برخی برای کسب شهرت منفیبافی میکنند
مراسم بزرگداشت محسن سیف شب گذشته شنبه ۱۱ دی ماه در تالار سیف الله داد خانه سینما برگزار شد.
به گزارش ایلنا، جواد طوسی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران با انتقاد از شرایط اجتنابناپذیری که باعث دور شدن افراد از همدیگر شده گفت: با تمام این حرفها به نظر نمیرسد این شرایط بتواند ما را از اصول و پایههای اخلاقی دور کند. در همین چرخهٔ روزمرّگی هم میتوان کاری کرد تا پایمردانه پای برخی اصول ایستاد و آنها را حفظ کرد. اصول و الگوهایی که خوشبختانه مشمول مرور زمان نمیشود، همدلی برمیانگیزاند و میتواند به نگاه و لهجهای تبدیل شود که تاثیر اجتماعی وسیعی هم داشته باشد.
وی افزود: محسن سیف یکی از همین الگوها بود که رفاقت را از زاویهٔ مستقل خود معنا میکرد و بر پایهٔ همین رفاقتها بود که در ژورنالیسم اواخر دههٔ چهل و اوایل دههٔ پنجاه به انتخابهای خاص خود روی آورده بود.
طوسی گفت: اگر یک انزوای ناخواسته شامل حال سیف شد، دلیش این بود که او همیشه در حسرت همین مفهوم و ذات متعالی بود که با خود فکر میکرد در رفاقت وجود دارد. به همین خاطر حتی بعد از بیرون آمدن از پیلهٔ انزوا هم در میان انتخابهای محدود خود، افرادی را برمیگزید که فکر میکرد به مفهوم رفاقت نزدیکتر و به معنای ایدهآل آن پایبندتر هستند.
طوسی افزود: همین خصایص او به اضافهٔ ماخوذ به حیا بودن، سنجاق نکردن بارقههای فرهنگی به خود و تعمیم ندادن آن به برخی حوزههای استحفاظی که معمولاً در رفاقتها معنی پیدا میکرد باعث شد محسن سیف در حد و اندازههای واقعی خود شناخته نشود. به همین دلیل حتماً باید دیالوگی رد و بدل میشد تا دانش، آگاهی و توان او برای طرف مقابل آشکار شود.
جواد طوسی همچنین با اشاره به دوران بستری بودن محسن سیف در بیمارستان گفت: در طول این مدت از اینکه دوستان و آشنایان او را در بستر بیماری ببینند احساس شرمندگی و عذاب وجدان داشت؛ و به همین خاطر به صورت محترمانه از کسانی که به عیادتش میآمدند میخواست تا زودتر سرِ کار و گرفتارهای روزمرهٔ خود برگردند.
رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی افزود: در شرایط فعلی که بنا به هر دلیلی از هم دور افتادهایم بیایید به یاد محسن سیف نگاه پایمردانهای به ساحت رفاقت داشته باشیم و قبیلهٔ گمنامی در مفهوم و ذات واقعی رفاقت بنا کنیم تا در یک قدر دانستن به موقع بتواند بار معنایی خودش را پیدا کند.
عباس یاری، مدیر اجرایی ماهنامهٔ سینمایی فیلم نیز محسن سیف را «چهرهای توانا و یک استاد تمامعیار در عرصهٔ روزنامهنگاری» دانست و ضمن یادآوری خاطرهٔ نخستین دیدار خود با این نویسندهٔ فقید گفت: بیش از چهل سال بود که محسن سیف را میشناختم و همیشه از این همه توان و توانمندی او در عرصهٔ مطبوعات حیرت میکردم.
یاری افزود: محسن سیف و جهانگیر پارساخو که در مقطعی با همدیگر همکاری داشتند، جدا از شباهت اخلاقی، از جهات دیگری هم بسیار شبیه هم بودند؛ و آن اینکه هر دو آنها به تنهایی میتوانستند بار یک تحریریه را بهدوش کشیده و هر نوع مطلبی را بنویسند. متاسفانه دست تقدیر به گونهای رقم خورد که در آبان ماه گذشته و به فاصلهٔ هفده سال از مرگ جهانگیر پارساخو، محسن سیف را نیز در منزل ابدی او (در قطعه هنرمندان بهشت زهرا) به خاک سپردیم.
سیروس الوند، نویسنده، کارگردان و دوست و همکار قدیمی محسن سیف، زندگی و مرگ را دو روی یک سکه دانست و با یادآوری خاطرات فعالیت مطبوعاتی خود گفت: نکتهای که در مورد نوشتههای زندهیاد سیف وجود داشت این بود که برخلاف بسیاری از مطبوعاتیها که بعدها به فیلمسازی و سایر مشاغل مرتبط با این حرفه روی آوردند نقد نویسی برای او مسیر نبود، یک مقصد بود.
الوند با اشاره به اینکه سینما و مفهوم آن برای محسن سیف از ارزش والایی برخوردار بود از روزنامهنگاران حاضر در مراسم خواست تا نوشتههای قدیمی این نویسندهٔ از دست رفته را برای کمک به ترویج این مفهوم در میان نسل فعلی منتقدان منتشر کنند. وی گفت: شوخی نیست. محسن سیف نزدیک به نیم قرن قلم میزد و برخی نوشتههای قدیمی او حتی برای نسل امروز هم حرفهایی برای گفتن دارد.
تهماسب صلحجو، منتقد و همکار قدیمی محسن سیف نیز از دیگر کسانی بود که در مراسم روز گذشته پشت تریبون آمد و دربارهٔ محسن سیف سخن گفت.
وی با اشاره به اینکه در زمان آغاز فعالیت این روزنامهنگار برجسته جزو خوانندههای مطبوعات بوده گفت: همان دوران از محسن سیف یادداشت کوتاهی خواندم که به دلیل طنز تلخ و نگاه معترضی که نسبت به فضای روشنفکری آن دوران داشت هنوز در خاطرم مانده و امشب میخواهم لذت ناشی از مطالعهٔ آن را با حاضران در مراسم به یادگار بگذارم.
وی سپس به قرائت یکی از یادداشتهای قدیمی زندهیاد سیف دربارهٔ اجرای نمایش «سلطان مار» (بهرام بیضایی) در تالار سنگلج پرداخت و افزود: خود این نوشته به صورت آشکارا روحیهٔ محسن سیف را به نمایش میگذارد. البته این روزها کسانی وجود دارند که برای کسب شهرت منفیبافی میکنند و برای اینکه دوربینها به سوی آنها بچرخد حرفهای عجیب و غریب میزنند اما این حرفها مورد قبول نیست. چنان که اهل فرهنگ و قلم نیز چنین برخوردهایی را برنمیتابند و فقط به راستیها روی خوش نشان میدهند.
شاپور منصف، روزنامهنگار و از همکاران قدیمی زندهیاد محسن سیف بود. منصف با اشاره به همکاری خود با نشریهٔ موسسهٔ مهر گفت: آن زمان یک محصل دبیرستانی بودم و در این موسسه به همت مرحوم جهانگیر پارساخو مجلهای به نام «هنر» منتشر میشد که سراسر کاغذ کاهی بود. یک روز جوانی به دفتر مجله آمد تا در مقابل تعجب و حیرت اعضای تحریریه، از کسی که تیترهای جذاب و جنجالی روی جلد مجله را زده بود تشکر کند؛ و او کسی نبود جز محسن سیف که بعدها به یکی از همکاران خوب ما تبدیل شد.
وی افزود: محسن سیف ازجمله افراد پرکار مطبوعات بود. مغز او مثل موتور کار میکرد و کافی بود سوژه را بدهی تا بنشیند و برایت بنویسد. حضور او میتوانست برای هر سردبیری رشکبرانگیز باشد. اینکه در تحریریه کسی را داشته باشی که در هر زمینهای بنویسد و جور سایر نویسندهها را بکشد برای هر روزنامهنگاری آرزو است.
ایرج صابری نیز که از سالهای دور با زندهیاد سیف همکاری داشته نیز در بخش دیگری از این مراسم ضمن تایید این ویژگی او گفت: متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل خانهنشینی او را ندیده بودم. تا اینکه روزی همکار دیگرم، حسین گیتی، خبر درگذشت او را به من داد. شنیدن این خبر بسیار تلخ و غمانگیز بود؛ به گونهای که انگار بخشی از وجودم کنده شد.
صابری سپس با یادآوری خاطرات همکاری خود با این روزنامهنگار پیشکسوت افزود: محسن سیف قلم و نثر زیبایی داشت و کمحرفی خود را با نوشتن جبران میکرد. در نوشتههای او وقاری داشت که در نقد فیلم کمتر میشد از آن سراغ گرفت.
عباس تهرانی، صاحبامتیاز و مدیر مسئول هفتهنامهٔ «جهان سینما» نیز که در سالهای اخیر بیشترین میزان همکاری را با مرحوم محسن سیف داشته، این فعالیت مشترک را جزو افتخارات خود دانست و گفت: متاسفانه ما میانسالی و پیری زودرس ایشان را دیدیم. روزنامهنگار برجستهای که اگر با تحریریهٔ نشریهٔ ما همدلی نداشت شاید واپسین نوشتههای ایشان هم کمتر در اختیار خوانندگان و مخاطبان مطبوعات قرار میگرفت.
تهرانی، صداقت، نجابت و صراحت را از جمله ویژگیهای نهفته در نوشتههای محسن سیف دانست و افزود: متاسفانه اغلب ما از این صفتها الگوبرداری نمیکنیم و فقط از این کلمهها یاد میکنیم.
وی تکبر و تفرعن را از جمله معایب جامعهٔ امروز برشمرد و گفت: شاید یکی از دلایل گوشهگیری و انزوای خودخواستهٔ محسن سیف این بود که از اینگونه صفتها دور بود و به خوبی خود را از این موارد دور نگه داشته بود.
جبار آذین با اشاره به سابقهٔ همکاری مطبوعاتی خود و محسن سیف گفت: در مراسم امشب به اغلب ویژگیهای سیف پرداخته شد اما آن مرحوم جدا از این ویژگیها از تواناییهای دیگری هم برخوردار بود که نگارش فیلمنامه، تنها یکی از آنها بود.
وی با اشاره به بازاریابی ناموفقی که در سالهای گذشته برای ارائهٔ یکی از فیلمنامههای زندهیاد سیف به حوزه هنری انجام شده بود گفت: مسئولانی که فیلمنامهٔ مورد بحث را خوانده بودند گفته بودند این متن فراتر از تواناییها و توانمندیهای سینمای ایران است و بیشتر به دلیل هالیوود میخورد!
آذین در بخش دیگری از سخنان خود ضمن انتقاد از اینکه در سالهای اخیر قدر و منزلت اینگونه نویسندهها نادیده گرفته میشود از حاضران در مراسم خواست یادوارهای که برای این روزنامهنگار فقید برگزار شده را بهانه کرده و برای محسن سیف دست بزنند.
اسماعیل میهندوست، بازرس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی و از دوستان و همکاران قدیمی محسن سیف بود. میهندوست گفت: من از آنجا که سینما را دیر شروع کردم محسن سیف را هم دیر شناختم. وقتی به او نزدیک شدم خیلی دلم میخواست کاری کنم تا از انزوا خارج شود. به همین دلیل خواهش کردم در برخی جلسههای تحلیل فیلم شرکت کند و زمانی که بعد از حرف زدن دربارهٔ برخی فیلمها شعف را در چشمهایش میدیدم از اینکه توانستهام این ارتباط را با او برقرار کنم خیلی خوشحال و راضی بودم.
وی همچنین با اشاره به دور بودن سیف از فضای مجازی گفت: شاید یکی از دلایل انزوای سیف همین بود که متاسفانه تا هنگام درگذشت او مانع ارتباط گستردهاش با دیگران شده بود.
صحبتهای حمید پاک طینت (خواهرزادهٔ مرحوم محسن سیف) پایانبخش مراسم بود.
وی با تشکر از زحمات هیات مدیرهٔ خانه سینما و اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در برگزاری مراسم خاکسپاری و یادبود زندهیاد سیف گفت: نه زندگی آنقدر شیرین و نه مرگ آنقدر تلخ است که انسان بهخاطرش شرافت خود را بفروشد؛ و این عبارت، ترجمان حال و روز دایی من، مرحوم محسن سیف است.