خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگوی تفصیلی با ایلنا مطرح شد؛

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر
کد خبر : ۵۸۱۲۸۳

فؤاد شریفی، چاپگر و هنرمندی است که در چند سال اخیر تلاش کرده از آثار هنرمندان مطرح ایران، چاپ‌های سیلک‌ اسکرینی تهیه کند تا هم خاطرِ خود را از جهت حفظ این مواریث فرهنگی و هنری آسوده داشته باشد و هم غنایِ هنری آن‌ها را در زمان و مکانی جدید، باز تعریف و بازتولید کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، زمانی پُل والری (شاعر، نویسنده و فیلسوف فرانسوی/۱۸۷۱-۱۹۴۵م.) آخرعاقبتِ آثار هنری را این‌گونه پیش‌بینی کرده بود: «همان‌طور که آب و گاز و برق با تلاشی اندک و برای برآوردن نیازهای ما از فواصل دور به خانه‌هایمان می‌آیند، تصاویر دیداری و شنیداری هم به خانه‌هایمان خواهند آمد، تصاویری که با یک اشارهٔ دست پدید و ناپدید خواهند شد.»

اثر هنری همواره قابل تکثیر بوده است. هر کسی می‌تواند مصنوعات دیگران را تقلید کند. نسخه‌های بدل را همیشه یا نوآموزان برای تمرین تهیه کرده‌اند، یا استادان برای انتشار آثارشان، و  یا کسانی که به دنبال سود مادی بوده‌اند. اما تکثیر مکانیکی اثر هنری، ارائه‌دهنده‌ی چیزی نوست. با تمام این اوصاف، اگر مته را زیاده به خشخاش بگذاریم حتی کامل‌ترین نسخه‌ی بدل اثر هنری هم فاقد یک عنصر است، و آن حضور اثر هنری در زمان و مکان، و هستی یگانه‌ی اثر هنری در مکان اصلی‌اش است. این هستی یگانه اثر هنری، هستی تاریخی آن را تعیین می‌کند. هستی تاریخی اثر هنری، شامل تغییرات فیزیکی آن در طول زمان، و همین‌طور دست به دست شدن آن بین صاحبان آن می‌شود.

حال با این مقدمه به سراغِ «فؤاد شریفی» و آثارش می‌رویم. شریفی چاپگر/هنرمندی است که در چند سال اخیر، دغدغه‌ای داشته مبنی بر اینکه از آثار هنرمندان مطرح و مستر ایران، چاپ‌های سیلک‌ اسکرینی تهیه کند تا با این کار، هم به‌نوعی خاطرِ خود را از جهت حفظ این مواریث فرهنگی و هنری آسوده داشته باشد، و هم غنایِ هنری آن‌ها را در زمان و مکانی جدید، بازتعریف و بازتولید کند.

در ادامه، گفتگویی با او داشته‌ایم.

از اینجا شروع کنیم که اصلاً چه شد به سمت چاپ سیلک اسکرین کشیده شدید؟

سال ۸۹ بود که ایده‌ای در رابطه با پوسترهای پیش از انقلاب (از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۵۷) به ذهنم رسید. پوسترهایی که بعد از این همه جریانات از بین رفته بودند و دیگر وجود نداشتند، ازجمله پوسترهای جشن هنر شیراز، تئاترهای تالار رودکی، و همچنین پوسترهای چند فیلم که شروعش با آقای کیارستمی بود. بعد از اولین تماس من با آقای کیارستمی، از ایشان خواستم که به من این اجازه را بدهند تا پوستر فیلم «سیاه و سفید» سهراب شهید ثالث را مجدداً سیلک اسکرین کار کنم.

در چند نسخه چاپ می‌کردید؟

برای این پوسترها سایز ۱۰۰ در ۷۰ را تعیین کرده بودم و هر پوستری را در ۵۰ نسخه روی مقوای دست‌ساز کار می‌کردم. بعد از آن با افراد دیگری ازجمله صادق بریرانی، پرویز تناولی، محمد احصایی و روئین پاکباز وارد گفت‌وگو شدم و از آن‌ها نیز اجازه خواستم تا این پوسترهایی که تعدادشان به ۱۵ تا می‌رسید را سیلک اسکرین کار کنم. این پروژه، یک سال و نیم زمان بُرد و سرانجام، در سال ۱۳۹۱ نمایشگاهی از این آثار در گالری طراحان آزاد برگزار شد.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

نمایشگاه پلاکات‌ها

لطفاً درباره‌ی مابقی پوسترها هم توضیح بدهید.

اسم این نمایشگاه پلاکات‌ها بود. در این نمایشگاه، چهار پوستر از جشن هنر شیراز داشتیم که نسخه‌ی اورجینالی از آن‌ها وجود نداشت. من فایل‌هایی از این پوسترها پیدا کردم که بسیار بی‌کیفیت بود ولی با برنامه‌های مختلف آن‌ها را دوباره در کیفیت اورجینال‌شان روتوش کردم. طراح یکی از این پوسترها آقای فریدون آو بود. بعد از اینکه پوستر را نهایی کردم آن را برای آقای آو بردم و ایشان هم از کار راضی بود و زیر پوستر را امضا کرد. دیگر پوسترهای «جشن هنر شیراز» متعلق بود به اردشیر محصص، هوشنگ کاظمی و محمد احصایی.

دیگری، پوستری از آقای پرویز تناولی بود مربوط به نمایشگاهی گروهی که در سال ۱۳۴۳، در انجمن ایران و آمریکا تحت عنوانِ «سمینار هنر معاصر ایران» تشکیل شده بود. دو پوستر دیگر هم بود که کار اردشیر محصص و مرتضی ممیز بود که هیچ کدام در قید حیات نبودند. من از بنیاد و خانواده‌ی آ‌ن‌ها این اجازه را گرفتم تا این کارها را چاپ کنم و هر دو بنیاد نیز زیر پوسترها را امضا کردند.

دو تا پوستر فیلم داشتم که یکی پوستر فیلم «بلوچ» اثرِ مرتضی ممیز بود و دیگری پوسترِ فیلمِ «سیاه و سفید» سهراب شهید ثالث که عباس کیارستمی آن را طراحی کره بود.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

نمایشگاه پلاکات‌ها

بعدی، پوستر تئاترِ «کارمینا بورانا»ی صادق بریرانی بود که در تالار رودکی سال ۱۳۵۴ به اجرا رفته بود. در آن‌ سال‌ها، اکثر پوسترهای تالار رودکی را بهزاد حاتم و صادق بریرانی طراحی می‌کردند. نمایشگاهی در سال ۵۲ از آثار سیراک ملکونیان در گالری زروان برگزار شده بود که خود هنرمند پوستر نمایشگاهش را طراحی کرده بود. همین‌طور گارنیک درهاکوپیان هم پوستری برای نمایشگاه خود طراحی کرده بود که در این میان داشتیم. دیگری یک پوستر تئا‌تر بود که آقای بیژن صفاری آن را برای نمایشِ «گلدونه خانم» و «حالت چطوره مش رحیم؟» نوشتهٔ اسماعیل خلج طراحی کرده بود. هر چند آقای صفاری بسیار آدمِ سرسختی هستند و از طرفی در ایران هم حضور ندارند؛ ولی کار را چاپ کردیم و به فرانسه فرستادیم و ایشان آن را امضا کرد و دوباره به ایران بازگردانده شد. 

کار بعدی مربوط به فرشید مثقالی می‌شد که آن هم پوستر یک تئا‌تر بود. پوستری دیگری هم بود که آقای روئین پاکباز برای نمایشگاهی از آثار پروانه اعتمادی طراحی کرده بود که سال ۱۳۵۵ در گالری سیحون به نمایش درآمد. 

پوستر دیگر به نام «زنده باد آزادی» محصول سال ۱۳۵۷ اثر نیکزاد نجومی بود. آخرین پوستر هم کاری از آقای کوروش شیشه‌گران به نام «هنر به اضافه هنر» بود.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

سیراک ملکونیان

تجربه‌ی نمونه‌های مشابهِ چنین نمایشگاهی را پیشتر در ایران داشته‌ایم؟

اینکه پوسترها توسط هنرمند امضا شوند و به فروش برسند؛ خیر نداشته‌ایم. این برای اولین‌بار بود که نگاه جدی به سیلک اسکرین، بازتعریفِ اثر هنری و نگاه مجدد به نقاشی به گونه‌ای که آن اثر بازتولید شود، صورت می‌گرفت. من سعی کردم در هنرمندان مسترمان مثل نصرت‌الله مسلمیان، پرویز تناولی، بیژن صفاری، کورش شیشه‌گران، مهدی حسینی، نیکزاد نجومی... دغدغه‌ی تکثیر از آثارشان را به وجود بیاورم تا در بین آثار اورجینال‌شان، سیلک اسکرین‌هایی هم با قیمت ارزان‌تر وجود داشته باشد، تا قشر بیشتری از مردم بتوانند آثارشان را خریداری کنند.

چرا از بین این همه پوستری که در طول این سال‌ها خلق شده بود، به سراغ این چند موردِ خاص رفتید؟

در این نمایشگاه، ما چهار پوستر درباره جشن هنر شیراز داشتیم و چند پوستر درباره تالار رودکی بود و باز بی‌ارتباط با بقیه پوسترها، دو پوستر فیلم هم در آ‌ن میان وجود داشت. این‌ها کاملاً با هم بی‌ربط بودند. اینجا ضعف ایده وجود داشت. البته به‌ یک نحوی هم می‌شد این کار را توجیه کرد، به این ترتیب که هنرمندانی را انتخاب کرده بودم که تعمداً دیگر گرافیست نبودند. عباس کیارستمی پوستر طراحی کرده ولی فیلمساز بود. سیراک ملکونیان پوستر طراحی کرده ولی نقاش است. هوشنگ کاظمی باز به همین صورت. فرشید مثقالی بیشتر کار مجسمه و نقاشی می‌کند. در واقع هنرمندانی را انتخاب کردم که با وجود اینکه پوسترهای خوبی طراحی کرده بودند ولی در شاخه‌های دیگر هنر مشغول به فعالیت بودند.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

پرویز تناولی

آیا شما با انجام این کار، قصد دارید که از مواریث فرهنگی حفاظت کنید یا نه؛ با یک دیدِ کاملاً هنری دست به این کار می‌زنید؟  

در این نمایشگاه، بیشترین توجهم به این مسئله بود که به پوسترهایی بپردازم که از بین رفته بودند. دوست داشتم آن‌ها را زنده کنم ولی الان اگر بخواهم این کار را دوباره انجام دهم، دیدگاه‌هایم را گسترده‌تر می‌کنم. برای مثال پوستر خیابان شاه رضا هیچ ارتباطی به پوستر فیلم بلوچ ندارد. باید یک هم‌گونی در آثار می‌بود.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

نمایشگاه پلاکات‌ها

بازخورد این نمایشگاه چگونه بود؟

بازخورد خوبی داشت. حتی بعد از برپایی این نمایشگاه، دانشگاه LMU خاورمیانه‌شناسی در مونیخ آلمان از ما دعوت کرد تا این پوسترها را که بخشی از فرهنگ بصری آن دوره ایران را شامل می‌شد به نمایش بگذاریم و همچنین در کنار این نمایشگاه گفت‌وگو و نشستی نیز داشتیم.

به‌نظر شما ارتباط سیلک‌اسکرین با جهان امروز که بسیاری از مناسباتِ آن بر مبنای پول و از طرفی تبلیغات تعریف می‌شود، چیست؟

در ایران، به غیر از زمانی که آقای حسین زنده‌رودی سیلک‌اسکرین کار می‌کرد، همیشه با سیلک اسکرین یک نوع برخورد تجاری وجود داشته که در چاپ تی‌شرت، خودکار و ... به کار رفته است. البته در غرب هنرمندانی مثل اندی وارهول بوده‌اند که با سیلک اسکرین کارهای هنرمندانه‌‌ای انجام داده‌اند و سیلک را تبدیل به هنر کرده‌اند، ولی ما پیش از این، نمایشگاهی به معنیِ هنری کلمه که فقط سیلک اسکرین باشد نداشتیم.

عباس کیارستمی در یک نشست خبری که برای فیلم «کپی برابر اصل» برگزار شده بود، در پاسخ به این سوالِ خبرنگار که می‌پرسد شما بالاخره اصل اثر را ترجیح می‌دهید یا کپی آن را؛ می‌گوید: «خودتان را از شرِّ اورجینال خلاص کنید اگر یک کپی خوب دیدید بچسبید به آن.» آیا شما هم کپی را برابرِ اصل می‌دانید؟

به نظرم حرفی که آقای کیارستمی زده حرف بسیار شاعرانه و زیبایی است. حالا اینکه چقدر می‌شود آن را به واقعیت نسبت داد این یک مسئله دیگری است. وقتی ما یک اثری را به چاپ سیلک اسکرین می‌رسانیم اول اینکه اصل اورجینال کار شاید قیمت بالایی داشته باشد و با تکثیر شدن اثر و امضایی که هنرمند زیر اثر می‌اندازد، عده‌ی بیشتری می‌توانند از آن کار داشته باشند. من مثال نمی‌زنم ولی خیلی‌ها بوده‌اند کاری که سیلک اسکرین شده را بیشتر از اصل اثر دوست داشتند. این هم روی مخاطب و هم روی هنرمند صدق می‌کند.

اصلا فکر می‌کنید چرا در دنیای دیجیتال امروز هنوز سیلک اسکرین نفس می‌کشد؟ درواقع سیلک‌اسکرین باید دیگر منسوخ شده باشد ولی می‌بینیم که می‌شود باز از آن استفاده‌های درست و بجایی کرد. این سرعت و عجله در تمام شئون زندگی ما از ساختمان‌سازی، پوشاک، خوراک... دیده می‌شود. از طرفی چاپ سیلک اسکرین سال‌های سال هم که بگذرد از لحاظ رنگی و کاغذی تغییری نمی‌کند.

اخیراً مسئله‌ای که زیاد شنیده می‌شود این است که عده‌ای (بیشتر در حوزه‌ی نقاشی‌خط)  از کارهای خود کپی می‌کنند. البته سؤال مضحکی است ولی آیا چنین پیشنهادی برای کپی کردن تا به حال به شما شده است؟

عجیب است؛ در چند سال اخیر هیچ خوشنویس یا خطاطی حتی به من مراجعه نکرده تا کارهایش را چاپ سیلک بزنم تا با آن نمایشگاه بگذارد. از یک طرف خود من هیچ علاقه‌ای به اغلب این خوشنویسی‌ها و نقاشی‌خط‌ها ندارم و اگر هم کسی در این زمینه به من پیشنهاد دهد آن را فقط به عنوان سفارش و یک منبع درآمدزایی نگاه می‌کنم. اما دررابطه با این مسئله‌ای که شما می‌گویید در واقع این خود هنرمند است که به کار خود کلک می‌زند. او بر فرض مثال، کاری از میرعماد را کپی نمی‌کند. این جریان یک پروسه دیگری دارد و بگذارید این طور بگویم که کمی هم دزدی محسوب می‌شود.

وقتی من کار سهراب سپهری را در موزه هنرهای معاصر دیدم؛ باورتان نمی‌شود اما به طرز وحشتناکی احساس می‌کردم این کار که خیلی هم کار بزرگی بود، کپی است. کاری که ممکن است چهار میلیارد قیمتش باشد هر چقدر نگاه می‌کردم باورم نمی‌شد که کار سهراب باشد. به هر حال وقتی پای پول به میان می‌آید هر کاری ممکن است از آدم سر بزند.

ولی حالا در خصوص کار خود من؛ من تمام آثاری که کار می‌کنم زمانی به دست خریدار می‌رسد که امضای صاحب اثر زیر کار افتاده باشد و اثر در واقع شناسنامه داشته باشد. ولی چنین چیزی که به من پیشنهاد بدهند که از کارشان کپی کنم تا به حال پیش نیامده است.

بعد از این به سراغ کدام هنرمندان رفتید؟

بعد از این نمایشگاه، آقای نصرت‌الله مسلمیان به سراغ من آمدند و از من خواستند که از آثارشان چاپ سیلک اسکرین تهیه کنم. سه سال طول کشید تا ۱۵ اثر از ایشان به چاپ رسید. این آثار را در گالری هور به نمایش گذاشتیم که استقبال خوبی شد و فروش خوبی هم داشت.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

نصرت‌الله مسلمیان

اصولاً در این نوع نمایشگاه‌ها چند نسخه از هر تابلو ارائه می‌‌کنید؟  

در غرب نسخه‌ها بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما در ایران چاپ می‌کنیم، برای اینکه اینجا اگر برای هر اثر، ۱۰۰ نسخه در نظر گرفته شود، مجبورید که قیمت را پایین بزنید؛ درصورتی که خود هنرمند راضی نمی‌شود کارش را ارزان بفروشد. البته خود من هم بیشتر متمایلم که نسخه‌ها محدود باشند.

دو برداشت متفاوت می‌توان از این گفته شما کرد. یکی اینکه نسخه محدود به این دلیل است که مخاطب کمتری در ایران برای این آثار وجود دارد یا نه؛ خود هنرمند راضی به این کار نمی‌شود.

هنرمند از یک طرف خیلی هم دوست ندارد از کارش زیاد تکثیر شود و عده‌ی زیادی از او کار داشته باشند. حالا اگر ما بخواهیم از یک عدد کار چاپ سیلک بزنیم، مسلماً تعداد نسخه‌ها بیشتر از زمانی خواهد بود که با ۱۵ کار مواجهیم. به‌طور متوسط در کارهایِ تعداد بالا، آثار را در طیف مشخصی بین ۱۵ تا ۲۰ نسخه تکثیر می‌کنم.

اخیراً در کرمانشاه نمایشگاهی از آثار نیکزاد نجومی به همت شما برگزار شد. آیا در شهرستان‌های دیگر هم نمایشگاه برگزار کرده‌اید؟

من با آقای نیکزاد نجومی یک پروژه پنج ساله دارم که هم‌چنان ادامه دارد. بخشی از این پروژه را امسال دوم آبانماه در سالروز تولد ایشان به شهر کرمانشاه بردم و در زادگاه‌شان به نمایش گذاشتم. به‌طور کل، دغدغه‌ی مرکززدایی همیشه با من بوده. یک‌بار نمایشگاهی را به اصفهان بردم به اسم «ایران تهران» که در گالری اکنون به نمایش درآمد. این یک نمایشگاهِ طراحی بود از آثار اورجینال و سیلک‌اسکرین. نمایشگاه آقای مهدی حسینی را نیز هم‌زمان به لاهیجان بردم.

وقتی یک اثر هنری، تبدیل به سیلک اسکرین می‌شود اینجا هنر هم تبدیل به کالا می‌شود؟

شما به من جواب بدهید که آثار اورجینالی که در حراجی‌ها به فروش می‌رسند آیا هنر محسوب می‌شوند یا کالا؟

این ربط مستقیمی به همان بحثی دارد که در دوره معاصر بازار سرمایه‌داری حتی هنر را هم تحت‌الشعاع خود قرار داده و در بعضی موارد آن را تا حدّ یک کالا تنزل داده است. البته نمی‌شود در تمام موارد برخورد رادیکالی با این مقوله داشت و با آن ضدّیتِ تام و تمام کرد.

ما اثری تولید می‌کنیم که قیمت اورجینال آن را می‌شکند و آدم‌های زیادی هم می‌توانند آن را داشته باشند. البته این کار هم، موافقین و مخالفین خود را دارد. خیلی از هنرمندان هستند  که همه به دنبالشان‌اند تا از آثارشان نمایشگاهی برگزار کنند ولی آن هنرمند زیر بار نمی‌رود. نمونه‌اش آقای احمد امین نظر است. خب چرا آن‌ها چنین برخوردی را دارند؟ ممکن است دلیلش این باشد که این هنرمندان چنین مسائلی را می‌فهمند و علاقه به بازاری شدن ندارند. نمونه قبل‌ترش بهمن محصص بود که چون می‌دانست و واقف به این امر بود کارهایش را تکه پاره کرد و البته خیلی از آثارش هم جان سالم به در بردند و همان تعداد محدود، حالا میلیاردها تومان قیمت پیدا کرده است.

اگر بخواهید دوباره نمایشگاهی از جنسِ «پلاکات‌ها» برگزار کنید، این بار چگونه آن را ترتیب می‌دهید؟

در این رابطه، دو پروژه دارم و هر دو را بسیار دقیق، حساب‌شده‌ و باحوصله‌ انتخاب کرده‌ام. اول نمایشگاهی است درباره پوسترهای تئاتر و سینمای ایران. مثلا پوستر فیلم‌های کندو، تنگسیر، هامون، تجربه و... که تعدادشان به ۵۰ پوستر می‌رسد. آثار این مجموعه به هم مرتبط‌اند. ولی اینکه انتخاب پوسترها بر چه اساسی خواهد بود من دو راه را در نظر گرفته‌ام؛ یا باید پوستر، پوستر خوبی باشد یا باید فیلم، فیلم فوق‌العاده‌ای باشد. ممکن است دو سال این پروژه زمان ببرد تا به سرانجام برسد.

نمایشگاه دوم نمایشگاهی از آثار طراحی و نقاشی ۳۰ هنرمند است که از آن‌ها کارهای سیاه و سفید انتخاب کرد‌ه‌ام. در این نمایشگاه سه نسل از هنرمندان در کنار هم گرد می‌آیند.

جدید‌ترین نمایشگاهی که در پیش‌رو دارید، کدام است؟

اردیبهشت‌ ماه سال آینده، نمایشگاهی از آقای بیژن صفاری خواهیم داشت. دو سال است که دارم روی کارهای ایشان کار می‌کنم. اولین نمایشگاه بیژن صفاری در ایران حول و حوش سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ در گالری لیتو برگزار شد و تا به امروز هم هیچ نمایشگاهِ دیگری در ایران از ایشان نداشته‌ایم. در این نمایشگاه در کنار آثار سیلک اسکرین، آثار اورجینال هنرمند هم به نمایش درمی‌آید. برای این نمایشگاه، بخش اعظم کار را با کمک آقای فریدون آو پیش بردم چون اکثر کارهای آقای صفاری در مجموعه‌ی آقای آو است. تعدادی از کارها هم از فرانسه مستقیماً فرستاده می‌شوند. هم‌چنین قرار است مقالاتی توسط چند نفر از پژوهشگران معاصر ازجمله داریوش شایگان و آربی آوانسیان هم‌زمان با افتتاحیه‌ی نمایشگاه منتشر شود.

آیا پروژه‌های دیگری هم سوایِ پروژه‌های نمایشگاهی دارید؟

من از ۷ سال پیش، پروژه‌ای تحت عنوان «پروژه‌های نوروزی» برای خودم تعریف کرده‌ام که در اسفندماه هر سال آن را به مرحله‌ی اجرا درمی‌آورم. هر سال از یک هنرمندی که مستر است اثری را سیلک‌ اسکرین می‌کنم و سپس خود هنرمند اثرش را در ادیشن همان سال امضا می‌کند و من این کارها را در شش هفت گالری (هر گالری بین ۱۲ تا ۱۳ اثر) می‌گذارم و از مردم دعوت می‌کنم که به گالری بروند و به‌صورت مجانی این کار را بردارند. این یک هدیه نوروزی است. سال اول اردشیر محصص، سال دوم مریم امینی، سال سوم علی‌اکبر صادقی، سال چهارم فریدون آو، سال پنجم شهلا حسینی و سال ششم رعنا فرنود بود. هنرمندِ امسال را فعلاً نمی‌گویم که کیست. تا ۱۵ اسفند باید صبر کنید.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

هدیه‌ی نوروزی سال چهارم؛ اثری از فریدون آو

از نظر مالی می‌توانید از پس هزینه‌های این کار برآیید؟  

یک آدم دیوانه عواید حالی‌اش نمی‌شود و اصلا نمی‌داند عواید چیست. بگذارید از زمانی که این ایده به ذهنم رسید شروع کنم. وقتی اردشیر محصص فوت کرد، من در یک جای سردی زندگی می‌کردم و یک مرتبه به ذهنم رسید که اگر اردشیر محصص الان زنده بود ممکن بود که به ما هدیه بدهد. در واقع این خواب و خیالی بیش نبود، ولی من فکر کردم چه بهتر که این توهّم را به مرز واقعیت بکشانم. کاری از اردشیر محصص را چاپ کردم و زیر آن نوشتم: «هدیه اردشیر محصص برای بهار ۱۳۹۱».

به جز دو سال اول که اسپانسری برای این کار نداشتم، در سال‌های بعد گالری آران و بنیاد پژمان از این پروژه حمایت کردند و اسپانسر شدند.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

سیلک‌ اسکرین به‌نحوی با حوزه‌ی صنعت گره خورده و به خودیِ خود هنر محسوب نمی‌شود. آیا شما به مقوله‌ی هنر هم می‌پردازید؟

کار اصلی من در حوزه هنر محیطی یا پابلیک آرت است؛ کار چاپ فرع بر قضیه است. از سال ۸۹ تا ۹۳ درگیر این مسئله بودم که چطور می‌شود فضای شهری را درگیر هنر کرد و چگونه است که ما در تهران فقط با گالری‌‌ها مواجه می‌شویم و چرا فقط در گالری‌هاست که هنرمند و اثر هنری را می‌شود دید؟ پس تکلیف مردم و سهم مردمی که هنر را نمی‌بینند و آن را نمی‌فهمند چیست؟ چگونه می‌شود سهم هنر را گسترده‌تر کرد؟

کارهای من به گونه‌ای بود که از هنرمندان کار می‌گرفتم و آن را می‌بردم در کفاشی، قصابی و یا هر نوع فروشگاه دیگری در معرض دید عموم می‌گذاشتم و کارت دعوتی تنظیم می‌شد تا علاقه‌مندان به آن محل رجوع کنند و از طرفی شعرهایی را می‌نوشتم و آن را چاپ می‌کردم و در سطح شهر در جاهای غیرمنتظره‌ای نصب می‌کردم تا مردم با آن مواجه شوند. همیشه به این فکر می‌کردم که چطور می‌شود در قبرستان یک اثر هنری را اجرا کرد و چگونه می‌شود آنجا را به یک فضایی برای هنر تبدیل کرد. البته متأسفانه در ۳ سال اخیر این بخش از فعالیت‌های من کمرنگ شده و کار چاپ بیشتر مرا به خود مشغول داشته است.

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

فؤاد شریفی؛ متولد ۱۳۶۴ - سنندج

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

فرشید مثقالی

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

چاپ سیلک‌ اسکرین از یکی از آثار محسن وزیری‌ مقدم

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

چاپ سیلک اسکرین از یکی از آثار نصرت‌الله مسلمیان

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

چهارمین هدیه‌ی نوروزی؛ اثری از فریدون آو

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

پوستر نمایشگاهی از پروانه اعتمادی در گالری سیحون؛ اثر روئین پاکباز

بازتولیدِ آثار هنرمندان مطرح ایران+تصویر

گفتگو: رضا یاسینی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز