فرشته احمدی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
پشتِ راهاندازی انجمن صنفی داستاننویسان و جایزه احمد محمود هیج دسیسهای نیست/برای برخی ایده دستهای پشت پرده جذابتر است
فرشته احمدی درباره فعالیتهایی مثل راهاندازی انجمن صنفی داستاننویسان و جایزه احمد محمود گفت: در نظرم نه توطئهای در کار است و نه ماجرای عجیبوغریبی پشت پرده وجود دارد و نه این افراد احساس پدرخواندگی میکنند.
فرشته احمدی (نویسنده و داور جایزه ادبی بهرام صادقی) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این پرسش که بعد از اعلام خبر برپایی جایزه ادبی احمد محمود عدهای از داستاننویسان از برخی جهات شبهاتی را به این جایزه وارد کرده و انتقاداتی به برگزاری آن داشتند، این انتقادها تا حد به جا و درست است، گفت: اگر خوشبینانه نگاه کنیم، ماجرا را از زوایای شخصی نگاه نکنیم و عصبانی نباشیم خیلی ساده میتوانیم فرض کنیم جایزه راه انداختن عکسالعملی به رخوت موجود در جامعه ادبی است. در دهه ٨٠ جوایز زیادی فعال بودند، جلسات رسمی زیادی وجود داشت شور و شوق ادبی وجود داشت، به نظرم بعضی تلاش میکنند با توجه به بازتر شدن فضا کاری کنند و گمان نمیکنم پشت این کارها هدف رذیلانهای باشد.
او ادامه داد: من ماجرا را اینگونه میبینم. در نظرم نه توطئهای در کار است و نه ماجرای عجیبوغریبی پشت پرده وجود دارد و نه این افراد احساس پدرخواندگی میکنند. اینها تنها دور یکدیگر جمع شدهاند و فکر کردهاند کاری کنند. دیگران هم میتوانند ایدههای دیگری را پیشنهاد بدهند. اینکه این ایده به سرانجام میرسد یا خیر، رویهها و روند اجرای آن درست خواهد بود یا نه و آیا عمر طولانی مدت خواهد داشت یا خیر، میتوانند اسپانسر پیدا کنند و حمایت جامعه ادبی و مردم را جلب کنند نیز همه موضوعاتی هستند که بعدها میشود در موردشان قضاوت کرد. احتمالا بانیان این ایده خودشان را برای همه این حرف و حدیثها آماده کردهاند و میدانند این مشکلات هم بر سر راهشان قرار دارد و لابد پاسخی برای مسائل طرح شده دارند.
احمدی اضافه کرد: درواقع مسئله این است که این منتقدان همیشه از راه دور از همه جریانها انتقاد میکنند و خودشان هیچ پیشنهادی ارائه نمیدهند. در یک جامعه سالم و پویا و با نشاط آدمها ایدهها و برنامههای مختلف دارند و جریانهای مختلف فکری نسبت به فعالیتها و نگاههای یکدیگر انتقاد دارند، تحرک دارند و در زمینههای مختلف دست به اقدام میزنند. در همه جوامع همیشه چند نگرش، جریان فکری و سلیقه در کنار یکدیگر وجود دارند که گاهی به یکدیگر نزدیک هستند و گاهی خیلی از هم دور میشوند ولی همه فعالند و به واسطه فعالیتها و عمل خود نحوه فکر خود را در جامعه به نمایش میگذارند.
این نویسنده بار دیگر به فضای رخوت و رکود جامعه ادبی گریزی زد و یادآور شد: متاسفانه همان فضای رخوت و رکودی که اشاره کردم در جامعه ادبی ما وجود دارد باعث شده آدمهای این حوزه دست روی دست بگذارند و تنها نسبت به یکدیگر موضعگیری کنند و خیلی خیلی بدبینانه درباره مسائل نظر بدهند. مدام درباره دستهای پشت پرده حرف بزنند و توطئه و.... به عنوان مثال درمورد انجمن صنفی داستاننویسان و تشکیل آن و ادامه ماجراها با اینکه توافق شده سخنگوی انجمن پاسخگوی همه سوالها باشند و انجمن و نمایندگانش تلاش میکنند خیلی واضح و روشن موارد مبهم را توضیح بدهند اما انگار ایده دستهای پشت پرده برای عدهای جذابتر است. من از ابتدا در جریان بحثهایی که منجر به جدی شدن ایده صنف شد بودم و انفاقا از همان قدمهای اول این موضعگیریها پیشبینی شده بود. بانیان انجمن تلاش کردند بهترین کار ممکن را انجام دهند. جلسات بسیاری با نهادهای مختلف داشتند و البته همه اینها را در گزارش مفصلی منتشر کردهاند و اهدافشان هم بسیار روشن است؛ پیگیری مطالبات صنفی نویسندگان.
خالق مجموعه داستان «گرمازدگی و داستانهای دیگر» افزود: قصدم دفاع از مواضع انجمن یا فلان جایزه نیست چون به نظرم مسئله انجمن و چرایی شکل گیریاش روشن است و بسیار ساده. سادگی اتفاق باعث میشود باور نکنیم که ماجرا واقعا هیچ نکته پنهانی ندارد. اتفاق شکلگیری انجمن صنفی، اهداف آن و روند کارهایش بسیار بسیار ساده است چون کار صنفی مثل نحلههای فکری مختلف و نگاههای ایدئولوژیک یا ارزشگذاری ادبی پیچیدگی ندارد. یعنی روند فعالیت صنفی قوانین مشخص دارد که مفاد معینی هم دارد که برای همه قابل فهم است و اهداف این فعالیت هم روشن است.
احمدی سپس درباره انتقاد از برپایی جایزه احمد محمود گفت: چند نفر تصمیم گرفتهاند جایزهای راهاندازی کنند تا شاید مقداری از رکود و سکوت جامعه ادبی کاسته شود و چند نفر دیگر هم خوششان نیامده و شما همین را دستمایه خبرتان قرار میدهید. خب این دقیقا همان رکودی است که حرفش را میزنم. همین ماجرا نشان میدهد که ما چنان در زمنیه ادبی، ایدهپردازیها، نظردهیها و... دچار رخوت و سکون هستیم که اگر یک نفر در وبلاگش هم یادداشتی شخصی بنویسد، موضعگیری جامعه ادبی محسوب میشود.
این نویسنده و داور ادبی تصور اعمال سیستماتیک نگرشها و نگاهها در جوایز ادبی را دور از واقعبینی خواند و تاکید کرد: اصلا کاری به اظهارنظرها درباره جایزه احمد محمود ندارم، اما چرا فکر میکنیم اگر از جانب جایزه بنیاد گلشیری چهار نفر دعوت شوند تا داوریها را انجام بدهند قطعا بناست طبق اندیشهها و افکار و عقاید گلشیری کارها را قضاوت کنند؟ داورهای هر جایزهای طبق سلایق و اعتقادات و اموزههای خودشان کارها را بررسی میکنند که همه این اموزهها مجموعهای متنوع از افکار و عقایند. تصور وجود بنیادی ادبی که مانیفست معینی در مورد آثار ادبی و داوری کردن آنها داشته باشد کمی غیر واقع بینانه است. اثار مشترک منتخب جوایز به وضوح نشان دهنده عدم وجود دستورالعمل و خط مشی است. اینکه بنیادی یا جایزهای معرف و مبلغ یک نوع طرز فکر خاص باشد هیچ هم بد نیست اما در همان سالهای محدود رونق جوایز ادبی کمیت اثار منتشر شده و سوابق محدود جایزهها اجازه شکل گرفتن سبک و سیاقها را نداد. و سمت و سو و سلیقه جوایز در هر دوره با توجه به ترکیب داورانش معلوم میشد و در دوره بعد ممکن بود اتفاقهای دیگری بیفتند.
او در ادامه گفت: منظورم از همه این حرفها این نیست که انتقادی به عملکرد نهادها، جوایز و انجمن مطرح نشود، انتقاد و گفتگوی دو جانبه و نگاه موشکافانه به انسجام این نهادها کمک میکند و بانیان انها را وا میدارد تا با وسواس و مراقبت بیشتری کارشان را ادامه دهند و اشتباهی اگر کرده باشند در صدد رفعش بر بیایند. منظورم واقعا فقط این است که دست از ساده لوحی برداریم، واقع بین باشیم و با نیت ساختن و درست کردن پا به میدان بگذاریم نه تخریب.
خالق داستان «جنگل پنیر» همچنین درباره آخرین اثر داستانی که مشغول نگارش آن است، گفت: بعد از چاپ مجموعه داستان «هیولاهای خانگی» تصمیمدارم نگارش رمانی را که چندین سال است در سر دارم به سرانجام برسانم. مشغول نوشتن این رمان هستم ولی هنوز نه نامی برای آن در نظر گرفتهام و نه زمان انتشارش مشخص است. علت اصلی به تعویق افتادنش پیدا کردن فرم مناسب است. فکر میکنم فرمهای آزموده شده برای مخاطب امروز چندان مناسب نباشند. با توجه به شیوههای جدید زندگی و وجود انواع رقیبهای جدی برای ادبیات باید به فکر یافتن راهحلهای تازه باشیم.
احمدی سپس به لزوم توجه به فرمهای جدید در داستاننویسی تاکید و بیان کرد: فکر میکنم هرچه میگذرد سلیقه مخاطبها عجیبتر و دور از دسترستر میشود ولی ما نویسندهها هنوز در حال آزمودن شیوههای کلاسیک هستیم. اما مخاطب با سرعت زیادی به سمت دنیای جدید حرکت میکند، دنیایی که تلگرام و اینستاگرام در آن حاکم است و جملات کوتاه و صریح و اتفاقات نقطهای که گفته میشوند و فراموش میشوند یا در حافظه کوتاه مدت برای نقل در محفلی ثبت میشوند. رماننویس امروز اگر میخواهد داستانش در کنجی محجور نماند باید با آگاهی ومنتقدانه با این وضعیت مواجه شود. حتی اگر به این سرعت و دنیای جدید هم انتقاد دارد باید وجه انتقادی نگاه خودش را در داستان لحاظ کند و درست نیست که این شرایط جدید را نادیده بگیرد.
داور جایزه ادبی بهرام صادقی در پایان درباره روند ادامه کار این جایزه نیز اظهار داشت: درباره جایزه بهرام صادقی بهتر است از خود آقای شکرالهی آخرین اطلاعات پیگیری شود ولی میدانم که او در نظر دارد این جایزه تداوم داشته باشد و دور جدیدی هم برگزار شود. اینکه برنامه زمانی چگونه است، داوران چه کسانی هستند و فراخوان چه زمانی منتشر میشود را اطلاعی ندارم و فقط میدانم که این جایزه ادامه خواهد داشت.