در گفتوگوی تفصیلی با محمود آموزگار مطرح شد؛
ریشه اختلافات در انتخاب نمایندگان صنف در شوراهای نمایشگاه کتاب کجاست؟/اتحادیه ناشران نیازمند پوستاندازی است
به نظر میرسد دستهایی میکوشند عقلای صنف در اتحادیه ناشران از انتقاد و اظهارنظر کنار کشیده و موضوع به دست تندروها بیفتد. کشمکشها و شکاف به وجود آمده در اتحادیه این روزها درحال تشدید است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اتحادیه ناشران و کتابفروشان و تشکلهای نشر در نبود یک اتحادیه سراسری مسائل حقوقی و صنفی حوزه نشر اعم از نشرع توزیع و فروش را برعهده دارند و مخصوصا پس از واسپاریهایی که وزارت ارشاد برای صنعت نشر محقق کرده؛ نقش بیشتری در امور اجرایی حوزه فعالیت خود بازی میکنند. با این حال به نظر میرسد شاهد نوعی گسست و چنددستهگی در این نهاد صنفی هستیم که اگر مورد توجه اعضا و خود مدیران صنف قرار نگیرد؛ میتواند روند کاری آنها را مختل کند. امری که به ویژه در این دو سال و با اضافه شدن واسپاری معاونت اجرایی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیش از گذشته خودش را نشان میدهد. به گونهای که امسال در معرفی ۷ نماینده برای کارگروههای نمایشگاه کتاب کار تا جایی بالا گرفت که معاونت فرهنگی ارشاد پیشنهاد اضافه شدن دو نماینده دیگر را داد. جدا از اینکه اساس این پیشنهاد درست یا غلط است، چنین مواردی بیش از بیش نشان میدهد احتمالا صنف نشر نیاز به یک پوستاندازی دارد تا گروههای اقلیت و اکثریتی که امروز شکل گرفته؛ هرکدام جایگاه درست خود را در حوزه نشر پیدا کنند.
گفتوگوی زیر با محمود آموزگار (رئیس اتحادیه ناشران و کتابفرشان تهران) درباره چرایی چنین اختلافاتی در صنف و ریشهیابی جدلهای حوزه معانت اجرایی نمایشگاه انجام شده است. هرچند وی خود تاکید دارد وقتى چهار نفر از اعضاى اکثریت هیئت مدیره موافق این نظرات نیستند؛ پس آنچه در این گفتگو به آنها اشاره شده؛ مواضع شخص محمود آموزگار است که در عین حال رییس هیئتمدیره اتحادیه ناشران و کتاب فروشان تهران نیز هست.
در مدتی که از فعالیت شما در راس اتحادیه ناشران و کتابفروشان میگذرد، فعالیتها و اقدامات مختلفی در اتحادیه انجام شده که برخی مانند بحثهای مرتبط با معافیت مالیاتی ناشران و کتابفروشان یا تسهیل فعالیت ناشران در منازل و موضوعاتی از این دست به نتیجه رسیده و برخی مباحث مانند عدم توجیه بازرسان سازمان تامین اجتماعی در بحث معافیت مالیاتی کتابفروشان یا معافیت کتابفروشان از پرداخت سهم بیمه کارفرما یا کسب توافق دولت برای صدور تعرفه فرهنگی برای هزینههای شامل آب و برق و گاز و ... برای ناشران و کتابفرشان یا به جایی نرسیده یا همچنان در حال پیگیریست. در حال حاضر تلقی خودتان از عملکرد اتحادیه و تاثیربخشی آن در حوزه مشکلات نشر در قبال تولیدکنندگان آن چیست؟
برای اینکه بتوان از دستآورد معافیت مالیاتی برای کتابفروشیها صیانت کرد باید به پیگیریها ادامه داد مدیریت سازمان امور مالیاتی این معافیت را پذیرفته است اما قسمتی از بدنه در مقابل آن موضع دارد و با تفسیرهای سلیقهاى شرایط ویژه نشر و کتابفروشی و قوانین حمایتی از آن را ندیده میگرفتند و با این موضوع برخورد سلبى میکردند و بر سر اعمال آن مشکل به وجود میآوردند. ما در اتحادیه برای اینکه این معافیت را حفظ کنیم و تفاهمنامه مربوطه با سازمان مالیاتی تنها روی کاغذ باقی نماند و به مرحله عمل دربیاید اقداماتی را انجام دادهایم. به عنوان مثال من و یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره به عنوان نماینده صنف در هیئتهای حل اختلاف مالیاتی حضور داریم و میتوانم به جرات بگویم در سطح شهر تهران در ۹۰ درصد موارد موفق بودهایم. یعنی تا همان مرحله هیئتهاى بدوی و تجدید نظر معافیت مالیاتی را برای همکاران ناشر و برای اولین بار کتابفروش تهرانی محقق کردهایم. منتها متاسفانه گزارشاتی که به ما میرسد حاکی از آن است که در شهرستانها همکاران ما همچنان برای اعمال معافیت مالیاتی مشکل دارند و دائم با مادر تماس هستند و راهنمایی میگیرند که چگونه حقوق خود را پیگیری کنند. مدتى پیش اتحادیه کتابفروشان و نوشتافزار ارومیه نامهای به ما نوشتند مبنی بر اینکه در آنجا اداره دارایى با تفاهمنامه معافیت مالیاتی آشنایى ندارند و درخواست داشتند که مستندات به اداره مالیاتی ارومیه ارسال شود. درحال حاضر هم با مسئولین مالیاتهای مستقیم سازمان برای یافتن راهحلی که به اجرای تفاهمنامه در کل کشور کمک کند در حال رایزنی هستیم.
علت اصلی چنین مشکلاتی هم این است که ما تنها در تهران و قم اتحادیه ناشران و کتابفروشان داریم و در بقیه مناطق کشور اتحادیه ناشران و کتابفروشان نداریم. کتابفروشان بقیه مناطق عمدتا جزیی از اتحادیههای نوشتافزار هستند و ناشران سایر مناطق چون به حد نصاب لازم برای تشکیل اتحادیه نمیرسیدند و نیازمند تشکیلاتی برای پیشبرد مسائل خود بودند در شکل شرکت تعاونی به فعالیتهای خود ادامه دادهاند. شرکتهای تعاونی به دلیل ماهیت بازرگانی خود نهاد صنفی محسوب نمیشوند. در حال حاضر هم در صحبتهایی با خود دوستان از آنها خواستهایم که به سمت تاسیس اتحادیه بروند. تشکیلات واحد سراسری نشر و اتحادیه کشوری مطالبه ما از دولت دوازدهم است.
ما از هر فرصتی استفاده کردهایم و با وزیر سابق نیرو درباره تعرفه آب و برق کتابفروشیها صحبت کردهایم تا همانطور که باشگاه ورزشی از تعرفه فرهنگی برای آب و برق استفاده میکند، کتابفروشیها هم از این امتیاز برخوردار شوند. اتفاقا موضوع را با خود آقای چیتچیان در میان گذاشتیم که گفتند به دلیل وضعیت نامناسب بودجه و پایین بودن منابع مالی تحقق این امر مشکل است. پیشنهاد کردیم که گروهی را از طرف اتحادیه معرفی کنیم تا در کنار نمایندگانی از وزارت نیرو کارگروهی را تشکیل دهند و مسئله مربوطه را بررسی کنند و نهایتا پیشنهاد این کارگروه برای اتخاذ تصمیم در اختیار وزیر نیرو قرار بگیرد. در حال حاضر این کارگروه تشکیل شده و کار خود را آغاز کرده است.
در بحث اضافه کردن کتابفروشیها به لیست مشاغل دارای حق معافیت کارفرما از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما که درباره ناشران اجرایی شده هم پیگیریهای متعددی صورت گرفته که همچنان ادامه دارد. این معافیت مربوط به تولیدکنندگان است و نشر تولیدی است ولی کتابفروشان تولیدی نیستند. در حال حاضر حل این مسئله به صورت جدیترى در وزارت ارشاد مطرح است و از وزیر سابق ارشاد خواسته بودیم که پرداخت حق بیمه کارفرماى کتابفروش حداقل تا سقف دو نفر را تقبل کنند که از محل یارانههای نشر پرداخت شوند. واقعیت این است که یارانهها مصرف بهتر و درستتری پیدا کردهاند. در صورت تحقق این امر دیگر دلیلی ندارد کارمند کتابفروشى بیمه نشود. در حال حاضر وقتی خود کارمند میبیند شرایط مالی کارفرما مناسب نیست از بیمه شدن صرف نظر میکند که دستکم کارش حفظ شود، ولی وقتی سهم کارفرما پرداخت شود دیگر مانعی برای بیمه کارمندان کتابفروشی نیست.
امروز اتحادیه از یک مشکل حاد و مشخص رنج میبرد و آن بحث شکاف در بدنه این مجموعه است. به نظر میرسد وزن اتحادیه ازسوی برخی از اهالی این صنف با دیده تردید نگاه میشود و مرکزیت اتحادیه به نوعی از دست رفته است به گونهای که اختلاف درون صنفی بیش از گذشته خود را نشان میدهد و صنف با مشکلاتی اساسی مواجه شده. این وضعیت چرا و چگونه به وجود آمده است؟
خوب است که تعریفی درباره انجمنها و اتحادیه داشته باشیم. اتحادیه نهاد صنفی مدنى عمومی غیردولتی است. مطابق قانون نظام صنفی هرکس تمایل به فعالیت در حرفه و پیشهای دارد باید به عضویت اتحادیه درآید. هرگونه اقدام به کسب و کار مستلزم اخذ پروانه کسب از اتحادیه مربوطه و عضویت در آنهاست. بنابراین هیچ مانعی بر سر راه عضویت در اتحادیه نیست. انجمنها متشکل از افرادی هستند که در یک حوزه خاص فعالیت میکنند و کارشان دارای ویژگیهایی است که آنها را از اتحادیه متمایز میکند. اول اینکه هرچند فعالیتشان در یک حوزه نشر است ولی عضویت کلیه فعالان آن حوزه در آنها ممکن نیست و در پذیرش اعضا گزینشی عمل میکنند و الزامی به پذیرش ندارند. دوما طبیعى است که بخشی عمل کنند .یکی از هدفهای انجمنها هموارسازی بستر کسب و کار و رفع مشکلات اعضایشان است. این رویه بخشی است چون حل مسایل اعضا هدف است نه کل صنف. سوما انجمنها انگیزه اقتصادی دارند حال آنکه اتحادیه نهادی غیرانتفاعی است. بنا براین طبیعی است که در برخی موارد و موضوعات اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. ما معتقدیم اتحادیهای که ۱۳۰۰ عضو دارد نباید در شورای تشکل ها با انجمنی که حدود یکصد عضودارد کمى بیشتر یا کمتر و از همین تعداد هم حدود نصفشان عضو اتحادیه هستند رای برابر داشته باشد. این مسئله یکی از موارد اختلاف است. البته اکثر انجمنها در این مورد با اتحادیه همنظر هستند و به همین جهت برای برگزاری سی امین نمایشگاه، اتحادیه ناشران و کتاب فروشان تهران و آشنا را بر شورای تشکل ها ترجیح دادند. شاید به دلیل اینکه در انجمنهای صنفی صرف نظر از گرایشاتی که برای فعالیت تخصصیتر وجود دارد، منافع اقتصادی مجموعهشان هم برایشان بیاهمیت نیست. بنابراین وقتی اتحادیه از مجموعهای از انجمنها و همکاران مختلفالمنافع تشکیل شده کار هم دشوار میشود. مخصوصا وقتی بحث بهبود کسب و کار مطرح میشود این تعارضات و تضادها بیشتر هم به چشم میآید. باید در اتحادیه نقاط اشتراک و افتراق را پیدا کرد وبر نقاط اشتراک پاى فشرد.
اتحادیه ناشران قدیمیترین نهاد صنفی کشور است و سال آینده ۶۰ ساله میشود، منتها همچنان سیستم کاری و مدیریتی در نشر ما به شدت سنتی است و به آن خو گرفته است. به عنوان مثال به واسطه طرحهای فصلی که برای کتابفروشیها به راه افتاده تازه مشخص شد که بسیاری از کتابفروشیهای ما فاقد رایانه و اینترنت و ... هستند. در اولین طرح فصلی که نام آن کتابفروشی به وسعت ایران بود تنها ۲۰۰ کتابفروشی شرکت کردند که علت آن فقدان رایانه و اینترنت در کتابفروشیها بود. همین مسئله انگیزهای شد که از خانه کتاب درخواست کنیم کمک کنند تا سیستمهای مدیریتی کتابفروشیها به روز شود. این شد که در طرحهای امسال فصلی نزدیک به ۸۰۰ کتابفروشی شرکت میکنند. این رشد چهاربرابری یعنی تعداد بیشتری با تکنولوژی روز خود را به روز کردهاند. جالبتر اینکه دیدیم همزمان با این تغییرات استفاده از تبلیغات جدیدتر مثل صفحات اینستاگرام و گروهها و کانالهای تلگرامی بیشتر شده یا اینکه کتابفروشیها شروع کردند به ثبت کردن اسامی مشتریهای خود در رایانه و نرمافزارهای مشتریمداری. اما به نظر میرسد دستهایی میکوشند عقلای صنف از انتقاد و اظهارنظر کنار کشیده و موضوع به دست تندرو ها بیفتد.
شاید اتحادیه نیازمند یک پوستاندازی در تعریف، ساختار و اهداف خود برای قانع کردن بخشی از بدنه صنف است که اختلافاتشان با اتحادیه بالا گرفته؟
دامنه اختلافات به این میزان نیست. این اختلافات تنها از سوی عدهاى اندک و اقلیتی از صنف مطرح میشود. البته سرو صدایشان زیاد است و اتفاقا از نزدیکی به نهادهای قدرت فرو گذار نمیکنند. البته خوشبختانه در سیستم دموکراتیک رایگیری در اتحادیه، صنف با آرای خود به من به عنوان رئیس اتحادیه بیشترین مسئولیت صنفی و بالاترین مقام اجرایی اتحادیه را جهت انجام آن مسئولیتها به من اعطا نموده که به آن افتخار مىکنم و کوشیدهام به اتکای این جایگاه در منظر نهادهای کشور از منزلت صنف حراست کرده و خواستههاى صنفى را بدون لکنت و بىتوجه به منافع فردى پى بگیرم و در این جهت از کلیه ظرفیتهاى کشور بهره ببرم و رابطه و دیالوگى با مدیران و مسئولین بخشهاى مختلف ایجاد کنم.
حاصل این ارتباطات چه بوده؟ چرا عدهای از خود صنف توانستند موضوع باغ کتاب را باوجود مخالفت همکاران خود به راحتی پیش ببرند؟ فکر نمیکنید به وجود آمدن این مشکل ناشی از سوءمدیریت هیاتمدیره در اتحادیه است؟ قطعا شما به عنوان رئیس اتحادیه به پوستاندازی و تغییر در سلایق و فعالیتهای بخشی از اعضای توجه نشان ندادهاید که نتیجهاش شده از دست دادن فرصت نظردهی درمورد شیوه بهرهبرداری از باغ کتاب؟
ما در این مدت با آقای مجید حسینی و آقای اشعری مذاکره داشتیم. اگر مسائل و مشکلات را باز نکردیم چون نمیخواستیم شکافها را بیشتر کنیم و مایل بودیم این موضوعات در فضای صمیمانه حل و فصل شود. منتها در حال حاضر به مرحلهای رسیده که نیاز است جدی کار کنیم.در مورد باغ کتاب و شیوه بهرهبرداری از آن هم شورای شهر و شهردار صاحب نظرند. به هر حال باغ کتاب زیر مجموعه آنهاست. در باره نوع استفاده و نحوه آن باید پاسخ بدهند.
واقعا در حال حاضر جایگاه اتحادیه در صنف نشر و در تعامل با دیگر دستگاههای مرتبط با این حوزه کجاست؟
سال ۸۹ انتخابات دوره دوازدهم هیئتمدیره با تصوری کاندیدا شدم که به کمک سایر منتخبان بتوانیم با استفاده از مجموعه تجارب بینالمللی و حقوقی و نشر و فروش کتاب با بررسی و مطالعه برای جمعبندی وضعیت نشر از مشکلات و ناهنجاریهای متعددی که دامنگیر این حرفه است، بکاهیم. در آن دوره که بعد از سال ۸۸ و دوره دوم ریاستجمهوری آقای احمدینژاد بود و قطعا خودتان به خاطر دارید که چه فضا و نگاه بدی به اتحادیه وجود داشت و اتحادیه به شدت منزوی شده بود. نه دولت و نه ارشاد هیچکدام اعتنایی به وضعیت اتحادیه نمیکردند. در سال ۸۹ در فضای مجازی جزوهای به نام زمزمههای رنگی منتشر شد که با نام بردن از تعدادی ناشر از ناشران برانداز صحبت میکرد. این فضای ابتدای کار ما بود و بسیاری از همین دوستان اذعان داشتند در چنین شرایطی واقعا نمیتوان انتظار داشت اتحادیه کاری انجام بدهد. با این وجود ما سیاستی را در پیش گرفتیم و باتوجه به این نکته که این نگاه به ناشران مستقل از نگرانیهایی برمىخیزد که باید آنها را رفع کرد.
در مدت کوتاهی که تعلیقهای ناشران افزایش پیدا کرد. ما بحث ضوابط نشر را مطرح کردیم. بالاخره مستندات قانونی برای برخورد با ناشران چه بود. تفسیرى ضیق و سختگیرانه از ماده ۱۵ ضوابط نشر به نمره منفى و تنبیهات غیرمنصفانه انجامیده بود. برای اولین بار در آن دوره هیئت مدیره با این مسئله برخورد کرد و از نظر حقوقی مسئله تحت پیگیری قرار گرفت چراکه نباید برای اثر منتشر نشده ناشر مجازات میشد.
خوشبختانه این سیاست در حوزه نشر به نتیجه رسید و توانستیم فضاى امن حرفهاى ایجاد کنیم که همکاران در عین قانونمدارى دیگر دغدغه این موضوعات را نداشته باشند. به موازات آن سایر مواد ضوابط نشر را نیز مطرح کردیم ازجمله اینکه در حوزه کتاب کودک و بزرگسال اصلا هیئتهای نظارت بر ضوابط نشر تشکیل نشده و همه مسائل را اداره کتاب دنبال میکرد. با خود رئیسجمهور وقت درمیان گذاشتیم که چرا این هیئتها تشکیل نشده و چرا با وجود اینکه اسامی اعضای هیئت نظارت بر کتاب کودک مشخص شده هنوز به امضای رئیسجمهور نرسیده است. ما همه جا اعم از دیدارها، مصاحبهها و .... این مطالبه را مطرح میکردیم و بالاخره در دولت یازدهم به نتیجه رسید.
از دستگاههای دولتی مثل تعزیرات، پلیس امنیت، سازمان حمایت از حقوق مصرفکننده خواستهایم مستقیم به اعضای صنف مراجعه نکنند و امروز این نهادها هرکجا مشکلی با اعضای صنف ما داشته باشند به ما مراجعه میکنند. امروز تقریبا در برخی کتابفروشیها کافه کتاب و ... دایر شده و با توجه به آنکه ایجاد رسته آن در اتاق اصناف در دست پیگیرى است کسی مانع فعالیت کافه کتابها نمیشود و خود نیروی انتظامی کمک کرد این فضا را ایجاد کنیم.
در موضوع چاپ و تکثیر غیرقانونی هم موضوع جدیتر گرفته شده ودر هفته کتاب سال پیش به روشنی مسئله را با وزیر درمیان گذاشتیم و توانستیم وزارت ارشاد را قانع کنیم که همراهی و همگامی کاملی برای حل این مشکل داشته باشیم و در کنارش هم نیروی انتظامی و قوه قضاییه در این مسیر ما را کمک کنند که با متخلفان برخورد کنیم.
البته برخورد قهرى بحث قاچاق کتاب هدف فرعی ما است و معتقدیم باید با فرهنگسازی این تخلف را ریشهکن کرد. وقتی حتی بعضاخود مولفین هم قبح ماجرا را درک نکردهاند و در فضای مجازی پیدیاف فلان کتاب را در اختیار یکدیگر میگذارند یعنی باید کار فرهنگی برای حل این مشکل انجام داد. با شهردارى به ویژه شهردار منطقه ١١ همکارى و تعامل خوبى داریم الان دیگر به هیچ وجه رویههاى گذشته مشاهده نمىشود. موضوع مزاحمتهای بازرسى سازمان تامین اجتماعی را پیگیر بودیم و هستیم و به توافقات خوبى هم رسیدهایم. معنای اتحادیه هم همین است که اعضای ما حق ندارند تخلف کنند و قانون را زیر پا بگذارند و از آن سو از دستگاههای دولتی نیز خواستهایم به قانون عمل کنند. مرجع صالح برای تشخیص تخلف اعضا و برخورد با آن اتحادیه است.
این کارها فقط فعالیتی بوده که اتحادیه صرفا برای اعضا انجام داده است. ما اقدامات دیگری هم در حوزههایی که در مقام مشورت، و ... داشتهایم که آثار آن به کل نشر کشور برمیگردد، موضوعاتی مثل پایتخت کتاب ایران، طرحهای فصلی برای خرید کتاب و ....
نمیگویم امروز همه چیز برای ناشران و کتابفروشان ایدهآل است ولی انکار نمی توان کرد که همکاران ما امروزه در فضای امنی فعالیت میکنند و به مراتب دغدغههای کمتری نسبت به گذشته دارند، حتی در حوزه ممیزی.
این شکاف عمیق بین بدنه صنف و اعضای هیئتمدیره از کجاست؟ به نظر میرسد بحث واسپاریها به این اختلافات دامن زده و صنف آمادگی پذیرش چنین مسئولیتی را نداشته است.
وجود اختلاف نظر در هر صنفی طبیعی است ولی از آن طرف هم معتقد هستم وقتی فردی در یک حرفه فعالیت میکند میتواند و باید به مصالح خود فکر کند، اما وقتی وارد یک انجمن صنفی شد باید مصالح آن انجمن را به منافع فردی ترجیح دهد و اگر در یک اتحادیه عضو شد باید منافع اتحادیه را به مصالح انجمنی ترجیح بدهد. جابهجا شدن هرکدام از این اولویتها میتواند نظم و هماهنگی را به هم بریزد.
در بحث خود نمایشگاه هم ما بالاخره توانستیم مجددا و بعد از ۹ سال اتحادیه را وارد نمایشگاه کنیم. در این ۹ سال اتحادیه جایگاهی در امور نمایشگاه نداشت و انجمنها بودند که در کنار شرکت تعاونی آشنا بخشهای مختلف نمایشگاه کتاب را در سطح مدیریت سالنها اداره میکردند. اتحادیه از نمایشگاه ۲۶ رایزنیها و مذاکرات را آغاز کرد و از نمایشگاه ۲۷ به نوعی برای اولین بار در تصمیمگیریها و مدیریت نمایشگاه وارد شد و در نمایشگاههای ۲۸ و ۲۹ و ۳۰ نیز مسئولیتهای بیشتری را پذیرفت.
اینکه میگویم تشکلات واحد سراسری یک ضرورت است تا به واسپاری کامل برسیم همین است که ما خیلی سریع و در زمانی کوتاه ناگزیر بودیم به ارشاد نشان بدهیم که یک جمع همبسته و هماهنگ هستیم. آن زمان مدیریت عالی ارشاد تمایل به این واسپاری داشت اما بدنه ارشاد مقاومت میکرد و اختلافات و تفاوت دیدگاهها را دلیلی برمیشمردند که براساس آن صلاح نمیدانستند که اتحادیه و صنف در امور اجرایی وارد شود. در آن فرصت اندک باید همبستگی صنف نشر را نشان میدادیم و اتحادیه به دلیل اینکه افق دورتری را میدید از یکسری موضوعات گذشت و مثلا دیگر دنبال نکردیم که وزن اتحادیه و انجمنها در آرا چگونه باشد و یک شورای تشکلها به وجود آمد با آرای برابر. در حال حاضر اتحادیهای داریم که یک بازوی اجرایی بسیار قوی به نام شرکت تعاونی ناشران و کتابفروشان تهران را در کنار خود ندارد و بعد از کلاهبرداری که نسبت به شرکت تعاونی اتفاق افتاد فعالیت این شرکت متوقف شد.
در دورههای قبلی بخش قابل توجهی از کار اجرایی و مالی اتحادیه را شرکت تعاونی انجام میداد ولی اینبار نه تنها شرکت تعاونی نبود که بتوانیم روی کمک آن حساب کنیم، بلکه ناگزیر بودیم بار شرکت تعاونی را هم به دوش بکشیم و برخی کارها و فعالیتها که در چارچوب وظایف شرکت تعاونی بود را هم انجام دهیم. به علاوه اینکه میزان مسئولیت اتحادیه افزوده شده بود و دیگر تنها وظیفه نظارت بر امور اجرایی نمایشگاه را برعهده نداشتیم.
در بحث امور اجرایی نمایشگاه هم اتحادیه وارد کار شد. از اتاق اصناف مجوز لازم را گرفتیم و با معاونت فرهنگی مستقیما تفاهم نامه امضا کردیم که در تاریخ اتحادیه بیسابقه بوده است. تاکنون هیچگاه اتحادیه به صورت مستقیم با معاونت فرهنگی تفاهمنامه امضا نکرده بود.
نمایشگاه ۲۸ به پایان رسید و در نمایشگاه ۲۹ همه پذیرفته بودند که اتحادیه محور امور اجرایی نمایشگاه کتاب باشد. اما با تاکید بر آرا برابر واژه محوریت معنای خودش را از دست میدهد. محوریت اتحادیه یعنی مسئولیت اجرای نمایشگاه با این نهاد صنفی است و معنی ندارد که مسئول اجرای نمایشگاه اختیار متناسب با مسئولیتش نداشته باشد. این مشکل در نمایشگاه ۲۹ به روشنی بروز کرد و زمانی که ما میخواستیم مدیر کمیته ناشران داخلی را انتخاب و معرفی کنیم نتوانستیم موضوع را نهایی کنیم. موضوع که جدیتر شد، مسئله را به دکتر صالحی منعکس کردیم و ایشان مدیر کمیته را انتخاب کرد.
یعنی این آسیب در بحث واسپاری خودش را نشان داد. برای اجرا ما ناگزیر شدیم که اتحادیه را درگیر مسائلی کنیم. درگیر کردن اتحادیه در بحث مالی و دریافت هزینههای ثبتنام نمایشگاه و ... با اینکه در یک اتاق شیشهای زیر نظر ارشاد و مطابق با مصوبات انجام میشد اما دارایی در وهله نخست ملاحظه میکند که ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون به حساب اتحادیه واریز شده است. وقتی شرکت تعاونی را به عنوان یک ابزار برای فعالیت اقتصادی در کنار اتحادیه نداشتیم، جز پذیرش درجهای از ریسک و امیدواری به اینکه مسئولین مالیاتی هم ماهیت فعالیت غیرانتفاعی ما را درک کنند، چاره دیگری برای حفظ واسپاریها نبود.
مخلص کلام اینکه تمامی این مسئولیتها و پذیرش ریسک بر گردن اتحادیه بود ولی این امکان به تشکل محوری داده نمیشد که حتى یک مدیر کمیته انتخاب کند و این دغدغه را با ارشاد هم درمیان گذاشتیم و خواستیم تا درآینده و روند رایگیریها چگالی تشکلها در نظر گرفته شود.
اختلاف جدی نیز از این مقطع آغاز شد. در یک جلسه هیئتمدیره پس از نمایشگاه ۲۹ صحبت شد تا مجدد از شورای تشکلها دعوت کنیم و شرط اعمال چگالی در رایگیریها را درمیان بگذاریم. دوستانی در هییت مدیره که فعلا هم در اکثریت هستند با این مسئله مخالفت کردند و گذاشتن این شرط را نپذیرفتند و ادعا کردند که این رویه به الفت بین تشکلها آسیب میزند و بر تشکیل شورای تشکلها با همان شیوه قبلی اصرار کردند. ما دقیقا زیر امضاها به عنوان مخالف نوشتیم که چون میدانیم یک گرایش بسیار قوی حاصل از آسیبشناسی دو دوره قبل در وزارت ارشاد است که چگالی و وزن تشکلها دیده شود بنابراین پیشنهاد میدهیم که خودمان این موضوع را نهایی کنیم قبل از اینک ارشاد برای ما تعیین تکلیف کند.
آقای توکل تا قبل از این مصوبه در کنار ما قرار داشتند و به این ترتیب ما اکثریت چهار نفره را تشکیل مىدادیم اما در این مصوبه به طرف مقابل گرایش پیدا کردند و ما شدیم اقلیت سه نفره مشتمل بر رییس و خزانه دار و دبیر. مصوبه بعدی هم که قرار بود اتحادیه نماینده برای عضویت در شورای تشکلها معرفی کند هم دوباره با همین بحثها مواجه و با راى اکثریت چهار نفره آقاى دهقانى به عنوان نماینده اتحادیه در شوراى تشکلها انتخاب شدند. با این حال شورای تشکلها چند جلسه تشکیل داد و شورای سیاستگذاری نمایشگاه نیز تصویب کرد که یک کمیته واسپاری ۹ نفره تشکیل شود. قرار شد سه نفر را شورای تشکلها معرفی کند، و بقیه از معاونت فرهنگی و شورای سیاستگذاری معرفی شوند و نهایتا این ۹ نفر پیگیری واسپاری امور به صنف را به عهده بگیرد.
خروجی شورای تشکلها این بود که رییس اتحادیه در بین منتخبین نبود و البته من هم اعتراضی نکردم. ولی به نظر میرسد ارشاد چنین تصمیاتی را با مخاطرات و اما و اگرهای مختلف تلقی کرد. باید مطمئن میشدند که کار به شیوهای جلو برود که همه جوانب در آن لحاظ شده باشد و نظر آحاد صنف در آن حتماً لحاظ شود و اینجا بود که آقای صالحی به عنوان نماینده خود برای حضور در این کمیته شخصا به بنده حکم داد. این اتفاقى نبود که برنامهریزیها و تصمیمگیریها جوری رقم بخورد که رییس اتحادیه مدام کنار گذاشته شود. مگر حضور رئیس اتحادیه چه زیانی وارد میکند و چه خطری از وجود او احساس میکنند که چنین برخوردهایی را نشان میدهند.
در کمیته واسپاری چهار گزینه برای تفویض اختیار امور اجرایی نمایشگاه کتاب مطرح شد، اول یک تشکیلات فراگیر که از دید آقای صالحی اتحادیه یا شرکت تعاونی آشنا بود، دوم ادامه فعالیت شورای تشکلها با روش سابق با رعابت وزن تشکلها، سوم یک شرکت برای اداره نمایشگاه تاسیس شود و گزینه چهارم هم اینکه اساسا خود موسسه نمایشگاههای فرهنگی واگذار شود. واگذاری موسسه ظرف سه تا چهارماه واقعا غیرممکن بود، تاسیس یک شرکت با حضور بیش از دو هزار غرفهدار هم که نیازمند زمان است و برنامهریزی اصولی خود را میخواهد.
گزینه دوم و بحث رعایت چگالی وزن انجمنها هم که همچنان مورد موافقت واقع نمیشد. مثلا آقای طائب با بحث رعایت چگالی مخالفت مىکرد و انجمن ناشران کودک و نوجوان را یک انجمن کیفی مىدانست و معتقد بود که تعداد اعضای آن در نظر گرفته نشود.
وقتی تنها گزینه اول باقی ماند پیشنهاد کردم که چرا یا اتحادیه یا آشنا و بهتر است که اتحادیه و آشنا در کنار یکدیگر امور اجرایی نمایشگاه را دنبال کنند. استدلالم هم این بود که واسپاری زمانی معنا پیدا میکند که ما تشکیلات واحد سراسری داشته باشیم و بخش هرچه بیشتری از کشور را پوشش بدهیم و بالاخره آشنا درست است که نه در قالب اتحادیه صنفی بلکه اتحادیه شرکتهای تعاونی عمل میکند و در چند استان مختلف تعاونی دارند و میتواند نماینده شهرستانها تلقی شود ما هم کمک میکنیم که اتحادیههای سایر مناطق تشکیل شوند.
پس از آن آقای داودیپور به عنوان مشاور اتحادیه این طرح را به شورای تشکلها برد که از قضا با مطرح شدن تاسیس شرکت دنیای ماهپیشونی مقارن شد. با تاسیس این شرکت یک موضعگیرى منفى در برخى از تشکلها به وجود آمد چون ۱۲ نفر از آنها اعضای انجمن ناشران کودک بودند به خصوص دو نفر که آقایان محمدرضاتوکل صدیق و یحیی دهقانی که در شرکت ماهپیشونی (طرف قرارداد باغ کتاب) رئیس و نایب رئیس هیئت مدیره هستند؛ در نهاد صنفی ناشران و کتابفروشان تهران یعنی اتحادیه؛ دارای سمتهای صنفی نائب رئیس هیئت مدیره و عضو هیئت مدیره هستند و... به علاوه شرکت تعاونی انجمن کودک برنده مزایده بخش کودک و نوجوان باغ کتاب شدهاند و با اینکه در هیئتمدیره اتحادیه هم هستند این موضوع را به دیگر اعضای هیئتمدیره اطلاع ندادهاند. نهایتا شورای تشکلها رای به برگزاری نمایشگاه توسط اتحادیه و تعاونی آشنا داد و در این میان دو نماینده رای مخالف دادند: آقای دهقانی نماینده اتحادیه و نایبرئیس ماهپیشونی به علاوه آقاى طائب نماینده انجمن ناشران کودک. نماینده نشر دانشگاهی رای ممتنع داده بود .آقای توکل دبیر شورای تشکلها در رای گیری تشکیک کرد و مجددا با هیئتمدیره تشکلها نامهنگاری کردند و آرا را استعلام کردند و اکثریت مجددا با اجرای برگزاری نمایشگاه توسط اتحادیه و تعاونی آشنا موافق کردند.
حال مطرح میکنند که شورای تشکلها رای به انحلال خود داد و درنظر نمیگیرند که حتما مسئلهای باعث این تصمیم شده است. این ماجراها هنوز هم ادامه دارد مخصوصا اینکه دکتر صالحی اعلام کرده اعضای هفت نفره شورای برنامهریزی اجرایی سال گذشته برای نمایشگاه سیویکم هم کارها را پیش ببرند. از این هفت نفر، ۴ نفر از اتحادیه هستند، سه نفر هم از آشنا هستند که باز هم یک نفرشان آقای داودیپور است که از اعضای با سابقه اتحادیه و مشاور هیئت مدیره بوده و به لحاظ شان مدیرعاملی شرکت تعاونی ناشران و کتابفروشان تهران در آشنا عضویت دارد و یعنی ما ۵ عضو در این شورا داریم. دوستان به آقای صالحی گفتند که شورای ۷ نفره مربوط به نمایشگاه سیام است و برای نمایشگاه سی و یکم باید هیئت مدیره اتحادیه مجدداً تصمیمگیری کند.آقای صالحی هم پذیرفتند ولی تاکید کردند همان افراد مجددا انتخاب شوند.
جالبتر اینکه دوستان که تا به حال چگالى یک هشتم را مناسب می دیدند! حالا اصرار داشتند که چگالی رعایت نشده و نسبت ۴ به ۳ درست نیست و باید یا ۵ به ۲ باشد یا ۶ به ۳. رایگیری را هم در دستور کار هیئت مدیره قرار دادند. اگر به این موضوع رای مخالف میدادیم مخالفت ما را پیراهن عثمان میکردند که خود آموزگار، حسن پور و فخریزاده زیر بار قبول چگالی نرفتند. اگر هم رای موافق میدادیم یعنی تصمیمات ارشاد را به چالش کشیده بودیم و بستر مناسب همکاری با آشنا را نیز دچار مشکل میکردیم. واقعا طول کشید تا اعتماد بین اتحادیه و تعاونی آشنا را دوباره احیا کنیم و درست نبود این فرصت را از بین ببریم. با این قبیل برخوردها حتی ممکن است بحث واسپاریها منتفی شود و طاقت ارشاد هم از این همه اختلاف به سر رسد.
با همین ملاحظه عنوان کردم که موضوع چگالی را بهانه نکنید و مشکل شما با بنده است و من کنار میروم تا کارها پیش برود. یعنی برای اینکه حرمت دکتر صالحی حفظ شود، حرمت تعاونی آشنا و اتحادیه هم حفظ شود و این دستآورد هم از بین نرود من کنار میروم. اینجا بالاخره مشخص میشود که ماجرا چیست. این موضع من مانع تصمیم گیری شد و قرار شد به گفتگو ادامه دهیم. تا این لحظه نتیجهای حاصل نشده است.
درمورد انتخاب معاون اجرایی نمایشگاه هم حرف و حدیثهای زیادی به وجود آمد و عملا بگوومگوها به یک جنگ لفظی تبدیل شد که هنوز هم ادامه دارد. توضیح شما به عنوان رئیس اتحادیه درباره این حواشی صنف چیست؟
مصوبه شورای تشکلها به شورای سیاستگزاری نمایشگاه سىام رفت و تصمیم گرفته شد که آشنا و اتحادیه متفقا اجرای نمایشگاه را برعهده بگیرند. در نتیجه قرار شد سه نفر از طرف اتحادیه و سه نفر از آشنا و نفر هفتم توسط دو تشکل برای امور اجرایی نمایشگاه انتخاب شوند. از طرف اتحادیه آقایان دهقانی، حسینینیک و من انتخاب شدیم و آشنا هم آقایان اسماعیلیراد، حسینی و معینی را معرفی کردند و قرار شد نفر هفتم و معاون اجرایی را در اولین جلسه بعدی مشخص کنیم. این موضوع طی صورتجلسهای به تایید اعضای هیئت مدیره دو تشکل رسید. متعاقب آن آقای اسماعیلیراد یک روز را هماهنگ کرد و برای همه این افراد هم پیامک ارسال کرد که برای انتخاب نفر هفتم و معاون اجرایی در دفتر اتحادیه جلسه برگزار میشود. آقایان حسینىنیک و دهقانى به رغم اطلاع نیامدند و ما چهار نفری که اکثریت آرا را داشتیم نفر هفتم و معاون اجرایی را انتخاب کردیم و صورتجلسه را برای ارشاد فرستادیم و حکمهای مربوطه صادر شد.
آقایان در ادامه یک جلسه غیرقانونی چهارنفره با حضور آقای حسینی نیک در اتحادیه برگزار کردند و بدون اطلاعرسانی به سه نفر بعدی تصمیمات قبلی هیئت مدیره را وتو کردند، درصورتی که برگزاری جلسه برعهده رئیس اتحادیه است و آنها تنها میتوانستند درخواست برگزاری جلسه داشته باشند. در این جلسه آقایان دهقانی و حسینینیک اعلام کردند که از این شواى شش نفره استعفا مىدهند و اکثریت چهار نفره تصویب کردند که اصلا اتحادیه حق ندارد در نمایشگاه دخالت کند. من را هم از آن شورا عزل کردند و در نامهای با امضاى آقاى توکل به آقای صالحی ضمن اعلام مراتب نوشتند که گزارش تخلفات رئیس اتحادیه را هم به اتاق اصناف میفرستند. تشکیل جلسه و نامهنگاری به آقای صالی با امضای آقای توکل خلاف قوانین بود.
وقتی اختلافات به اینجا رسید گروهی سه نفره متشکل از دو مشاور رسمی هییت مدیره آقایان کیاییان و حسینخانی به همراه آقای فیاضی نامهای به هیئتمدیره نوشتند و ضمن ابراز نگرانی پیشنهاد دادند شورایی برای حل اختلافات تشکیل شود. چندین جلسه این دوستان برای روشن شدن موضوع برگزار کردند و آقایان توکل،دهقانى و فیاضى مقدمات کار را فراهم کردند و نهایتا تصمیم این شد که هر ۷ نفر عضو هیئت مدیره دو نفر را به نمایندگی خودشان انتخاب کنند و به همراه دو مشاور هیئت مدیره این ١٦نفر در حضور خود اعضای هیئت مدیره راهحل اختلافات بر سر سه موضوع مشخص شده را بررسی و با اختیاراتی که تمام اعضای هیئت مدیره به آنها دادند داوری کنند. این تصمیمات به اتفاق آرا توسط هیئت مدیره تصویب شد. تصمیم شورای حل اختلاف نهایتا این شد که معاون اجرایی ابقا شود و از نفر هفتم یعنی آقای داودیپور درخواست شود که استعفا بدهد و این شش نفر مجدد در جلسهای نفر هفتم را از لیستی ۱۰ نفره که یکى از آنها آقای داودیپور باشد انتخاب کنند. ولی این دوستان ناراضى از نتیجه و با توجه بهاینکه تعدادی از منتخبان خودشان هم به این طرح رای مثبت داده بودند علیرغم تصمیم و امضاى خود اعلام کردند که این شورای حل اختلاف غیرقانونی است و نمیتواند تصمیمگیری کند. در جلسه هیئت مدیره بعدى اکثریت چهارنفره از تصمیم قبلی خود مبنی بر ارجاع اختلافات به داوری شورای پیشکسوتان عدول کردند و شورا را مشورتی اعلام کردند که تصمیماتش لازمالرعایه نیست.
وقتی که زیربار تصمیمات خود صنف نرفتند ارشاد وارد ماجرا شد و مسئله با تغییراتی با دخالت ارشاد حل شد و آقای توکل به عنوان نفر هفتم انتخاب شد. دخالت شورای پیشکسوتان نشانگر بلوغ صنفی بود که متاسفانه توجهی به آن نشد. در جلسه با ارشاد هم که یک روز تا شب طول کشید به پیشنهاد آقای دهقانی و موافقت من، آقای توکلصدیقی به عنوان نفر هفتم انتخاب شد و به موضوع انتخاب مدیران کمیتهها رسید.
من نگرانی ندارم و اتفاقات اخیر را پوستاندازی اتحادیه میدانم البته اتحادیه چنان پیریزی شده که در دوره بعد قویتر از گذشته به امور نشر و کتاب خواهد پرداخت و اینکه من باشم یا نه هم واقعا مهم نیست. در مورد اتفاقات اخیر در باره معرفى نمایندگان اتحادیه در شوراى هفت نفره و بر خورد غیرمتعارف معاونت فرهنگى وزارت ارشاد نیز در فرصت دیگرى حرفهایم را مىزنم.
فراموش نمىکنیم که باید همواره منافع ملى را بر منافع صنفی و منافع صنفى را بر منافع بخشى و فردى ترجیح دهیم. مولانا میفرماید:
جوى دیدى کوزه اندر جوى ریز
آب را از جوى کى باشد گریز
آب کوزه چون در آب جو شود
محو گردد در وى و جو او شود