اهل موسیقی شکست آواز را دربست پذیرفتهاند
شیرازی با بیان اینکه این روزها زمستان آواز فرارسیده، گفت: گویا اهل موسیقی هم شکست آواز را دربست پذیرفتهاند و سعی میکنند کمترین آواز – یا حتی هیچ قطعه آوازی - را در رپرتوارهای آلبوم و کنسرت بگنجانند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ آیین آواز عنوان سلسله نشستهای تخصصی آموزشی است که حدود یک سال پس از راهاندازی «شب آواز ایرانی» در حوزه هنری و جدایی ناگزیر شیرازی از آن برنامه، این بار در فرهنگسرای ارسباران شروع به کار کرد. علی شیرازی در این برنامه سعی دارد با دوری از حاشیهها جمع بزرگتری - یعنی مردم - را با آواز آشتی دهد. این کار از طریق معرفی مستعدان آواز و شاگردان برتر کلاسهای خوانندگی در این سالها در برنامه و همچنین یادآوری نام و صدای خوانندگان سالهای دور و نزدیک که مدتی است ازنظرها دور مانده یا به سایه خزیدهاند، دنبال میشود.
شیرازی با بیان اینکه اوضاع موسیقی و به خصوص آواز بسیار دردناکتر از آن چیزی است که فکرش را میکنیم، درباره برنامه «آیین آواز» گفت: معمولاً در شرایط اوجگیری بحران، آدمهای درگیر، دچار مشکلات پیشبینی نشدهای میشوند. بهترین راه در چنین شرایطی آن است که افراد به خیر و خوشی و شاید بیآنکه از قبل بدانند، هر از گاهی گردهم آیند. اساساً دید و بازدید «حضوری» خودش پیشاپیش از بسیاری کدورتها جلوگیری میکند.
او با بیان اینکه شبکههای اجتماعی بر روابط انسانی سایه انداخته، افزود: برخی از دوستان دور و نزدیک، از من میخواهند از طریق فضای مجازی به آنها درس آواز بدهم ولی خب مگر ممکن است؟ البته شاید در مواردی که هیچ راهی به نظر نرسد بتوان بخشهایی از درسهای آواز را رد و بدل کرد. مثلاً دوستی مقیم آن سوی آبهاست و گاهی از این طریق با هم به کار رفع اشکال میپردازیم. آواز باید سینه به سینه و نفس به نفس منتقل شود. قدیمها یادم است که میگفتند نفس فلان استاد به فلان شخص خورده و از آن پس ساز یا صدایش متحول شده است.
مدیر برنامه «آیین آواز» با تاکید براینکه بسیاری از مشکلات اهالی آواز ریشهاش در همین دور بودن آدمهای این هنر از یکدیگر است، اظهار کرد: قدیمها وقتی نمیتوانستند دو نفر را با هم آشتی دهند، بدون آنکه به دو طرف خبر دهند، بیخبر و همزمان، آنها را از دو سوی یک کوچه تنگ عبور میدادند تا در آن تنگی، شانههایشان به هم بساید و مجبور شوند توی صورت هم نگاه کنند و سلام و علیک را از سر گیرند. به نظرم آیین آواز هم کوچه آشتیکنان است. نه فقط بین اهل موسیقی و آواز، که میان آواز و مخاطبانش. به نظرم با تکرار این حرکتها در این سو و آن سو و این شهر و آن استان، میتوانیم شاهد به راه افتادن چرخهای قطار آواز ایرانی باشیم.
شیرازی با یادی از علی حاتمی گفت: آواز، چراغ مهربانی است و خب، زندهیاد علی حاتمی هم خوش سروده که : «آیین چراغ، خامُشی نیست...». آواز درس زندگی به آدم میدهد و از فداکاری و مهربانی میگوید. مگر مهر و اندوه ناشی از دوری را در بسیاری از ملودیهای غنی گنجینه ردیف موسیقیمان نمیتوان دید و شنید؟ مگر شعر غنی و ادبیات کهن ما چه میگوید؟ پس آواز، ترویج مهر و دوست داشتن و قدردانستن است.
او با تاکید براینکه دیگر کسی حتی حوصله خواندن برای خودش را هم ندارد، گفت: از بس همه درها به روی آوازخوانان و هنرجویان ملی بسته است. وقتی زن و فرزند خود ما هم به کانال «پیامسی» نگاه میکنند، به اوج غریبگی آواز پی میبریم. الان زمستان آواز فرارسیده و متاسفانه خیلیها فکر میکنند آواز مرده است. وقتی هیچ رسانهای حاضر نیست به آواز «افتخار» بدهد و پخش هدفمند و با برنامۀ آواز و موسیقی ملی را در دستور کارش قرار دهد متوجه میشویم که کجای کار هستیم! بدتر از آن، این است که خود اهل موسیقی هم شکست آواز را دربست پذیرفتهاند و سعی میکنند کمترین آواز – یا حتی هیچ قطعه آوازی - را در رپرتوارهای آلبوم و کنسرت بگنجانند.
مدیر برنامه «آیین آواز» ادامه داد: باید نشان دهیم که آواز هنوز نفس میکشد. هرچند در این شرایط هیچکس دل نمیسوزاند و درها از همه طرف بسته به نظر میرسد. حسابش را بکنید؛ هزاران نفر صدها سال خون دل خوردهاند و این گنجینه آوازی و موسیقایی و ردیف و بقیه را به ما رساندهاند ولی ما تا اینجای کار نشان دادهایم که امانتداران چندان خوبی نیستیم. کمترین هدف ما امیدآفرینی است.