خبرگزاری کار ایران

سیدمحمد بهشتی:

مسابقه خالی کردن دل مردم راه افتاده/ زلزله پدیده جدیدی نیست/ مهندسی امروز ما خسارت ایجاد می‌کند

مسابقه خالی کردن دل مردم راه افتاده/ زلزله پدیده جدیدی نیست/ مهندسی امروز  ما خسارت ایجاد می‌کند
کد خبر : ۵۷۵۷۵۱

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری گفت: در حال حاضر مسابقه خالی کردن دل مردم راه افتاده است.

به‌گزارش ایلنا، سیدمحمد بهشتی در نشست تخصصی «زلزله و میراث‌فرهنگی» که به همت پژوهشکده ابنیه و بافت‌های فرهنگی‌تاریخی پژوهشگاه برگزار شد، با تاکید بر اینکه ایران اخیرا زلزله‌خیز نشده و زلزله پدیده جدیدی نیست، گفت: این نکته که ما به تازگی نسبت به بحث زلزله توجه می‌کنیم، نشان می‌دهد نسل‌های اخیر ما در غفلت بوده‌اند و گرنه پدیده زلزله از صدها هزار سال قبل از پیدایش بشر در این سرزمین وجود داشته و هیچ انسانی در این سرزمین به دنیا نیامده و عمر معقولی نکرده و از این دنیا نرفته به جز اینکه در این سرزمین حتما تجربه چند زلزله را پشت سر گذاشته است.

او با اشاره به اینکه امروز زلزله تهدید، تخریب، ضایعات و خسارات دارد، گفت: زلزله‌های گذشته هم همین عوارض را داشته اما اینکه امروز ما هنوز در این سرزمین هستیم نشان می‌دهد گذشتگان راه‌حل‌هایی را برای تداوم زندگی در این سرزمین پیدا کرده بودند و گرنه کسی نمی‌ماند و همه از بین می‌رفتند.

آوار زلزله روی آثار هزاره دوم

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری به حفاری‌های شهر تبریز اشاره کرد و گفت: در حفاری‌هایی که کنار مسجد کبود متعلق به دوره ایلخانی – تیموری انجام شده، در عمق ۱۷-۱۸ متری آثار هزاره دوم به دست آمد و بالای آن فقط آوار زلزله وجود داشت.

بهشتی با اشاره به وجود گور دوران اسلامی در عمق ۱۴ متری در جلوخان مسجد جامع قزوین افزود: به عبارت دیگر از قرون اولیه اسلامی تا زمان جلوخان ۱۴ متر آوار زلزله وجود دارد.

او دستیابی به آب از طریق قنات‌ها را بسیار خلاقانه و عجیب دانست و این پرسش را مطرح کرد که؛ چگونه ایرانی‌ها برای دستیابی به یک منبع کاملا پنهانی به اسم آب زیر زمینی به خلاقیتی به نام قنات دست پیدا کردند اما‌‌ همان انسان‌ها در برابر زلزله فقط تسلیم بوده و دست‌ها را بالا می‌بردند؟

او با تاکید بر اینکه چنین تصوری را نمی‌توان پذیرفت، گفت: حتما مردم این سرزمین راهکارهایی برای مقابله با زلزله داشته‌اند.

بهشتی با بیان اینکه در مقوله توجه به آثار تاریخی در نسبت با زلزله، تمرکز روی تخریب ناشی از زلزله و راه‌های پیشگیری از آسیب و مقاوم سازی است، گفت: متاسفانه ما اصلا توجهی نداریم که از این آثار می‌توان درس آموخت، درسی مبتنی بر اینکه چگونه باید در این سرزمین زندگی کنیم و با پدیده‌ای مثل زلزله مواجه شویم.

بی‌توجهی به راهکارهای گذشتگان در مقابل زلزله

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری با ابراز تاسف گفت: من این سال‌ها و میان این همه همایشی که تاکنون حداقل بعد از زلزله بم برگزار شده، ندیدم یک نفر هم درباره راهکارهایی که گذشتگان ما در مواجه با پدیده زلزله داشتند، صحبت کند بلکه بیشتر تمرکز روی اصلاح خرابی‌هاست.

او با اشاره به اینکه این دیدگاه تنها به پدیده زلزله محدود نمی‌شود، گفت: این نگاه درباره همه بلایای طبیعی یا آنومالی‌های(بحران‌های) این سرزمین وجود دارد و فکر نمی‌کنیم برابر این بلایا چه تمهیداتی به خرج دهیم.

بهشتی با اشاره به قرارگیری سرزمین ایران در کمربند بیابانی گفت: کمربند بیابانی همه جای دنیا شرایط بسیار سخت زیستی را فراهم می‌کند و مشکل آب وجود دارد به همین دلیل در بیشتر سرزمین‌هایی که در کمربند بیابانی قرار دارند، سختی دستیابی به آب باعث شده(به‌طور مثال در شمال افریقا به سمت چین) در این مناطق چندان چراغ روشنی در شب نبینیم و به عبارت دیگر زیست زیادی وجود نداشته باشد. این در حالی است که ایران در کمربند کوهستانی یعنی مسیر هیمالیا – آلپ نیز قرار گرفته و همین امر باعث شده تفاوت فاحشی با سایر نقاط کمربند بیابانی داشته باشد.

به گفته او، ایران در قیاس با سایر مناطق موجود روی کمربند بیابانی، سرزمینی داینامیک است این در حالی است بیشتر سرزمین‌های روی کمربند بیابانی، سرزمین‌های استاتیک هستند.

او داینامیک بودن ایران را فقط در زمینه مباحث زمین‌شناختی محدود ندانست و گفت: ایران در همه زمینه‌ها اعم از آب و هوا و... داینامیک است به عبارت دیگر در این سرزمین همواره باید منتظر اتفاق‌های بزرگی بود که بالا‌تر از حد میانگین‌ها هستند.

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری در ادامه خشکسالی، توفان و سیل را مثال زد و افزود: در این سرزمین احتمال خشکسالی بزرگ، توفان بزرگ و سیل‌های بزرگ وجود دارد.

ایران، سرزمینی با بحران‌های طبیعی

بهشتی گفت: در سرزمین‌های داینامیک، میانگین‌ها اهمیت زیادی ندارند بلکه آنومالی‌ها در همه‌چیز بااهمیت هستند بنابراین در همه‌چیز اعم از ساخت و ساز باید به آنومالی‌ها توجه کرد.

او همچنین به بارش برف سنگین در منطقه گیلان هر چند سال یک‌بار اشاره کرد و افزود: آخرین بار سال ۸۳ شاهد بارش این برف بودیم و در گذشته هم سال ۵۱ و ۲۷ این برف باریده است. برف سال ۸۳ باعث پایین آمدن ۲۷ هزار سقف در شهر رشت شد و به‌قدری زیبا لاپوشانی شد که هیچ‌کس آن را به‌عنوان یک فاجعه بزرگ متوجه نشد چون وقتی سقف در اثر برف پایین می‌آید خیلی کشته نمی‌دهد چراکه کم کم صدای ساختمان بلند شده و مردم آگاه شده و بیرون می‌آِیند بنابراین کسی فوت نمی‌کند که ما داغدار شویم و به‌خاطر داغداری متوجه عمق حادثه باشیم.

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری با اشاره به اینکه در گزارش‌های وزارت‌مسکن آن زمان، برف مقصر اعلام شد، گفت: در آیین‌نامه‌ها آمده بود تا ۷۵ سانتی‌متر برف پیش‌بینی شده و این ساختمان‌ها تا این اندازه برف را به عنوان بار مرده تحمل می‌کنند حال آن‌که این برف بدون توجه به آیین‌نامه به ۱۶۰ سانتی‌متر رسیده بود و به همین دلیل باعث تخریب سقف‌ها شد.

بهشتی با استناد به نقل قول‌های زنان و مردان سالمند رشت افزود: سال ۵۱ که این برف باریده بود سقف‌های زیادی پایین نیامده بود و سال ۲۷ تقریبا اصلا هیچ سقفی در اثر این برف تخریب نشده بود و سالمندان همگی خاطرات شیرینی از این برف و کندن تونل برای تردد بین خانه‌ها در آن زمان نقل می‌کنند. این در حالی است که سال ۲۷ در ساختمان‌های شهر رشت خیلی از بتن و فولاد استفاده نمی‌شد اما سقفی هم پایین نمی‌آمد چون این ساختمان‌ها برای آنومالی برف ۱۸۰ سانتیمتری و زلزله هر از گاهی گیلان پیش‌بینی داشته و مجهز شده‌اند.

او با اشاره به سیل‌هایی که هر ۱۰ تا ۱۵ سال یک بار در ماسوله می‌آید، گفت: به‌راستی چه تمهیداتی را به کار می‌بستند این سیل‌ها به آنها خسارت و آسیب نزند؟ چطور در طول زندگی خود با این مساله مانوس بودند؟

مهندسی ما خسارت ایجاد می‌کند

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه امروز مهندسی ما خسارت ایجاد می‌کند، گفت: در شهر ماسوله پل می‌ساختند تا با سیل خراب شود تا شهر آباد بماند اما ما امروز پل می‌سازیم که خراب نشود و به همین دلیل شهر در اثر سیلی که آیین‌نامه‌های ما را مراعات نمی‌کند و می‌آید، خراب می‌شود. یکی از نکاتی که برای زندگی در یک سرزمین داینامیک بلد بودیم و مفهوم سازه‌ای هم ندارد و مردم شناس‌ها باید راجع به آن بحث کنند، این است که ما زندگی بین دو بحران را بلد بودیم اما هم‌اکنون بلد نیستیم بین دو بحران زندگی کنیم.

به گفته بهشتی، ما همه این بحران‌ها را امور غیرمترقبه می‌دانیم، یعنی منتظر آنها نیستیم و یک‌دفعه مانند مهمان ناخوانده می‌آیند و ما را به زحمت می‌اندازند در حالیکه در گذشته این‌ها را حوادث مترقبه می‌دانستیم و بین دو حادثه زندگی می‌کردیم.

او با اشاره به ضرب‌المثل «هر چیز که خار آید/ روزی به کار آید» گفت: این ضرب‌المثل به درد کسی می‌خورد که بین دو بحران زندگی می‌کند. فردی که بین دو بحران زندگی می‌کند، چیزی را بی‌دلیل دور نمی‌اندازد و می‌داند روزی به کارش خواهد آمد. این فرد همیشه پس‌اندازی دارد.

صندوق خانه مادربزرگ‌ها

بهشتی به وجود صندوقخانه در خانه مادربزرگ‌ها اشاره کرد و گفت: در این صندوق خانه‌ها چیزهایی برای روز مبادا وجود داشت. روز مبادا، روزی است که می‌آید، مبادا که بیاید اما می‌دانیم می‌آید هرچند از زمان آمدنش بی‌خبر هستیم. امروز انباری‌ها به محل تجمع آشغال‌هایی تبدیل شده‌اند که دل‌مان نمی‌آید دور بریزیم اما افراد عاقل آنها را دور می‌ریزند. ما از تجربه تاریخی زیست در سرزمین‌مان، بیشتر از هر جای دیگری می‌توانیم یاد بگیریم که امروز با آنومالی‌ها در سرزمین خود چه کنیم این در حالی است که اصلا این پرسش را مطرح نمی‌کنیم و به همین دلیل این بلا‌ها سرمان می‌آید.

او با کنایه به انتشار خبر ۷۰ میلیون موش آدم‌خوار در تهران گفت: متاسفانه در حال حاضر مسابقه خالی کردن دل مردم راه افتاده در حالی‌که راه حل درستی به مردم برای زندگی بین دو بحران نمی‌دهیم.

او با مثبت دانستن استفاده از علوم مختلف و تجربه‌های همه دنیا گفت: چرا از تجربه‌های خانه خودمان استفاده نمی‌کنیم؟ تجربه‌هایی که درس‌های بزرگی می‌تواند داشته باشد، درس‌هایی که لازم نیست بیاموزیم و فقط کافی است آن‌ها را به یاد بیاوریم.

بهشتی گفت: مشکل ما نبود دانش و جهل نیست بلکه دچار آلزایمر و فراموشی شده‌ایم وگرنه در زبان، آیین، الگوهای زیستی و ناخودآگاه ما همه این‌ها وجود دارد.

او با بیان اینکه ما از حدود ۶۰-۷۰ سال پیش دچار این نسیان شده‌ایم، نحوه مصرف آب در خانه‌ها و تولید زباله در ۷۰ سال پیش را با امروز مقایسه کرد.

دلیل اصرار به استفاده از خشت

رئیس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، با تاکید بر لزوم یادآوری گذشته، گفت: مردم ایران در سرزمینی کوهستانی که سنگ سهل‌الوصول‌ترین مصالح برای ساختمان در آن بوده، همیشه اصرار به استفاده از خشت داشتند، پس چطور شد در ۵۰-۶۰ سال گذشته ایران رتبه نخست را در مصرف سنگ به دست آورد و هیچ‌کس هم اعتراضی نکرد.

او شیوه استفاده از مصالح را بلهوسانه دانست و گفت: استفاده از سنگ همه جای دنیا نشانه اشرافیت است اما ما گمان می‌کنیم استفاده از سنگ در نمای ساختمان از جمله واجبات است.

او خطاب به متخصصان پرسید: آیا یکی از بزرگ‌ترین تهدید‌ها هنگام زلزله، جدا شدن همین سنگ‌ها از ساختمان‌ها نیست؟ آیا این سنگ‌ها جان افرادی که موفق شده‌اند از ساختمان‌ها بیرون بیایند را تهدید نمی‌کنند؟ چطور بعد از زلزله باید این سنگ‌ها را جمع کرد تا راه باز شود؟ وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم غلط اندر غلط وجود دارد و همه این غلط‌ها به خاطر نسیان و فراموشی است.

بهشتی اظهار کرد: ما در سرزمینی داینامیک زندگی می‌کنیم و فرهنگ ایرانی همواره ساز خود را با آنومالی‌ها در این سرزمین تنظیم می‌کرده بنابراین اینکه هم اکنون فقط به نرمال‌ها توجه می‌کنیم و به آنومالی‌ها به عنوان غیرمترقبه واکنش نشان دهیم، مشکل‌ساز خواهد بود.

او با تاکید بر اینکه مشکل در درست یا اشتباه بودن واکنش ما نیست، مشکل اصلی دگرگونی در نوع مواجه ما است.

به گفته بهشتی، رجوع به فرهنگ‌مان یعنی به‌جا آوردن این سرزمین به عنوان سرزمینی داینامیک که در آن آنومالی‌ها اهمیت دارد، وقتی ما به یاد آوریم اینجا، کجاست برای ما موضوعیت پیدا می‌کند که خودمان که هستیم.

او در پایان تاکید کرد: باید دوباره اهل سرزمین‌مان شویم چراکه هم اینک مشکل اصلی این است که اهل سرزمین‌مان نیستیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز