خبرگزاری کار ایران

ناگفته‌های آیدین آغداشلو از دوستی با عباس کیارستمی

ناگفته‌های آیدین آغداشلو از دوستی با عباس کیارستمی
کد خبر : ۵۹۸۵۸۳

جلسه نقد و بررسی فیلم «ده» ساخته عباس کیارستمی به بهانه اکران این فیلم در اولین جشن فیلم یزد برگزار شد.

به گزارش ایلنا، آیدین آغداشلو گفت: برای من فرصت مغتنمی بود که این فیلم را روی پرده بزرگ دیدم و از کسانی که این فرصت را فراهم کردند، تشکر می‌کنم. من معمولا یک فرصتی به خودم می‌دهم و بعد از مدتی درباره یک اثر هنری نظر می دهم. حتی خیلی از فیلمسازهایی که زمانی برایم محبوب بودند حالا دیگر نیستند اما وقتی که این فیلم را بعد از مدتی دیدم به این نتیجه رسیدم که این یکی از بهترین فیلم‌های کیارستمی است و نظری که در آن زمان داشتم با الان فاصله چندانی ندارد.

وی افزود: درگذشت عباس کیارستمی برای من ضایعه خیلی بزرگی است و اگر با وجود اینکه جسمم خیلی یاری نمی‌کند به اینجا آمده‌ام به این دلیل است که ادای دینی به او کرده باشم و دیدم این فیلم بخشی از این ادای دین است اما در عین حال سعی کردم که بیش از حد غلو نکنم، لزومی هم نداشت و او هم در موضعی نبود که برای تبلیغ آثارش نیاز به غلو داشته باشد. صادق هدایت دوست نزدیکی داشت به نام حسن قائمیان که پس از درگذشت هدایت بسیار درباره او نوشت و کار کرد. سعی کردم خیلی در نقش حسن قائمیان ظاهر نشوم. گرچه برخی می‌گویند به عنوان دوست نزدیک کیارستمی توقع بیشتری از من داشتند اما من این فاصله را نگه داشتم و هنوز هم نگه می‌دارم.

آغداشلو درباره فیلم «ده» توضیح داد: نکته مقدماتی که باید بگویم این است که در طول دو دهه اعتقادم را به نقد از دست داده‌ام. اولین نقدی که نوشتم در سال 1342 بود و مجموعه نقدهای سینمایی من تبدیل به کتابی 500 صفحه‌ای شده اما الان دیگر به نقد اعتقاد ندارم و فکر می‌کنم نقد ابزار هوشمندانه‌ای است برای انتقال دادن یک فضای بسیار خصوصی و شخصی و موجه کردن آن. این حرف خیلی گرانی است اما صادقانه می‌گویم که دیگر اعتقادی به نقد ندارم. وقتی نقدهای خودم را می‌خوانم بعضی اوقات از هوشمندی خودم لذت می‌برم که توانسته‌ام یک نظر خیلی شخصی را این‌گونه در یک لفاف کاملا منطقی و عقلایی بپیچانم.

وی بیان کرد: همیشه نظر کسی به نظر ما نزدیک‌تر است، کسی فرصت بیشتری داشته که بیشتر در یک اثر و یک هنرمند دقت کند پس زمینه این شخص برای ما مهم است. حتی یک منتقد می‌تواند هنرمند بزرگی را نادیده بگیرد مثل بیلی وایدلر که نادیده گرفته شد اما اینها همه ماجراهای بعد است، نه در حین تکوین و نه در بحبوحه اعتبار یک هنرمند. اگر با این شک نگاه کنیم و خودمان را این قدر به نقد نسپاریم و نقد را این اندازه جدی نگیریم، آنگاه شاید نقد بتواند راهگشای این باشد که ببینیم نظر شخصی که ممکن است قبولش داشته باشیم، در رابطه با یک اثر چیست. کار منتقد اصلا تصحیح عمل هنرمند نیست زیرا او کارش را انجام و تحویل داده است. اگر از این جهت وارد شویم متوجه می‌شوم که روی سخن منتقد با مردم است و با مردم صحبت می کند.

این هنرمند نقاش درباره اینکه چرا این سال‌ها نقد ننوشته است، توضیح داد: علت اینکه من در این مدت نقد ننوشته‌ام و نخواهم نوشت این است که از حیث ذهنم و حکمتم به نوعی از شفقت رسیده‌ام که دیگر نمی‌توانم با اولویت دادن به این شفقت آثار هنری را با شدت بررسی و داوری کنم و نظر بدهم بنابراین به همین حد کفایت می‌کنم که اگر جایی نظرم را بپرسند می‌گویم اما بتدا به ساکن دستور نمی‌دهم و نمی‌خواهم که نظرم پذیرفته شود و پذیرفته شدن یا نشدنش برایم اهمیتی ندارد. این مجموعه ذهنیات من بود که باید به عنوان مقدمه عرض می‌کردم زیرا عباس کیارستمی از این مقوله بیرون نیست و من حداقل 15 مقاله مفصل درباره او نوشته‌ام.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز