خبرگزاری کار ایران

روح‌الله ایرجی:

با تعزیه کاسبی می‌کنند/پرویز نعمان، فرخ غفاری و بیضایی عظمت را به تعزیه برگرداندند

با تعزیه کاسبی می‌کنند/پرویز نعمان، فرخ غفاری و بیضایی عظمت را به تعزیه برگرداندند
کد خبر : ۵۳۱۹۲۳

روح‌الله ایرجی درباره نمایش «رفقا، رقبا» این اثر را مرتبط با رقابت بین گروه‌های تعزیه در اواخر دوره قاجار خواند و گفت: موضوعی که شروعش کاملا قلبی و ایمانی و براساس صداقت و ثواب و قرب الهی است تبدیل به بازاری برای رقابت شده بود و بخشی از گروه‌های دست‌اندرکار این کار شاید از محتوا و ایثاری که در این جنس کار وجود دارد و یک رفتار قلبی و ایمانی است؛ دور شده‌اند و دنیازدگی تا حدودی در این قصه پررنگ شده است.

روح‌الله ایرجی (نویسنده و کارگردان نمایش «رفقا، رقبا») در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به ایده نمایشی این اثر گفت: حدود سال 90 کمی روی پژوهش‌های حوزه تعزیه دقیق‌تر شدم و شروع به مطالعه‌شان کردم. به طور مشخص مجموعه مقالات چلکوفسکی و پژوهش مرحوم شهیدی در حوزه تعزیه را خواندم. وقتی سیر تاریخی تعزیه را مطالعه می‌کردم متوجه رقابت بین گروه‌های تعزیه از اواخر زندیه و به طور مشخص و پررنگ در دوره قاجار شدم.

ایرجی خاطرنشان کرد: درواقع موضوعی که شروعش کاملا قلبی و ایمانی و براساس صداقت و ثواب و قرب الهی است تبدیل به بازاری برای رقابت شده بود و گروه‌هایی که قصه یک ایثار، از خودگذشتگی و یک کار کاملا قلبی، ایمانی و قرب الهی را بازنمایی می‌کنند و می‌سازند و هر سال دست‌اندرکار آن هستند و هرچند دارند بازگو می‌کنند اما دیگر اصلا به هدف و محتوایش توجهی ندارند. تعزیه برگزار کردن اسبابی برای رقابت برای پیشرفت‌های دنیوی و برای به دست آوردن جایگاه‌های مادی شده بود.

او ادامه داد: خب این برای من مساله بود چون مابه‌ازایش را در روزگار معاصر هم می‌دیدم. اینکه بخشی از گروه‌های دست‌اندرکار این کار شاید از محتوا و ایثاری که در این جنس کار وجود دارد و یک رفتار قلبی و ایمانی است دور شده‌اند و دنیازدگی تاحدودی در این قصه پررنگ شده است، دغدغه فکری من بود. من دنبال یک بستر داستانی بودم تا این دغدغه را در آن بازگو کنم؛ بنابراین قصه‌ام تبدیل به داستان دو خانواده تعزیه‌خوان در اواخر قاجاریه شد که اینها پدران‌شان علیرغم اینکه باهم رفیق بودند رقابت‌هایی باهم داشتند و امروز فرزندان این دو خاندان همچنان بر سر رقابت باهم هستند.

ایرجی با اشاره به روند نوشته شدن نمایش، بیان اینکه «در نوشتن سعی کردم کار را به سوی کمدی ببرم و از مجموعه توانایی‌ها و ویژگی‌های نمایش ایرانی سود ببرم» گفت: فضای کمدی و شادی‌بخش را با حضور یک سیاه وارد قصه کردم که در درون یکی از این دو خانواده تعزیه‌خوان بود. بنابراین از مجموعه تکنیک‌های نمایش شادی‌بخش سیاه‌بازی و تخت‌حوضی استفاده کردم و از آن طرف عناصر تعزیه هم در کار تنیده شد چون این دو خانواده دو گروه تعزیه‌خوان بودند و باید ویژگی‌های آن را با خود می‌داشتند.

این نویسنده و کارگردان با بیان اینکه اشاره تاریخی خاصی به تعزیه در ایران نداشته، گفت: فقط از نشانه‌هایی در متن و اجرا متوجه می‌شویم که زمان نمایش اواخر دوره قاجاریه است؛ چون مسائل تاریخی به شکل دقیقش مدنظرم نبود و تاثیر دراماتیکی در متن من نداشتند بنابراین دخیل‌شان نکردم چون باید آن وقت پاسخگوی مسائل تاریخی هم می‌شدم اما قرار نبود اصلا مسیر کاری من وارد این سمت و سو شود. چیزی که برای من مهم بود، پررنگ شدن این رقابت و دنیازدگی در یک امر دینی و ایمانی بود.

ایرجی با اشاره به مقاومت‌هایی که در گذشته نسبت به تعزیه صورت گرفته بود، گفت: البته این در تخصص پژوهشگران تعزیه است اما باید بگویم در اواخر قاجار و ابتدای پهلوی اول، مقاومت‌ها در برابر تعزیه شروع می‌شود و چند عامل دست به دست هم می‌دهد تا اجرای تعزیه متوقف شود. ابتدا روحانیونی بودند که از همان ابتدا مخالف این شبیه‌سازی و به صحنه آوردن قدیسان و امامان بودند البته در مقابل‌شان مراجعی هم بودند که با تعزیه همراهی کردند. از آن طرف اتفاق‌های سیاسی هم بوده؛ با قدرت گرفتن رضاخان، برگزاری تعزیه و مراسم عزاداری امام حسین(ع) جایگاهی برای طرح مسائل سیاسی و مخالفت‌ها می‌شود بنابراین حکومت از این بستر استفاده کرده و شروع به مخالفت می‌کند و به بهانه گردهمایی می‌خواهد مخالفت سیاسی در قالب تعزیه شکل نگیرد. هم‌زمان چون رفت و آمد به کشورهای اروپایی شروع شده و تئاتر به شکل غربی‌اش مطرح می‌شود یکسری از روشنفکران می‌گویند چرا سر تعزیه و تخت‌حوضی مانده‌اید؟ و تعزیه را مایه شرمساری می‌دانند. یک بخش به این دلیل است که شاید خرافات در نمایش‌های آئینی سنتی پررنگ شده و به زیان جامعه بوده اما یک بخش دیگر تندروی و غرب‌گرایی بیش از اندازه بوده که برخی روشنفکران متوجه گنج معنوی خود نبودند.

او ادامه داد: این مجموعه عوامل یعنی نظر علما درباره تجسم‌بخشی حضور قدیسان بر صحنه، عوامل سیاسی و سفر روشنفکران به غرب باعث شد تعزیه به حاشیه رفته و به آن بی‌توجهی شود و کسانی که تعزیه کار می‌کنند عقب‌مانده خوانده شوند. من در نمایش در حد دیالوگ‌های گذرا و به طور اشاره‌ای به این مساله پرداخته‌ام که گفته می‌شود «امروز نوبه تیارت فرنگی‌ست و روزگار تکیه و تعزیه گذشته است» اما از حدود سال 1950 دنیا متوجه داشته‌های فرهنگی خود می‌شود و پژوهشگران بزرگ هنر و به ویژه تئاتر دنیا با شروع مدرنیسم مساله بازگشت به گذشته را مطرح می‌کنند که بسترهای عمیق جهان‌شناسی و اندیشه زیرش بوده. آنها رفتند هنر بومی را از سرچشمه‌های زلالش استخراج کردند و گرد و غبار خرافه و عوام‌گرایی را گرفتند و دیدند چقدر ارزشمند است.

نویسنده و کارگردان نمایش «رفقا، رقبا» با بیان اینکه از نیمه دوم قرن بیستم هر سرزمینی متوجه داشته‌های فرهنگی خود شد و در ایران هم این اتفاق افتاد، گفت: در جشن هنر شیراز تعزیه‌خوان‌های خاص و پیشکسوت‌ها به همت فرخ غفاری جمع شدند و تعزیه دوباره احیا شد و دیداری بین هاشم فیاض و پیتر بروک رخ داد و می‌بینیم که پیتر بروک در مواجهه با تعزیه به وجد می‌آید. اینها هم‌راستا با نظرات فوق پیشرفته هنر در جهان می‌شود که یک اثر و سنت نمایشی که ارتباط قلبی ایمانی با تماشاگرش دارد یک ارتباط فرامتنی و فرازبانی با تماشاگرش برقرار می‌کند. همه اتفاقات تعزیه جهان را به وجد می‌آورد و افرادی از ایران در آن طرف مشغول تحصیل می‌شوند و از این مجالس تعزیه و نسخه‌های تعزیه که توسط غربی‌ها در موزه‌های مشهور دنیا نگهداری می‌شود پژوهش می‌کنند؛ افرادی مانند مثل پرویز نعمان، فرخ غفاری و بهرام بیضایی. و دوباره عظمت این نمایش ایرانی مشخص می‌شود.

ایرجی در پایان اظهار امیدواری کرد با توجه به دیده و پسندیده شدن نمایش، بتوانند ادامه اجرای عمومی «رفقا، رقبا» را در یک سالن دیگر مهیا کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز