی برای ثبت تاریخ وجود نداشت، همیشه تکسوارانی وجود داشتند که بار دیگران را به دوش میکشیدند. کاری که مریم زندی کرد اگر قرار بود وزراتخانهای با بودجههای میلیاردی انجام دهد، نمیتوانست آنچنان مجموعهای گرد آورد که زندی فراهم آورده. فقط تصور اینکه به تک تک این آدمها زنگ زدن و قرار گذاشتن و وارد مودِ شخصی آنها شدن، چه کار سخت و پیچیدهای است؛ کافی است تا ما را به عظمت کاری که مریم زندی کرده پی ببریم.
این عکاس افزود: ما 14 سال پیش در هیئت مؤسس انجمن عکاسان ایران عکسی گرفتیم که مریم زندی در بین ما مردها تنها زنی بود که حضور داشت. او کاری که در انجمن شروع کرد، و با شخصیتاش انرژیای که به ما میداد، انجمن عکاسان را به جایی رساند تا اولین انجمنی باشد که به وزارت ارشاد فهماند که باید تنها نقش حمایتی داشته باشد و برگزاری برنامههای مختلف تجسمی را به عهدهی انجمنهای متخصص آن بسپارد. مریم زندی در تاریخ انجمن عکاسان نقش بسیار مهمی دارد.
مریم زندی آخرین سخنران این مراسم بود. این عکاس با اشاره به اینکه این کتاب آخرین کتاب از مجموعهی چهرههاست؛ گفت: 16 سال طول کشید تا این آخرین کتاب چاپ شود. پروندهی چهرهها با این کتاب بسته میشود؛ چرا که هم دیگر خسته شدهام و هم دیگر صبوری سابق را ندارم. من 35 سال از وقت و عمرم را بر سر این مجموعه گذاشتم. امیدوارم جوانها این کار را در آینده ادامه دهند. من به غیر از عشق به عکاسی و عشق به ایران، هدف دیگری از گرفتن این عکسها نداشتم.
زندی ادامه داد: مدتهاست میخواهم به نکتهای اشاره کنم و فکر میکنم حالا دیگر زمان آن رسیده که بگویم. جوانهایی که به رشتههای مختلف هنری ورود میکنند، نیاز به دیده شدن و پشتیبانی دارند؛ چیزی که متأسفانه از دستاندرکاران مملکت ما هیچ انتظارش نمیرود. ولی این انتظار و توقع را میشود از جامعهی هنری داشت؛ جامعهای که همیشه داعیهی فهم و عملِ درست را دارد. ولی جامعهی هنری هم در این 35 سال درست عمل نکرد و واقعاً تنگنظرانه برخورد داشت. از اولین کتاب چهرهها که درآمد، حتی کسانی که در کتاب عکسشان آمده بود به من زنگ میزدند و فحش میدادند که چرا مثلاً عکس ما را کنار عکس فلان حزباللهی یا طاغوتی گذاشتهای!
این عکاس افزود: میشنیدم که میگفتند این خانم میخواهد با عکسهای ما پولدار شود. در چند ماهی که کتاب چهرهها منتشر شده، حتی یکبار از طرف خانه موسیقی به من زنگ نزدند تا حرفی، نظری، حتی بد و بیراهی دربارهی این کتاب به من بگویند. یک موضع کاملاً خاموش و منفعلانه نسبت به این کتاب داشتند. از جامعهی هنرمندان این خواهش را دارم که حداقل یک مقدار مسائل را منصفانهتر، بهتر و بیطرفانهتر نگاه کنند.
وی با تأکید بر اینکه هنرمندان جوان نیاز به پشتیبانی دارد؛ گفت: ما دارم از نزدیک میبینم که چه عکاسان جوان با استعدادی داریم. این بچهها عاشق ایراناند، ولی در مواجه با شرایطی که هیچکس قدر کارهایشان را نمیداند و اصلاً ارزشی برای آنها قائل نیست، دسته دسته از ایران میروند. از جامعهی هنری انتظار میرود که اگر هنرمند جوانی واقعاً عاشق کارش است و با عشق آن را انجام میدهد، پشتاش را بگیرند.