دی کاپریو بعد از تماشای کدام فیلم درباره دریاچه ارومیه نوشت؟
نشست نقد و بررسی فیلم «گمیچی» به کارگردانی مجید اسماعیلیپارسا در خانه هنرمندان برگزار شد.
به گزارش ایلنا، مجید اسماعیلی درباره ساخت فیلم «گمیچی» گفت: دو یا سه سال پیش ساخت فیلمی در ارتباط با دریاچه ارومیه از طرف آقای قلیزاده به من سفارش داده شد. من به همراه امیرمحمد عبدی برای بازدید از دریاچه به ارومیه رفتیم و با یک کویر مواجه شدیم! ایدههای زیادی به ذهنمان آمد تا اینکه به ایده فعلی رسیدیم. بلافاصله طرح را به آقای قلیزاده ارائه کردیم و مورد پسند ایشان واقع شد. بنابراین ما کار نگارش فیلمنامه را آغاز کردیم. از آنجایی که میخواستیم فیلم را در فصل تابستان فیلمبرداری کنیم و زمان اندکی در اختیارمان بود، همزمان با نگارش فیلمنامه کار انتخاب بازیگران و عوامل را هم پیش میبردیم.
امیرمحمد عبدی که به همراه اسماعیلیپارسا نگارش «گمیچی» را برعهده داشته است، گفت: اتفاقا برعکس تصوری که شما درخصوص کل به جز بودن فیلمنامه «گمیچی» دارید، ما فیلمنامه را از جز به کل طراحی کردیم. گاهی ممکن است با داستانی مثل «کازابلانکا» روبهرو باشیم و برای همراه شدن با فیلم این الزام وجود داشته باشد که از همان پلان اول موقعیت جغرافیایی برای بیننده معرفی شود. گاهی هم مثل فیلم «و اینک آخر الزمان» تا آخرین پلان فیلم هنوز متوجه نشدهایم، در چه موقعیتی قرار داریم. در «گمیچی» هم چه در مرحله نگارش فیلمنامه و چه در مرحله ساخت، قرار بر این بود که اول مساله اصلی ما طرح شود؛ یعنی ما باید قهرمانی را ببینیم که نمیخواهد کشتیاش را بفروشد، بعد از آن ببینیم که کشتی روی دریاچه است و در نهایت متوجه شویم که دریاچه، دریاچه ارومیه است.
اسماعیلی در همین ارتباط افزود: بله ما دلمان میخواست این موضوع که در چه جغرافیایی قرار داریم برای اولین بار از زبان معلم شنیده شود.
امیرمحمد عبدی پیرامون شمایل شعارگونه فیلم گفت: آنچه ما را از شعار میترساند، شنیدن آن نیست؛ بلکه انجام دادن آن است که ما را فراری میدهد. ما در قصه «گمیچی» یک مغز متفکر داریم که در چند بخش فیلمنامه شعارهایی میدهد. این موارد عامدانه در فیلمنامه گنجانده شده بود. این مغز متفکر در طول قصه هرجا که شعاری بدهد به آن عمل هم میکند. بنابراین نمیشود اسم این را شعار گذاشت.
محمد فکوری فیلمبردار فیلم نیز گفت: من متولد ارومیه هستم و کودکیام در اطراف دریاچه گذشته است. بعد از خواندن فیلمنامه به آن علاقهمند شدم و به خودم گفتم اگر میخواهی کمکی به زندگی دوباره دریاچه ارومیه بکنی باید تمام توانت را به کار بگیری تا این بحران را همان گونه که هست به چشم مخاطب برسانی. البته ما بودجه محدودی داشتیم و نهایتاً مجبور شدیم با دوربین CANON ۵Dکار را ضبط کنیم. برای اینکه بتوانیم شدت گرمای موجود در این منطقه که باعث تبخیر آب دریاچه میشود را نشان دهیم از لنزهای تله و سوپرتله استفاده کردیم. سعی کردم تا جایی که میتوانستم تصاویر این فیلم هم برای مخاطبان داخلی و هم خارجی تأثیرگذار باشد. خوشحالم که در جشنواره بروکلین، لئوناردو دیکاپریو فیلم را دید و در صفحه شخصی خود در اینستاگرام راجع به دریاچه ارومیه مطلبی نوشت.
قلیزاده تهیهکننده فیلم درخصوص آوردن نام شبکه اول سیما در تیتراژ پایانی توضیحاتی داد و گفت: قصد داشتیم فیلمی متفاوت بسازیم. در اواسط فیلم به دلیل مشکلات مالی که بهوجود آمد با سازمان صدا و سیما وارد مذاکره شدیم و قرار شد حق پخش تلویزیونی فیلم را به آنها واگذار کنیم. اما در نهایت بعد از آماده شدن فیلم، تلویزیون آن را غیر قابل پخش دانست و این موضوع منتفی شد. بعد از حضور در چند جشنواره خارجی در نهایت موفق به اکران در گروه هنروتجربه شدیم.
قلیزاده ادامه داد: من هم متولد ارومیه هستم. ۱۵ سال پیش کنار دریاچه ارومیه مشغول فیلمبرداری یکی از فیلمهای آقای مجید مجیدی بودیم. سِمَتِ من در آن فیلم جانشینِّتهیه بود. در همانجا با خودم عهد بستم که اگر روزی تهیهکننده شدم، فیلمی درباره دریاچه بسازم. البته آن موقع حال و روز دریاچه مثل حالا وخیم نبود ولی به هرحال خوشحالم که توانستیم فیلمی درباره آن بسازیم.
مجید اسماعیلیپارسا در پایان از قلیزاده برای فراهم کردن شرایط ساخت این فیلم تشکر کرد و گفت: از آنجایی که موضوع دریاچه ارومیه سیاسی شده است، به سختی اجازه فیلمبرداری در این محدوده داده میشود. ولی با رایزنیهای آقای قلیزاده و به لطف دولت فعلی، زمینه تولید و ساخت این فیلم فراهم شد. ما به عمد سمت نمادها و نشانهها رفتیم تا بگوییم چشم این گربه – اشاره به نقشه ایران- در حال خشک شدن است و باید یکدل شویم تا آن را نجات دهیم. میخواستیم به تماشاگر امید دهیم و امیدواریم «گمیچی» برای ترویج امید دیده شود.