خبرگزاری کار ایران

در نشست خبری نمایش «روز عقیم» مطرح شد؛

تن‌فروشی مساله همه دوران‌هاست/زنگ خطر برای تئاتر ایران به صدا درآمده/اقتباس و ترجمه بیداد می‌کند

تن‌فروشی مساله همه دوران‌هاست/زنگ خطر برای تئاتر ایران به صدا درآمده/اقتباس و ترجمه بیداد می‌کند
کد خبر : ۵۱۴۱۰۴

حسین کیانی (نویسنده و کارگردان) گفت: تنها هنری که می‌تواند تاریخ‌نویسی را نجات بدهد نوشتن نمایشنامه‌های تاریخی است. تاریخ‌نویسی چه در تلویزیون و چه در شبکه‌های خانگی به ابتذال کشیده شده؛ چه در لحن و محتوا، چه در دکور، و چه در طراحی لباس. شما همان زندگی‌های آپارتمانی را می‌بینید با همان شخصیت‌های لوس و لوث. مخاطبان هم چون اهل کتاب نیستند، این‌ها را می‌پسندند. این‌ها به صحنه تاریخ پناه می‌برند تا از تیغ ممیزی نجات پیدا کنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست خبری نمایش «روز عقیم» در تماشاخانه باران روز شنبه 31 تیرماه برگزار شد. در این نشست حسین کیانی (نویسنده و کارگردان)، شایسته ایرانی، الهه شه‌پرست و فهمیه امن‌زاده (بازیگران نمایش) حضور داشتند. رؤیا میرعلمی نیز از بازیگران این نمایش است که به دلیل مشغله کاری به این نشست نیامده بود.

در ابتدای این نشست حسین کیانی، نویسنده و کارگردان این نمایشنامه گفت: این متن جدا از دغدغه‌ها و مسائل ذهنی‌ام نیست. همان دغدغه‌مندی و همان پرسش‌هایی که قبل‌تر هم وجود داشت درا ین نمایشنامه هم وجود دارد. این پرسش‌ها به یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ ایران که مبداء تغییر رژیم گذشته است، برمی‌گردد. خلاصه داستان به این صورت است که در شرایط بحرانی سقوط رژیم پهلوی محله قلعه زاهدی مورد هجوم و تخریب قرار می‌گیرد. سه زن که از چنگ هجوم‌آوران می‌گریزند و به زیرزمین خانه‌ای بزرگ در مرکز شهر پناه می‌برند. زیرزمینی که چند مرد درطبقه بالای آن مشغول سلاخی کردن هستند. این سه زن مجبور به فرار می‌شوند و اتفاقات خاصی برایشان رخ می‌دهد.

وی در رابطه با سوژه‌ی این نمایش گفت: مسئله تن‌فروشی یکی از مسائل جدی جوامع است که از حیث اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بروز می‌کند. این مسئله را نمی‌توان کتمان کرد. در قدیم محله‌هایی وجود داشته که این معضل به صورت آشکار در آن رواج داشت اما امروزه این مسئله به صورت پنهان در جامعه وجود دارد و نه تنها کم نشده بلکه به شکل عجیبی زیاد هم شده است. حل این معضل با کسانی است که در زمینه جامعه‌شناسی فعالیت دارند و همچنین دولتمردانی که می‌توانند با دستگاه‌هایی که در اختیار دارند این معضلات را ریشه‌کن کند، ولی مسئله هنر نشان دادن گوشه‌ای ازجامعه است. سابقاً نیز هنرمندانی روی این سوژه کار کرده بودند. کارهایی از قبیل مستند کوتاه قلعه اثر کامران شیردل، رمان طوطی زکریا هاشمی، رمان بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند جمال میرصادقی، همچنین آثاری از بهرام بیضائی و چندین مقاله تحقیقی و پژوهشی در همین زمینه که هریک به نحوی ارزشمند هستند. اما در این یکی دو دهه اخیر شاهد آثار قابلی در این زمینه نبوده‌ایم و جای خالی آن به شدت احساس می‌شود.

کیانی افزود: ما بسیاری از معضلات حال حاضرمان را در رژیم گذشته می‌بینیم. نمی‌شود ریشه‌ها را فقط در گذشته دید. این مسئله، مسئله همه دوران‌هاست. ابتدا باید زمینه‌ها را پیدا کرد و بعد به طرح داستان پرداخت. اما طبیعتاً هنر نمایش فرصت پرداختن عمیق به ریشه‌های معضلات را به صورت یک پروژه تحقیقاتی ندارد و نمایشنامه‌ی من هم یک اثر هنری است. هر اثر هنری اگر اصل را بر صداقت بگذارد می‌تواند سرشاخه‌های باور مخاطب را به سمت خود بکشاند.

کیانی در پاسخ به این سوال که ‌آیا در نوشتن این نمایشنامه با جامعه‌شناسان هم صحبت‌ کرده یا خیر گفت: به شکل میدانی با جامعه‌شناسان صحبتی نداشته‌ام اما در این زمینه مطالعاتی داشته‌ام.

این کارگردان گفت: قبلاً نمایشنامه‌ای نوشته بودم به عنوان روز عقیم که راجع به زندگی سه زن گورخواب بود که به یک مرکز درمانی برده می‌شدند تا عقیم شوند. به دلایلی اجرای این نمایشنامه را به زمان دیگری موکول کردم اما اسم آن را برای این نمایشنامه وام گرفتم. 

حسین کیانی در اشاره به ممیزی‌های این نمایش اظهار داشت: این نمایش‌نامه زیر 10 ممیزی خورد و آن هم در حد اسم کاراکترها و عدم استفاده از مشروبات الکلی و سیگار روی صحنه بود، و به همین خاطر هم متن دو بار بازبینی شد. از تحقیقات دکتر محمود زندمقدم بسیار استفاده کردم. شرح مطالعات ایشان بی‌نظیر است. در زمینه لحن و اکت بازیگران تحقیقات ایشان راه‌گشا بود. اگر از ابتدا بگوییم که به دلیل این‌که نمی‌شود آیینه تمام‌نمای این افراد شد، پس اصلاً نمی‌شود هم به سراغ این نوع سورژه‌ها رفت.

وی درباره بازیگرهای این نمایش گفت: شایسته ایرانی نقش پری را بازی می‌کند. فهیمه امن‌زاده نقش اکرم و نقش لیلی را مشترکاً الهه شه‌پرست و رویا میرعلمی ایفا می‌کنند. این سه زن در تاریخ گمنام هستند و برای شخصیت‌پردازی‌شان از کاراکترهای تاریخی استفاده نشده است.

وی درباره‌ی عنوان نمایش‌ توضیح داد: روز عقیم یک عبارت قرآنی است: یوم‌العقیم؛ به معنای روز قیامت. روز بی‌خیر و برکتی که دعاها دیگر مستجاب نمی‌شود و هرگونه فرصتی از بین رفته. روزی که شب ندارد، روزی که هیچ دستاویزی برای رستگار شدن نیست. من این اسم را خیلی دوست داشتم و نتوانستم از آن بگذرم.

حسین کیانی در ادامه، در خصوص افولِ تئاترهای ایرانی در سال‌های اخیر گفت: دیگر زنگ خطر تئاتر ایران به صدا درآمده است. این از مسائل بسیار جدی تئاتر امروز ایران است. عموماً کارهای تئاتری به سمت اقتباس و ترجمه کشیده شده و تنها با تبلیغات و اسامی مختلف سعی می‌کنند مردم را به سمت سالن‌ها بکشانند. ما اگر درام‌های ایرانی را تقویت کنیم می‌توانیم شناسنامه جدی برای آیندگان‌مان به جای بگذاریم. امروزه تنها هنری که می‌تواند تاریخ نویسی را نجات بدهد نوشتن نمایشنامه‌های تاریخی است. تاریخ‌نویسی چه در تلویزیون و چه در شبکه‌های خانگی به سمت ابتذال کشیده شده؛ چه در لحن و محتوا، چه در دکور، و چه در طراحی لباس. شما همان زندگی‌های آپارتمانی را می‌بینید با همان شخصیت‌های لوس و لوث. مخاطبان هم چون اهل کتاب نیستند، این‌ها را می‌پسندند. این‌ها به صحنه تاریخ پناه می‌برند تا از تیغ ممیزی نجات پیدا کنند.

جواد مجابی در یکجا گفته بود این‌ها تاریخ‌پنداری می‌کنند تا تاریخ نگاری. من فکر می‌کنم تنها راه نجات تاریخ‌‌نویسی ما تاریخ‌نویسی در نمایشنامه است. نمایشنامه «روز عقیم» هم به نوعی یک نمایش تاریخی محسوب می‌شود.

در ادامه این نشست، شایسته ایرانی بازیگر این نمایش اظهار داشت: این اولین تجربه کاری من با آقای کیانی است. من فکر می‌کنم همه نقش‌های این نمایش سخت است و اینکه از نظر تاریخی داستان در زمانی می‌گذرد که تازه ما به دنیا آمده بودیم. من از دهم تیرماه به این گروه اضافه شدم و در یک زمان کوتاه سعی کردیم به ایده‌آل‌های نمایش نزدیک شویم. من نقش پری را بازی می‌کنم که دختری است که از دِه خودشان با پسرعمویش فرار کرده و به تهران آمده است. پسر عموی پری، او را به قلعه زاهدی می‌فروشد.

سپس الهه شه‌پرست گفت: من و خانم میرعلمی مشترکاً نقش لیلی را بازی می‌کنیم. کاراکتر طوری بود که نمی‌شود گفت من آن را خلق کرده‌ام چون ما به ازای بیرونی داشت. در آوردن این کاراکترها بسیار سخت است.

چون یک حالت کلی از آنها همیشه در ذهن مخاطب وجود دارد. لیلی کاراکتری است که به لحاظ طبقه اجتماعی در کنار دو کاراکتر دیگر قرار می‌گیرد. پدرش به دلیل فقر مالی او را در سنین پایین به مردی می‌دهد که لیلی شوهر چهارم اوست. این مرد لیلی را در یک قمار می‌بازد و پای لیلی به قلعه باز می‌شود. این کاراکترها از کاری که انجام می‌دهند راضی نیستند. در قلعه زاهدی نیز آدم‌ها از کارشان خوشحال نیستند.

کامران شیردل در ابتدای مستندش می‌نویسد: تقدیم به معصومیت‌هایی که سوختند. چقدر خوب است که به جای دراز کردن انگشت اتهام، این معضلات آسیب‌شناسی شوند.

سپس، فهیمه امن‌زاده گفت: خیلی سال است که آقای کیانی و رؤیا میرعلمی را می‌شناسم و در کارهای قبلی آقای کیانی هم با ایشان همکاری داشته‌ام. در این دوره جسارت می‌خواهد بازی کردن چنین نمایشنامه‌ای. در دوره‌ای که هدف کشاندن مخاطب به سالن‌ها است و این موضوع همچنان ادامه دارد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز