نام سردار سازندگی بر تارک ایران اسلامی باقی خواهد ماند
آری، بیشک ایران اسلامی نام پرآوازه و میخکوب کننده فرمانده دوران دفاع مقدس و سردار بزرگ سازندگی «اکبر هاشمی رفسنجانی» را با بزرگی و افتخار بر تارک جبین خود به همراه خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آیتالله هاشمی رفسنجانی در یک گفتگوی مفصل با روزنامه جمهوری اسلامی که در تاریخ ۲۹ خرداد ماه ۱۳۷۲ منتشر شده است، بخشی از خاطرات خود را به شکل زیر بازگو میکند:
من از 27 سالگی تصمیم گرفتم وارد مبارزات شوم و از آن زمان تصمیم گرفتم خودم را فدای اسلام و انقلاب کنم. من هر چه هستم مال انقلابم؛ و از آن اول تا به حال هر وقت در هر زمانی و دورانی نیاز به فداکاری بود و یک جایی کار مهمی بود که از من ساخته بود وارد شدم. در دوران انقلاب یک زمانی لازم بود مساله فلسطین مطرح شود و کسی حاضر نبود زیرا رژیم نسبت به مساله فلسطین خیلی سختگیر بود، من در این باره کتاب نوشتم و مطرح کردم و بدترین شکنجهها را به خاطر این کتاب تحمل کردم و راضی هستم.
یک وقتی نیز لازم بود وارد مبارزه مسلحانه بشویم چون بعد از 15 خرداد روحیه مردم را خرد کرده بودند، باید این روحیه خرد میشد یک روز وارد این مبارزه شدیم و فکر میکردیم پیش از دو سال عمر نخواهیم نکرد زیرا افرادی که مسلحانه اقدام میکردند معدل عمرشان دو سال بود و ما هم با این معیار وارد شدیم و البته اتفاقی نیفتاد.
پیش از پیروزی انقلاب در خارج مشکلاتی بر سر راه مبارزه پیش آمد که برای حل کردن آن به خارج رفتم؛ پنج تا شش ماه در آنجا ماندم، اختلافاتشان را حل کردم به نجف لبنان و آمریکا و اروپا رفتم بین نیروها اتحاد به وجود آوردم در بلژیک بودم که خبر رسید گروهی را گرفتهاند آن کسی را که گرفته بودند کسی بود که اگر قرار بود بعدی گیر بیفتد من بودم زیرا اگر او اعتراف میکرد نوبت من میشد دوستان به من گفتند به ایران نرو بمان و اینجا را اداره کن.
گفتم فکر میکنم که ایران الان بیشتر احتیاج دارد ما میرویم آنجا و کار میکنیم حتی اگر در زندان باشد میدانستم که دستگیر میشوم با این حال بازگشتم و قتی وارد گمرک بازرگان در مرز ترکیه شدم ماموران ساواک گذرنامهام را گرفتند لابد برای بررسی سفرم و دستگیرم نکردند به خانه آمدم آن روز سراغم نیامدند ولی بعدا معلوم شد در تمام ده روز زیر نظر بودهام برای کشف ارتباطات و سندسازی پس از ده روز دستگیر شدم و تا سه ماه قبل از پیروزی نهایی انقلاب در زندان بودم.
قبل از انقلاب مردم با مشکل سوخت روبرو بودند به دستور امام رفتیم و آن روز بدترین مشکل مبارزه را حل کردیم بعد از انقلاب مشخص شد گروهکها همه دارای تشکیلات هستند و ما همه تلاش خود را کرده و حزب جمهوری اسلامی را تاسیس کردیم در شورای انقلاب بودیم دیدیم وزارت کشور مشکل دارد سرپرست وازرت کشور شدم و مشکل آنجا را حل کردم پیروزی بنیصدر در انتخابات فتنه بزرگی برای کشور شد و ما در مجلس این مساله را حل کردیم.
در جنگ عملیات رمضان و والفجر مقدماتی ناموفق بودند در جبهه جنگ به بنبست رسیدیم مسائل داخلی در نیروهای مسلح پیدا شد که من به فرمان امام مسئولیت فرماندهی جنگ را گرفتم و نمیخواستم یک طلبه فرمانده جنگ باشد که به شخصیتهای نظامی در جبهه ضربهای وارد شود من فرمانده جنگ بودم بینام تا اواخر جنگ و در تمام عملیاتها موفق کربلاها و الفجرها تسخیر فاو ماووت و غیره هیچ وقت فرماندهی ام را اعلام نکردیم چون ما برای نام نرفته نبودیم اما وقتی که ورق برگشت به هر دلیلی فاو را از ما پس گرفتند معلوم شد که چنگ به کسی احتیاج دارد که مسئولیت را بپذیرد و اعلام کند آنجا دیگر نمیشد ما موافقت کردیم که امام رسما واگذاری جانشینی فرماندهی کل قوا را اعلام کنند این زمان مسئول لازم داشت و معلوم بود که مسئولیت آن سنگین بود.
وقتی مشخص شد به خاطر دخالت آمریکا در جنگ و بکارگیری سلاحهای خطرناک شیمایی علیه ایران توسط صدام و مشکلات زیاد اقتصادی و مشروط شدن ادامه جنگ از سوی فرماندهی سپاه به تحویل سلاح و امکاناتی که قدرت تامین آنها نبود باید آتش بس را بپذیریم؛ بنده و رهبر معظم انقلاب و آقایان اردبیلی و حاج احمد آقا و نخستوزیر خدمت امام رفتیم و توضیح دادیم که وضع به اینجا رسیده و باید آتش بس را بپذیریم برای امام بسیار مشکل بود که آتش بس را بپذیرند چون شعار جنگ جنگ تا پیروزی یا مقاومت تا آخرین قطره خون همه گیر بود. من گفتم اگر مصلحت در پذیرش آتش بس است اینجانب فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا هستم. من الان پذیرش آتش بس را اعلام میکنم و بعد شما مرا مواخذه میکنید. برای اینکه مساله حل شود چون همه رایشان این بود که جنگ باید حل شود اما بحث این بود که چگونه یک نفر مسئول معرفی بشود و امام از همه جلو زدند. ایشان نامهای به مجلس فرستادند و خود ایشان با آن بیانیه مساله را حل کردند و به عهده گرفتند که برای ما واقعا چیز عجیبی بود ما فکر نمیکردیم که امام به عهده بگیرند؛ این وضع من بود.
از سوی دیگر انجام تکلیف الهی و ابلاغ رسالت تاریخی در روز 14 خرداد 1368 توسط حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی در اعلان نظر امام امت، درباره صلاحیت و شایستگی حضرت آیتالله خامنهای برای رهبری انقلاب اسلامی، که قرین با «الله اکبر» بود؛ ضمن اینکه «خبرگان رهبری» را در انتخاب رهبری الهی و شایسته برای نظام اسلامی رهنمون گردید، عبادتی عظیم و حسنه باقیهای است که تا ظهور دولت یار، خیرات و برکات آن نه تنها برا ایرانزمین، بلکه شامل حال امت اسلام و تمامی ملتهای آزاده خواهد بود.
آری، بیشک ایران اسلامی نام پرآوازه و میخکوب کننده فرمانده دوران دفاع مقدس و سردار بزرگ سازندگی «اکبر هاشمی رفسنجانی» را با بزرگی و افتخار بر تارک جبین خود به همراه خواهد داشت.