خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است
کد خبر : ۵۹۴۰۱۹

مهرنوش اسکندری می‌گوید: سال‌ها در تهران زندگی کردم و تهران همیشه برای من تداعی یک شهر با رنگ خاکستری بود. وقتی از تهران به یک شهر دیگر سفر می‌کنید اولین چیزی که به لحاظ بصری جلب توجه می‌کند رنگ‌های متنوع است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مهرنوش اسکندری (نقاش) در تهران به دنیا آمده و بزرگ شده. او سال ۹۳ به کالیفرنیا مهاجرت کرده و مدرک فوق لیسانس نقاشی‌اش را از دانشگاه کالیفرنیا استیت نرتریج اخذ کرده. او در چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی در تهران، لس‌انجلس و برلین شرکت داشته است.

گفتگویی با این نقاش داشتیم که در ادامه می‌آید.

از تجربه‌های کاری گذشته خود بگویید.

از وقتی خودم را می‌شناسم؛ نقاشی می‌کنم ولی می‌توانم بگویم حدود یک دهه است که به‌صورت حرفه‌ای نقاشی می‌کنم و چهار سال پیش هم برای تحصیل و ادامه فعالیت حرفه‌ای به آمریکا مهاجرت کردم. ایران که بودم؛ در گالری ماه مهر، گالری والی و گالری آریا در چند نمایشگاه گروهی شرکت کردم و همین‌طور در گالری گواندا در برلین در نمایشگاه گروهی شرکت کردم و وقتی به آمریکا مهاجرت کردم در گالری "شد" و "وی" یک نمایشگاه انفرادی داشتم و در مینیوسیبل گالری لس‌آنجلس جایزه نفر فستیوال سالانه را گرفتم و در موزه لنکستر چند اثر را به نمایش گذاشتم. با توجه به اینکه از آثار و دوره‌های مختلف تاریخ هنر تأثیر می‌گیرم و همین‌طور از آثار جدید و هنر معاصر؛ به‌طور کلی می‌توانم بگویم آثار من بین فیگوارتیو و انتزاع هستند. از آن چیزی که می‌بینم تأثیر می‌گیرم ولی عین واقعیت را تصویر نمی‌کنم و نقاشی‌هایم بیشتر به سمت ذهنی و انتزاعی می‌روند هر چند که تأثیر واقعیت در آن‌ها بارز است.

بعد از مهاجرت به آمریکا چه تغییراتی در زندگی هنری شما رخ داد؟

زندگی در آمریکا سرعتش خیلی بالاتر از ایران است و به نظر من سرعت رشد نقاشی هم در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است و به همین دلیل من ترجیح دادم اینجا زندگی کنم و به فعالیت هنری‌ام ادامه بدهم. یکی از خصوصیت‌های اینجا تنوع و کثرت است و همین موضوع در هنر هم بسیار تأثیرگذار است یعنی اینجا خیلی آثار متنوع و گالری‌های متنوع دیده می‌شود و معمولاً هر هنرمندی با هر ویژگی کاری مخاطب خودش را می‌تواند پیدا کند و شاید یکی از دلایل مهمی که باعث شد من تصمیم بگیرم اینجا به فعالیت حرفه‌ایم ادامه بدهم همین متنوع بودن و آزادی فضای کار بود، چون اینجا احساس می‌کنم مجبور نیستم طبق سلیقه مخاطب کار کنم. دوره فوق‌لیسانس در دانشگاه استیت نرتریج به رشد نقاشی من خیلی کمک کرد. سه سال در یک فضای انتقادی هنر به‌طور مرتب شرکت کردم و این موضوع باعث رشد کارم شد.

آثار جدیدی از مجموعه‌‌ی اخیرتان را در گالری وی پک لس‌آنجلس به نمایش گذاشتید که شامل صورت‌هایی با ابعاد بزرگ هستند و چه از لحاظ تکنیک و چه از لحاظ نحوه چیدمان با آثار قبلی متفاوت به نظر می‌رسند. اسم (چرک) را برای مجموعه‌تان انتخاب کردید. ایده اصلی این نمایشگاه چه بوده؟

البته به نظر من این مجموعه کاملاً مرتبط و به دنبال مجموعه‌های قبلی هست هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ فرم. در واقع ۴سال پیش من شروع به تصویر کردن این صورت‌ها کردم و با گذشت زمان این صورت‌ها تغییر می‌کردند. ایده اصلی مجموعه در واقع موضوع و محتوای آثارم هست. ولی در آثار این مجموعه کاراکترها رُک‌تر هستند و بسیار مستقیم و بی‌واسطه با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنند و شاید دلیلش تغییرات در خود من شکل گرفته باشد.

در مورد محتوا و موضوع کارتان بیشتر توضیح بدهید.

همان‌طور که گفتید من این کاراکترها را تصویر می‌کنم و این شخصیت‌ها از فضاهای داستانی در ذهن من می‌آیند. من وقتی در حین نقاشی هستم در ذهنم داستان می‌سازم و آن داستان‌ها را هم گاهی می‌نویسم. شخصیت‌ها برگرفته از داستان‌های ذهنی من هستند و داستان‌ها از زندگی روزمره‌ و رؤیاهایم می‌آیند. یعنی داستان‌ها به نوعی چیزی بین واقعیت و رؤیا هستند و شخصیت‌ها هم همین‌طور. جایی بین فضای واقعیت و رؤیا هستند. شخصیت‌های من جنسیت، ملیت و رنگ‌های واقعی ندارند؛ در عین حال که شبیه هیچکس نیستند شبیه هر فردی هم می‌توانند باشند. صورت‌ها بسیار وقیحانه به مخاطب نگاه می‌کنند و انگار نوعی احساس شرم در مخاطب ایجاد می‌کنند و در عین حال انگار خود مخاطب هستند.

این فضای بین واقعیت و رؤیا به چه صورت شکل می‌گیرد؟

مثلا فرض کنید در سن ۵ سالگی رفتید سینما و بعد از ده دقیقه دیدن فیلم خواب‌تان برده و در بزرگسالی وقتی به آن خاطره فکر می‌کنید تصاویری از فیلم به یاد دارید ولی مطمئن نیستید که آیا این تصاویر را در خواب دیدید و یا تصاویری از فیلم بودند. داستان‌ها و تصاویر ذهنی من چیزی شبیه این هست. انگار از یک فضای واقعی زندگی من می‌آیند ولی با یک فضای رؤیا ترکیب می‌شوند و در عین حال نگاه بسیار بدبینانه در آثار من وجود دارد، چون معتقدم در یک جهان بدبینانه زندگی می‌کنیم ولی همیشه یک فضای طنز و لحظه لذت در آثارم وجود دارد.

آیا فضاهای سیاسی و اجتماعی هم بر کارتان تأثیر می‌گذارند؟

مسلماً تأثیرگذار است، همان‌طور که گفتم یک نگاه بدبینانه توأم با احساس ترس و ناامنی در آثار من وجود دارد که مسلماً برگرفته از فضای معاصر سیاسی و اجتماعی است. از دید من این مسئله اساسی‌ترین مسئله بشریت هست و در عین حال یک مسئله بسیار بدوی است، چون بشر به‌صورت قبایل شکل گرفته و قبایل از ابتدا برای بقا جنگیدن با هم را انتخاب کردند و این روش بقا همچنان ادامه دارد و در جهان معاصر به وقیحانه‌ترین و وحشیانه‌ترین شکل ممکن بازتاب یافته. به همین دلیل من تصمیم گرفتم اساساً رنگ‌های نژادی و جنسیت را از آثارم حذف کنم و بدون نمایش دادن نژاد و جنسیت، تخریب هویت را در آثارم و در کاراکترهایی که وقیحانه به مخاطب خیره می‌شوند به نمایش بگذارم. کاراکترها بدون داشتن نژاد و جنسیت بازتاب روانشناسانه‌ای از افراد جهان معاصر هستند و همین‌طور طنزآلود بودن فضا که اشاره‌ای‌ است به ناتوانی بشر در حل بدوی‌ترین مسائل.

کاراکترهای شما در هیچ فضای خاصی نیستند، در واقع صورت‌هایی هستند که روی سطوحی نقاشی شده‌اند، چرا هیچ فضایی در اطراف صورت‌ها وجود ندارد و شما فضا‌ها را هم به نوعی در نقاشی‌هایتان حذف کردید؟ 

همان‌طور که گفتم ایده این مجموعه چهار سال پیش شکل گرفت. من دیوارهای استودیوام را با سطوح مختلف مثل مقوا، پارچه بوم، کارتن و... پوشاندم و بعد شروع به کشیدن این صورت‌ها با متریال‌های متنوع کردم و تمام تصاویر ذهنی بودند و مجموعه اولم را در خود استودیو یعنی در مکان خلق آثار به نمایش گذاشتم. یعنی فضای خلق آثار که یک فضای واقعی بود بخشی از فضای من شد. ۶ ماه بعد از آن من به رزیدنسی دو ماهه در گالری (شد) در لس‌آنجلس دعوت شدم. تمام تصاویر را از روی دیوارهای استودیو بریدم و روی دیوارهای گالری نصب کردم و دوباره سطوح دیگر روی دیوارهای گالری و روی تصاویر قبلی نصب کردم با تصاویر ذهنی جدید. کاراکترها روی همدیگر قرار گرفتند و برای من استعاره‌ای از لایه‌های روان‌شناسانه کاراکترها بود و فضای نمایش متغیر که استعاره‌ای از ازدحام کاراکترها در فضاهای سیّال است. وقتی نمایشگاه تمام شد من دوباره همان سطوح را بریدم و روی سطوح چوبی چسباندم و با متریال‌های جدیدتر شروع به کشیدن پرتره‌های بزرگتر کردم که در نمایشگاه آخرم ارائه شد.

مهاجرت چه تأثیری روی آثار شما داشته؟

 آثار من راجع به مهاجرت نیست ولی مسلماً مهاجرت روی آثارم تأثیر داشتند. من سال‌ها در تهران زندگی کردم و تهران همیشه برای من تداعی یک شهر با رنگ خاکستری بود. وقتی از تهران به یک شهر دیگر سفر می‌کنید اولین چیزی که به لحاظ بصری جلب توجه می‌کند رنگ‌های متنوع است و من زمانی که در لس‌آنجلس شروع به کار کردم پالت awa رنگ‌هام متنوع‌تر و گسترده‌تر شد. هم‌چنین همان فضای متغیر که قبلاً توضیح دادم از تأثیرات مهاجرت بود. تأثیر بسیار زیادی در سال اول مهاجرت گرفتم، چون در سال اول زیاد نمی‌توانستم ارتباط زبانی برقرار کنم و بیشتر ارتباطم بصری بود و این موضوع باعث تصویرسازی‌های بیشتری در ذهنم در مقایسه با گذشته بود.

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است

دل بریدن از تهرانِ خاکستری و ورود به لس‌آنجلس/سرعت رشد نقاشی در آمریکا بسیار بالاتر از ایران است

کارنامه‌ی هنری مهرنوش اسکندری

۱۳۹۶

نمایشگاه انفرادی، گالری وی بک، کالیفرنیا،  لس انجلس

نمایشگاه انفرادی، سالن تیاتر مادرید، کالیفرنیا، لس انجلس

سی دومین فستیوال موزه لنکستر، کالیفرنیا، لنکستر

نمایشگاه گروهی، سالن تیاتر مادرید، کالیفرنیا، لس انجلس

نمایشگاه گروهی تز، دانشگاه استیت کالیفرنیا نرتریج، کالیفرنیا، نرتریج

۱۳۹۵

نمایشگاه گروهی سرامیک، وست گالری، کالیفرنیا، لس انجلس

نمایشگاه گروهی مجسمه، وست گالری، کالیفرنیا، لس انجلس

۱۳۹۴

نمایشگاه گروهی، مینیوسیبل ارت گالری، کالیفزنیا، لس انجلس

نمایشگاه گروهی تصویر سازی، وست گالری، کالیفرنیا، لس انجلس

آرت فیر عکاسی ۲۰۱۵، لس انجلس، کالیفرنیا

نمایشگاه انفرادی، گالری شد، کالیفرنیا، لس انجلس

۱۳۹۳

نمایشگاه گروهی نقاشی، وست گالری، کالیفرنیا، لس انجلس

نمایشگاه گروهی طراحی، گالری ماه مهر، ایران، تهران

نمایشگاه سالانه قایهای کوچک، گالری اریا، ایران، تهران

نمایشگاه گروهی طراحی، گالری گواندانا، برلین، آلمان

۱۳۹۲

نمایشگاه گروهی طراحی، گالری گواندانا، آلمان، برلین

نمایشگاه گروهی طراحی، گالری والی، تهران، ایران

نمایشگاه قابهای کوچک، گالری آریا، تهران، ایران

۱۳۹۱

نمایشگاه گروهی طراحی، گالری ماه مهر، ایران، تهران

مسایقه کنش بیان خلاقت، گالری ماه مهر، ایران، تهران

نمایشگاه قابهای کوچک، گالری اریا، ایران، تهران

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز