در نشست نقد و بررسی فیلم «آزاد به قید شرط» عنوان شد:
ما با رفتارمان جامعه را میسازیم
نشست نقد و بررسی فیلم «آزاد به قید شرط» به کارگردانی حسین شهابی در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد.
به گزارش ایلنا، حسین شهابی (کارگردان، تهیهکننده، نویسنده و آهنگساز) در پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث شد که به سراغ چنین ایدهای بروید، گفت: طبیعتا موضوعات حقوقی و قضایی در ایران به دلیل پیچیدگیهای موجود، بار دراماتیک خوبی برای پرداختن به موضوعات و مسائل اجتماعی دارند. من همیشه در دوسه کار اخیر به موضوعاتی که پرداختهام به عنوان یک پوسته اولین نگاه کردهام تا بتوانم به مسائل جامعهشناختی عمیقتری برسم. حالا تا چه اندازه موفق میشوم را باید در طی زمان مشاهده کرد.
وی در ارتباط با این پرسش که آیا به دلیل دغدغههای موجود در اطرافیان به این موضوعات میپردازید یا دلیل دیگری وجود دارد، توضیح داد: این سوال همیشه برای بقیه وجود دارد که شما خودتان زندان رفتهاید یا اطرافیانتان درگیر ماجراهای حقوقی و قضایی زندان بودهاند که به این موضوعاتت میپردازید؟ در پاسخ باید بگویم که نه زندان رفتهام نه پاسگاه، ولی این موضوعات آنقدر برایم مهم است که در سه فیلمی که ساختهام به موضوعات حقوقی پرداختهام و یک بهانهایست برای رسیدن به مسائل عمیقتر جامعهشناسی.
دیبا زاهدی، بازیگر این فیلم سینمایی در ارتباط با تجربه حضور در این کار و تلاشهایی که برای همزاد پنداری بیشتر انجام داده است، توضیح داد: این کار پیش تولید کوتاهی داشت و زمانی برای تحقیق و پیدا کردن نمونه بیرونی دختری که میخواهم نقشش را بازی کنم نداشتم. تفاوت این نقش با نقشهای قبلی که بازی کرده بودم برایم بسیار حائز اهمیت بود. چون در کارهای قبلی همیشه نقش دختری خام و کسی که چیزی از جامعهاش نمیداند را بازی کرده بودم. در این فیلم نقش دختری کاملا مستقل را دارم که از 16سالگی روی پای خودش ایستاده و بار خانوادهاش را هم به دوش می کشد را دارم. وقتی شما فیلم را میبینید تصور میکنید دختر 30ساله را میبیند. ولی در واقعیت دختری است که 10سال بدون پدر زندگی کرده و بار زندگی را خودش به دوش میکشد. این نقش میتواند برای هر بازیگری بسیار جذاب باشد.
مریم کوهکن، مشاوره حقوقی در پاسخ به این سوال که در این فیلم چه میزان مسائل حقوقی بیان و رعایت شده است، افزود: همکاری من با آقای شهابی یکی از افتخارات دوران وکالت من است. مشاوره حقوقی یک پروژه میتواند به دور از فضای دادگاه باشد. همکاری من با جناب شهابی در فیلم «آزاد به قید شرط» بود ولی فیلمهای دیگری که از ایشان میدیدم با اطمینان میتوانم بگویم از معدود فیلمها و انگشتشمارترین فیلمهایی بود که بسیار دقت کردم که ببینم میتوانم ضعف حقوقی در آن پیدا کنم، چون برحسب شغلمان دوست داریم نکته پیدا کنیم. ولی به جرئت میتوانم بگویم در فیلمی مانند فیلم «روزروشن» آقای شهابی من نکته و ضعفی نتوانستم ببینم و برایم جالب بود که فیلمی در این حد موشکافانه میتواند به مسائل حقوقی بپردازد. در این فیلم هم که با ایشان همکاری داشتم بسیار دقیق و حتی دقیقتر از ما به موضوعات نگاه میکردند.این فیلم به نحوی آگاهیسازی کرده است چون اگر بخواهیم به طور کامل به مسائل حقوقی بپردازیم باید چندین فیلم بسازیم و روزها در مورد آن صحبت کنیم. بحث آزادی مشروطه هم یک مقوله بسیار جالب است و یک امتیاز مثبت است که قانونگذار در نظر گرفته است. در فیلم هم خواسته نشده که به طور موشکافانه به معضلات حقوقی بپردازد بلکه میخواسته به معضلات اجتماعی بپردازد و وظیفه ماهم این بوده که مسائلی که بیان میشود خلاف قانون نبوده باشد. خوشبختانه کاملا این مسائل رعایت شده است. ماهم تا جایی که توانستیم سعی کردیم وظیفه را به نحو احسن انجام دهیم.
عباس کریمی عباسی؛ منتقد سینما در ادامه این نشست در ارتباط با این فیلم توضیح داد: ما دراین فیلم ظاهرا با موضوع حقوقی در ارتباط با فردی که مشروط آزاد میشود، از زندان بیرون میآید و تمام تلاشش را میکند که این آزادی را حفظ کند روبرو هستیم اما حقیقت این است که این آدم، نمادی از آدمهای جامعه است که میخواهند در راستی و صداقت زندگی کنند و خرج زندگی را از دسترنج خود و با تلاش به دست آورند اما جامعهای که به تنبلی و باری به هر جهت بودن عادت کرده در تعارض با آنها قرار میگیرد. درگیری و کشمکشی که در این فیلم میبینیم کشمکش فرد با جامعه است، آدمهایی که در مجموع نمادی از جامعه هستند.
وی افزود: کیوان یک راننده تاکسی بوده که شغل خدماتی محسوب شده و به جامعه خدمت میکرد و درحال حاضر هم قصد دارد خدمترسانی کند و نمیخواهد سراغ مشاغل راحت برود و میخواهد روی پای خود بایستد اما میبینیم که سیر نزولی پیدا میکند. این فرد در ابتدا میگوید میخواهد همه چیز درست پیش رود و کار سختی داشته باشد و سر حرفش میماند اما آنقدر فشارهای مختلف از خانواده گرفته تا همگاران بر وی وارد میآید که خسته شده و در پایان مقاومتش در هم میشکند. یکی یکی سنگرهایش را از دست میدهد تا جایی که در انتها میبینیم که حتی میخواهد همه چیز را کنار بگذارد تا به حقش برسد اما در انتها میبینیم که به خریدن سیگار قانع میشود و دیگر چیزی نمیبیند و تسلیم میشود. هرچند پایان فیلم سرنوشت دیگری را رقم میزند. همه افرادی که میشناسد در کلانتری حضور پیدا میکنند تا او را نجات دهند اما این که نجات پیدا میکند یا نه مشخص نیست چراکه پیچیدگیهای قانونی ممکن است مانع این موضوع شود.
کریمی در ادامه این موضوع افزود: بخش دیگر محتوای فیلم در ارتباط با ساختارهای اشتباه قضایی و صنعتی و تولیدی کشور است. در جایی حتی شخصی که در قوه قضائیه کار می کند تعریف خاص خودش از قانون را دارد. فیلم در کل می خواهد به مشکلات تولید و مشاغل تولیدی در ایران در کنار خلاهای قانونی مختلف و سوءاستفاده ای که برخی از آن می کنند و کله گندهها بخشی از آن هستند بپردازد و درامی را دستمایه قرار می دهد که با ظرافت و به دور از سیاه نمایی بتواند منظور را برساند هرچند در برخی جاها مثل رابطه دختر و نامزدش و اخراج کیوان از کار دچار غلو و درشتنمایی بیش از حد میشود.