احمقها به بهشت نمیروند!
مشتی افراد بدون اخلاق هم هستند که دوربین به دست مشغول رصد حرکات مردمند و کوچکترین رخدادی را دزدکی به تصویر میکشند و برای خودشیرینی در کانالهای بیهویتتر از خود قرار میدهند؛ این افراد فکر نمیکنند تصویری که آنان برای چند لحظه خندیدن و دیگر بهرهبرداری نشر میدهند؛ میتواند چه طبعات بزرگی برای آن افراد حتی خانواده آنان به دنبال داشته باشد!
فلاسفه تعاریف مختلفی برای جهل و نادانی بشر دارند که بدترین نوع آن جهل مرکب است؛ این نوع جهل گونهای از نادانی است که شخص نسبت به آن آگاه نیست؛ میپندارد که میداند در صورتی که نمیداند؛ این شکل از جهل به نوعی خطرناکترین آن هم به حساب میآید چراکه این افراد به واسطه قرار گرفتن در این شرایط هیچگاه به سراغ کامل کردن آگاهی و کسب دانستنیهای جدید نمیروند؛ چون خود را نسبت بر همه چیز آگاه میدانند؛ این افراد دقیقا همان کسانی هستند که راه ناصواب را با افتخار طی میکنند.
با این مقدمه کوتاه امروز قصد دارم تلنگری به خود و بعضی دیگر از هم وطنانم بزنم که این روزها صدای حضور پررنگشان در شبکههای مجازی گوش فلک را کر کرده است.
کاربران؛ ادمینهای؛ گروهها؛ سوپرگروهها و کانالهای ریز و درشت تلگرامی؛ دوستانی که بعضا برای جذب بیشتر مخاطب از همه چیز خود میگذرند و گاهی برای پذیرش چند کاربر بیشتر به سادگی شرافت و انسانیت خود را زیر پا میگذارند.
اگر کمی به عقب برگردیم و به تاریخچه ایجاد این شبکههای اجتماعی مراجعه کنیم؛ درمییابیم که میل به ایجاد زندگی اجتماعی و همگرایی در ما؛ همچون بعضی از حیوانات امری ذاتی و طبیعی است از این رو این گرایش در تشکیل نطفه اولیه شبکههای اجتماعی نقش بسزایی داشته است؛ پیوند و تداوم این زنجیره هم در دنیا از طریق مشارکت و علاقمندی به تعاملات گروهی و رسیدن به اشتراکات انسانی در موضوعات مختلف تقویت شده است.
این بستر با هدف پیوند دادن عمیق تفکرات انسانی و به منظور ایجاد وحدت و یکپارچگی و تلاشی جمعی برای مقابله با چالشها و ناهنجاریهای ریز و درشت اجتماعی ایجاد شده؛ هدفی که بعضی از ما امروز به نوعی آن را به حاشیه راندهایم و به جای ترویج اخلاق و فرهنگ صحیح این امکان را به محلی برای نشر تفکرات پوسیده خود و بسط ناهنجاریهای اجتماعی جدید بدل کردهایم.
کاربران امروز این شبکهها در کشور را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
برخی از سیاسیون و طرفداران آنها که به جای نشر اندیشههای خود این فضا را آلوده به تشدید اختلاف و دشمنی نمودهاند و در این بین برای تخریب رقیب از هیچ چیز دریغ نمیکنند؛ میدان جنگی ساختهاند؛ که سلاح آن تهمت؛ افترا و دروغ است؛ بعضی از این قشر برای کسب قدرت و یا حتی تداوم آن هر کاری میکنند آن هم جلوی چشم مخاطب میلیونی که هر چند سال یکبار برای بقا نیازمند رایشان هستند؛ این دوستان فکر نمیکنند که دود ناشی از این دعواها و تخریبها نهایتا به چشم خودشان خواهد رفت.
دسته دیگر را سیل عظیم جوانان بخت برگشتهای تشکیل میدهد که دغدغهای جز اشتغال؛ کسب پول؛ گرایش به جنس مخالف و همچنین بطالت و وقت گذرانی ندارند؛ کاربران این دسته معمولا جز دست به دست کردن مشتی جوک؛ تصاویر مستهجن و حکایتهای غیراخلاقی ندارند؛ بدون آنکه به عمق کار خود واقف باشند؛ نسبت به ثبت انواع و اقسام چرندیات در کانالهای خود و ارسال آن به گروههای دیگر اقدام میکنند.
در این بین البته مشتی افراد بدون اخلاق هم هستند که دوربین به دست مشغول رصد حرکات مردمند و کوچکترین رخدادی را دزدکی به تصویر میکشند و برای خودشیرینی در کانالهای بیهویتتر از خود قرار میدهند؛ این افراد فکر نمیکنند تصویری که آنان برای چند لحظه خندیدن و دیگر بهرهبرداری نشر میدهند میتواند چه طبعات بزرگی برای آن افراد حتی خانواده آنان به دنبال داشته باشد. در این میان متاسفانه گاه ما هم به راحتی این محتویات دروغ را بین خود دست به دست میکنیم و خواسته و ناخواسته وارد بازی خطرناک؛ بردن آبروی مردم میشویم.
آیا این افراد درک نمیکنند که در صورت شیوع این بیماری ممکن است سوژه بعدی شبکههای اجتماعی خانواده خودشان باشند؟
آیا این دوستان نمیدانند که محتوای فاسدی که آنان روانه این فضا میکنند میتواند به فاصله چند کلیک ساده به دست خانواده و فرزند خودشان برسد؟
آیا این عده نمیدانند آلودگی این فضای مجازی تا چه اندازه میتواند در انحطاط اخلاقی مردم یک کشور نقش داشته باشد؟
آیا درک نمیکنند نهایتا زندگی در یک جامعه آلوده میتواند چه صدمات جبران ناپذیری برایشان به بار آورد؟
در این بین البته اقلیتی هم هستند که بر اساس شاخصهای تخصصی مورد نظرشان با تشکیل گروهها و کانالهای مختلف به تبادل اخبار و تعاملات فکری مشغول هستند که متاسفانه از بعد فراوانی در برابر دو گروه دیگر در اقلیتاند؛ هر چند بعضی از اعضای این گروهها هم گاه ناخواسته یا سرگرم مجیزگویی بالادستان هستند یا تخریب آنان؛ به هر حال آنچه بسیار قابل تامل است بهرهگیری صحیح از این فنآوری در جهت افزایش آگاهیهای اجتماعی و کمک در رفع چالشهای فضای واقعی زندگی ماست نه آلوده ساختن و دامن زدن به چالشهای بیشتر و بزرگتر برای مردم و کشور.
دبیر شورای عالی فضای مجازی گفته «روزانه حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار مطلب در این فضا نشر پیدا میکند» فکر میکنید چند درصد از این مطالب برای جامعه و فرزندان ما مفید است و چه بخشی از آن حاوی چرندیات و مطالب غیراخلاقی؟!
افزایش و کاهش این درصدها نه به دولت مربوط است و نه مدیران؛ بلکه همه بستگی به نوع عملکرد تک تک ما دارد؛ دیگر خود دانید..
یادداشت: حمید نجف