خبرگزاری کار ایران

مجتبی مهدوی در سمپوزیوم اکنون ما و شریعتی:

رگه‌هایی از ضددولت بودن و آنارشیسم در تفکر شریعتی دیده می‌شود/ آرزوی شریعتی تلفیق سوسیالیسم – اگزیستانسیالیسم و عشق بود

رگه‌هایی از ضددولت بودن و آنارشیسم در تفکر شریعتی دیده می‌شود/ آرزوی شریعتی تلفیق سوسیالیسم – اگزیستانسیالیسم و عشق بود
کد خبر : ۵۶۱۸۵۹

سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" صبح امروز (چهارشنبه اول آذرماه) با سخنرانی سوسن شریعتی و برگزاری چهار پنل تخصصی و یک میزگرد آغاز به کار کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا‌، مجتبی مهدوی در سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" و در پنلی که "آزادی و دموکراسی‌خوانی" نام داشت، در سخنرانی خود که عنوانش "ضرورت دموکراسی اجتماعی درون‌زا در عصر نئولیبرالیسم" بود، گفت: امروزه سه جریان برون‌گرایی نوستالژیک، دولت‌گرا و ملی‌گرا، نگاه‌های ملی و مذهبی و همچنین پوپولیسم نمایشی مبتنی بر رانت و فساد بیش از پیش لزوم نظم و نظام جدیدی در جهان را نشان می‌دهد و اینکه باید به مفاهیم آزادی و دموکراسی با دقت بیشتری نگاه کنیم. در این میان میراث شریعتی برای پاسداشت آزادی و راهیابی به دموکراسی چیست؟

این استاد دانشگاه گفت: از دید من؛ اندیشه شریعتی سرشار از مفاهیم نظری است که می‌تواند آزادی و دموکراسی را با رویکردی درست تبیین کند. اما او متهم است که دموکراسی متعهد و مثلا با نظری اسلامیزه به منطق دولت نگاه می‌کند یا حتی یک بومی‌گرایی نوستالژیک را مدنظر دارد و با دیپلماسی لیبرال در ستیز است.

این کارشناس جامعه‌شناسی تاکید کرد: واضح است که نقد شریعتی به دیپلماسی لیبرال به معنی افتادن او در دام بومی‌گرایی نوستالژیک نیست. واقعیت این است که لیبرالیسم و نئولیبرالیسم امروز توده‌ها را حتی به واسطه دموکراسی و صندوق رای و خرید رای‌شان تحمیق می‌کند تا عنصر مطلوب موردنظر خودشان که نیرویی ضدمردمی است از طریق صندوق رای بیرون بیاید. روشنفکران امروز باید با آگاهی زمینه این مسائل را بررسی کنند و توده را نسبت به این موضوعات آگاه سازند. هرگاه افکار عمومی با منش روشنفکر متعهد متصل شد و زمینه لازم برای آگاهی جامعه فراهم گشت، می‌توان به دموکراسی واقعی امیدوار بود.

وی افزود: شریعتی در نظریات خود منتقد فرآیند دموکراسی در جوامع جنوب است اما در این مسیر نگاهی آگاهی‌بخش به جامعه دارد و نقش روشنفکر را نه رهبری توده‌ها که خودآگاهی بخشیدن به جامعه تعریف می‌کند. یعنی چند سال بعد از نظریه ابتدایی‌اش در نقد دموکراسی جوامع جنوب خود، این نظریه را نقد کرد و متذکر شد دموکراسی متعهد پاسخگو نخواهد بود یعنی دموکراسی متعهد بنیان فکری شریعتی را تشکیل نمی‌دهد و خودش با ملاحظه به نتیجه عملی حکومت روشنفکران که قرار بود زمینه رهایی و آزادی جامعه را فراهم کند اما در دوره گذر درگیر فساد و دیکتاتوری شدند، به بازبینی نظریه خود پرداخت.

مهدوی، شریعتی را قائل به آموزش دموکراسی به مردم از طریق سعی و خطا دانست و گفت: شریعتی معتقد بود دموکراسی از طریق سعی و خطا در عمل سیاسی به آگاهی مردم می‌رسد و این آگاهی نیز جز با حفظ دموکراسی محقق نمی‌شود. باید به این پرسش پاسخ بدهیم که چگونه توده از طریق همین نظام دموکراسی تحمیق می‌شود. بعد از فاشیسم ایتالیا، نازیسم آلمان به نظر می‌رسید چیزی به جز لیبرال دموکراسی غربی پاسخ‌گو نخواهد بود اما می‌بینیم که نه تنها لیبرالیسم که نئولیبرالیسم نیز امروز منتهی به ترامپیسم در آمریکا شده است. نقد شریعتی به چهارچوب رای‌گیری ناشی از همین تجربیات در گذار به دموکراسی بوده ولی او را متهم به سنت‌پرستی، ضدیت با لیبرالیسم غربی و ... می‌کنند.

او افزود: شریعتی معتقد به توسعه سیاسی و اجتماعی درون‌زا بود که به واقع با بومی‌گرایی نوستالژیک درون‌زا متفاوت است. در نظر شریعتی، بازگشت به نفس و وجدان جامعه است که با بازگشت و صعود از خودبیگانگی فرهنگی و تاریخی تا رسیدن به خودآگاهی و اصالت راستین انسان محقق می‌شود. شریعتی هرگز رویکردی خصومت‌آمیز و متحجرانه به غرب نداشت و نقد او به لیبرالیسم نیز همراه با ارجاعات بوده و نظریات خود را زیرنظر نقد رادیکال لیبرالیسم تبیین می‌کرد که حتی در آراء و اندیشه‌های اندیشمندان غربی نیز آن را می‌بینیم. او به دنبال دموکراسی به شیوه‌ای دیگر بود و باز تاکید می‌کنم نقد لیبرال دموکراسی الزاما به معنی تحجر، دولت‌محوری یا حتی مارکسیسم بودن نیست.

مهدوی اضافه کرد: اندیشمندان غربی نیز امروزه تاکید دارند لیبرالیسم و دموکراسی ناشی از آن، حوزه عمومی را در تسخیر بازار و سرمایه درآورده و در این مسیر جامعه مدنی اولین نهادی است که تضعیف می‌شود. نئولیبرالیسم شکل ویژه‌ای از عقلانیت را وارد تمام شئون زندگی ما کرده که با بازار منطبق است و حتی مولفه‌های اصلی دموکراسی مثل آزادی، شهروند بودن و... را دستخوش تغییر کرده است. فاجعه اینجاست که تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر هنجار اقتصاد بازار تعریف می‌شود و نئولیبرالیسم هرکجا شکل و شیوه جدیدی به خود می‌گیرد و حتی دشمنان خودش را هم تسخیر کرده است.

این کارشناس بار دیگر گریزی به نقدهای وارد بر لیبرالیسم زد و گفت: به ما باورانده شده بود که پس از فاشیسم بدیلی به جز لیبرالیسم نداریم و در غیر این صورت به بنیادگرایی دچار می‌شویم منتها واقعیت این است که بدیل‌های مترقی بسیار خوبی جایگزین این لیبرالیسم موجود داریم و بازخوانی اندیشه و آرای شریعتی این جسارت و اعتماد به نفس را به ما می‌دهد که به فکر تبیین دموکراسی درون‌زا بیفتیم. سنت فکری نزدیک به دموکراسی شورایی که سنخیتی با چپ توتالیته شوروی‌محور ندارد و حتی رگه‌هایی از ضددولت بودن و آنارشیسم در آن دیده می‌شود را می‌توان در اندیشه‌های شریعتی جست‌وجو کرد. اندیشه‌های او بیشتر نزدیک به مدل سیاسی اسکاندیناوی است تا چپ ارتدوکس که شهروندان خود را زیر سلطه قرار می‌دهد. آرزوی شریعتی تلفیقی از سوسیالیسم – اگزیستانسیالیسم و عشق بود.

مهدوی ادامه داد: شریعتی می‌گوید انسان در گرسنگی بازهم انسان است اما انسان فاقد آزادی دیگر انسان نیست. از دید او تنها جامعه آزاد که انسان در آن کرامت دارد و برابری معنویت را تجربه می‌کند. مفاهیم آزادی و برابری در اندیشه شریعتی از غنای بیشتری نسبت به این مفاهیم در لیبرالیسم برخوردار هستند. میراث شریعتی اندیشیده‌ها و نااندیشیده‌های اوست. اندیشه‌های او را باید نقد کنیم و نااندیشیده‌هایش را باید بیندیشیم ولی با نگاهی امروزی تا به تدوین ضرورت یک دموکراسی درون‌زا از تفکر او پی ببریم. 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز