حتی اگر تعریف کنم؛ کلهام میکُنند/گریم ایران هیچ حرفی برای گفتن ندارد
بیژن محتشم: درباره بعضی از افراد مانند عبدالله اسکندری و جلال معیریان در وادی گریم خیلی خوب کار میکنند. حتی بعضی از کارهای آنها خیلی بهتر از نمونههای خارجی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ بیژن محتشم؛ طراح و مجری گریم بسیاری از سریالها و فیلمهای سینماییست که در مرز هشتاد سالگی قرار دارد. او چهرهپردازی تئاتر را از سال ۱۳۳۴ شروع کرد و سپس سرپرست واحد چهرهپردازی تلویزیون و تالار وحدت (رودکی) در سال ۱۳۴۵ شد. محتشم تدریس چهرهپردازی را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۲ و در حوزه هنری ۱۳۷۱ آغاز کرد. او در فیلم سیاره میمونها دستیار جان چمبرز چهرهپرداز فیلم بود. فیلمی که توانست برنده جایزه اسکار بهترین چهرهپردازی در سال ۱۹۶۸ شود.
طراح گریم گیس بریده میگوید: من کارم را از دبستان روزبه شروع کردم. ما معلمهای کمونیستی داشتیم که درسها را میتوانستیم تبدیل کنیم به تئاتر. آنها معتقد بودند وقتی درسها را به نمایش تبدیل کنیم در خاطرمان میماند. در حال حاضر من تمامی درسهای کلاس پنجم و... را به واسطه کارهای نمایشی در ذهنم مانده است.
محتشم درباره زندگی هنریاش در مرز هشتادسالگی میگوید: من حدود هشتاد سال سن دارم و این روزها مثل قبل کار گریم انجام نمیدهم. مگر نظارتی و آنهم نظارت بر طراحها. آخرین فیلمی که کار کردم گیس بریده بود که در سال ۱۳۸۵ انجام دادم..
او درباره وضعیت گریم در کشور میگوید: اگر بخواهم وضعیت گریم در کشور را نقد کنم یا حتی اگر بخواهم از کسی تعریف کنم؛ بقیه کلهام را میکنند! چون توقع دارند از همه تعریف کنم و این امکانپذیر نیست.
طراح گریم فیلم سینمایی همسر دلخواه من ادامه میدهد: خجالت میکشم از اینکه کسی در پروژه خاصی از من نظر بخواهد و من اصل نقدم را بگویم پس مجبورم مدام تعریف کنم. مگر اینکه پیشنهاداتی در لابلای تعریفهایم ارایه دهم که خالی از عریضه نباشد. هنوز با خیلی از بچههایی که شاگردهای من بودند مانند عبدالله اسکندری، معیریان، خانم شیرازی و... باهم جلسه داریم و با آنها آمد و شد داریم. آنها بیشتر از دیگران روحیه نقد شنیدن؛ دارند. الان هم وقتی در مسئله حساسی گیر میکنند؛ اول به من رجوع میکنند. خوشبختانه شاگردان حرفگوشکنی دارم.
محتشم از جایزه اسکار فیلم سیاره میمونها هم اینگونه یاد میکند: بعد از اسکار سیاره میمونها جایزههای بهتری در جشنواره مختلف ازجمله لندن به دست آوردم. وقتی انقلاب شد چندسالی در خارج از کشور به یادگیری پرداختم و بعد به ایران بازگشتم. امروز معتقدم گریم ایران نمیتواند در عرصه بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشد. نه میتواند و نه امکاناتش را دارد. چه در زمان انقلاب و چه قبل از انقلاب.
وی از گریمورهای این روزهای سینمای ایران نیز اینگونه یاد میکند: بعضی از افراد مانند عبدالله اسکندری و جلال معیریان در وادی گریم خیلی خوب کار میکنند. حتی بعضی از کارهای آنها بهتر از نمونههای خارجی است. جلال معیریان فیلم سینمایی کم کار میکند. شاید بقیه بچهها هم بخواهند خوب کارکنند اما به دلیل بودجه کم نمیتوانند وسایل لازم را برای یک اجرای تمام عیار بگیرند. اما معیریان و اسکندری ازجمله کسانی هستند که نقش قابل توجهی در گریم سینمای ایران دارند.
محتشم درباره فیلمهای تاریخی سالهای اخیر هم میگوید: در اینگونه فیلمها معمولا نیمی از گریم خوب است و نیمی واقعا قابل اعتنا نیست. نمیشود این نوع کارها را با کارهای ایرانی و کارهای خارج از کشور مقایسه کرد. امکانات خارج از کشور از همان ابتدا خیلی عالی بوده است. امروز وقتی گریمور میخواهد کار خاصی انجام بدهد؛ میگویند ولش کن یک جوری بزن بره...! من هم به عنوان گریمور وقتی این رفتار را میبینم؛ رویم نمیشود بگویم این فلان است و...
او درباره نظام آموزشی حاکم در رشته گریم هم میگوید: آموزش گریم هرکی هرکی شده. هرکس برای خودش تدریس میکند. خب معلمهای امروزی هم چیزی را که بلد هستند؛ درس میدهند که آنهم کاملا تجربیست. جز چند نفر محدود؛ کسی دنبال آموزش آکادمیک و این مسائل نیست. نظام آموزشی ما در سینما؛ امثال اسکندری را نمیخواهد چون آنها پول بیشتری میخواهند و دانشگاه هم تن به این مبالغ نمیدهد.