فهم الگوی اسلامی- ایرانی را گم کردهایم/ مسئولان حکومتی زندگی اسلامی را از خود آغاز کنند
نجفقلی حبیبی معتقد است؛ فهم این نکته که الگوی اسلامی- ایرانی چه الگویی است را گم کردهایم. بسیاری از مقولات مرتبط با سبک زندگی قابل تعیین تکلیف کردن برای مردم نیست و تبیین منطقی و اجرای به دور از اجبار سبک زندگی ایرانی- اسلامی مهترین پیشنیاز برای قبول آن است.
نجفقلی حبیبی (پژوهشگر فلسفه اسلامی، عضو هیئت امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران و سیاستمدار اصلاحطلب) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره میزان موفقیت و بازدهی برنامهها و پژوهشهایی که با موضوع «سبک زندگی ایرانی- اسلامی» برگزار شده و میشوند؛ گفت: به واقع اینکه صحبت درباره تعیین سبک زندگی ایرانی- اسلامی به کرات شنیده شده و میشود اما تاکنون هیج نقشه و مصداقهایی برای آن مشخص نشده است. یعنی وقتی از مسئولان میپرسیم دقیقا منظور از سبک زندگی ایرانی- اسلامی چیست و چه مولفههایی دارد؛ پاسخ روشنی اعلام نمیشود. چند سال است که مقام معظم رهبری این موضوع را مطرح کرده و خواستهاند در باب آن بررسی شود. متخصصان، مسئولان، اهالی فرهنگ و... بیایند و بگویند که تا به حال علیرغم تمامی هزینهها، همایشها و جلسات بالاخره مشخص شد که سبک زندگی که هم ایرانی باشد، هم اسلامی باشد و به درد زمانه امروز بخورد؛ کدام است؟
این سیاستمداراصلاحطلب سپس با تاکید بر لزوم توجه به نیازها و موضوعات روز در تعیین مولفههای مشخص برای «سبک زندگی ایرانی- اسلامی» بیان کرد: ما که نمیخواهیم برای قرن چهارم هجری سبک زندگی تعیین کنیم. امروز هم سینما و تلوزیون داریم، هم موسیقی و ماهواره، هم شبکههای اجتماعی و ارتباطات نوین. حتی نوع لباس و مسکن و شهر و غذا و خوراک مردم نیز با تحولات زیادی روبرو شده است. باید جایی باشد که باتوجه به تمامی این موارد و تغییرات دائمی جامعه مشخص کند سبک زندگی ایرانی- اسلامی چیست. یعنی چند مولفه مشخص را معرفی کنند که برای ۵ سال نماد سبک زندگی ایرانی- اسلامی باشد.
او افزود: به عنوان مثال «صرفهجویی و عدم تجملگرایی» یکی از مقولههای مدنظر برای سبک زندگی ایرانی- اسلامی معرفی شود اما این مقوله خودش نیاز به بررسی و تجزیه و تحلیل دارد. به یاد دارم در یکی از جلسات درس اخلاق عملی بحث قناعت که براساس کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیر الدین طوسی در دوره لیسانس تدریس میکرد؛ برخی دانشجویان مواردی را مطرح کردند که اگر قناعت را مطح کنیم چرخ تولید و اقتصاد نمیچرخد و کارخانهها میخوابند. چون قناعت یعنی مثلا از یک پاککن تا زمانی که تمام شود استفاده کنیم اما اقتصاد و تولید اصولا میخواهد جامعه و مردم را تشویق کند که از انوع گوناگون پاککن با رنگها و شکلهای مختلف خریداری کنند و مصرف باید بالا برود تا تولید رونق پیدا کند. این یعنی باید قناعت را هم معنی کنیم. در کل که قناعت و دوری از تجمل و اسراف را قبول داریم اما مسئله این است که در سبک زندگی مد نظرمان این موارد را چگونه معرفی و قابل اجرا میکنیم. یا حتی در موضوع پوشش و مد در سبک زندگی ایرانی- اسلامی و نحوه برگزاری مهمانیها و مجالس هم باید مشخصا این دشواریها را ملاحظه کنیم در اینجا من فقط به طرح مشکلات میپردازم و در مقام تبیین سبک زندگی اسلامی ایرانی نیستم.
حبیبی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا اصولا میتوان برای زندگی مردم تعیین تکلیف کرد یا به اصطلاح شیوه زندگی را با دستورات دولتی شکل داد، اظهار داشت: هر کشوری برای خودش یک سبک زندگی مشخص دارد منتها اول باید مصادیق این سبک زندگی روشن شود. البته بسیاری از مقولات مرتبط با سبک زندگی قابل تعیین تکلیف کردن برای مردم نیست. باید موارد موردنظر به گونهای اجرایی شوند که با مذاق جامعه همخوانی داشته باشد و خود مردم آن را قبول کنند. درواقع در زمینه سبک زندگی باید چند مقوله کلی روشن و مشخص به جامعه معرفی شود و نحوه نگرش با این مقولات را هم کاملا برای جامعه توضیح بدهیم و در کل برآورد از نتایج به دستآمده از سبک زندگی ایرانی- اسلامی را هم برای جامعه بیان کنیم. مثلا در زمنیه پرهیز از تجملگرایی و توجه به صرفهجویی باید برای جامعه به وضوح بگوییم که میتوان از محل صرفهجویی در هزینههای فلان تعداد مراسم مهمانی و عروسی که در سال برگزار میشود چه مبالغی را ذخیره کرد و بعد مشخص کنیم که این مبالغ در چه مسیرهایی خرج خواهند شد. همراه با این نکات جامعه هم بپذیرد که اگر برای مراسمی به چنین روشی هزینه کرد اصلا به معنای نداری و آبروریزی نیست. درواقع اجباری نیاید در مورد معرفی سبک زندگی در کار باشد بلکه باید با فرهنگساری اصولی و درست جامعه به سمت سبک زندگی سالم و صحیح هدایت و تشویق شود. اجمالا در این قبیل موضوعات باید توجه داشت که تحمیل و اعمال زور و دستور به هر صورتی که باشد جواب نخواهد داد و حتی شاید عکس آن رخ دهد. باید امکانات عینی و نمونههای عملی از جانب افراد و طبقات مقبول اجتماعی در اختیار عامه قرار گیرد تا مردم خود به آن باور برسند و بخصوص وقتی چنین مقولاتی از جانب اعاظم مطرح میشود مثلا دستگاه هیئت حاکمه یا روحانیت یا اعاظم دانشگاهی و فرهنگی، عمل خود آنها در تمام شون مسئولیت حکومتی و اجتماعی بیش از هر چیز مؤثر خواهد بود.
رئیس اسبق دانشگاه علامه طباطبایی سپس با مثالی درباره نگرشها و خوانشهای مذهبی از اداره جامعه یادآور شد: قاضی سعید قمی با استناد به احکام مربوط به زکات در کتاب شرح توحید صدوق ضمن بحث از زکات شرعی نتیجه میگیرد که از نظر شریعت اسلامی حد اکثر تعداد فقرای یک جامعه باید تنها ۱۰درصد کل افراد جامعه باشد و این تعداد هم از طریق زکات تامین شود. درواقع به نظر او از نظر شریعت اسلام اگر حکومت اسلامی جامعه را به درستی با معیارهای اسلامی اداره کند نهایتا ۱۰درصد فقیر یا افرادی که نیاز به حمایتهای مالی دارند در جامعه وجود خواهند داشت. این میزان هم معمولا کسانی هستند که یا به دلیل کهولت سن و نداشتن خانواده و فرزند یا به دلیل معلولیتهای ناشی از کار و.... از عهده امرار معاش خودشان برنمیآیند. برای این افراد هم تذکر موکد داده شده که حتما حمایتهای لازم به صورتی آبرومند و مطابق باشان افراد اتفاق بیفتد. به عنوان مثال اگرشان فردی این است که خدمتکار یا پرستار داشته باشد باید برای او درنظر گرفته شود.
او تبیین منطقی و اجرای به دور از اجبار سبک زندگی ایرانی- اسلامی را مهترین پیشنیاز برای قبول آن از سوی جامعه دانست و بیان کرد: ما فهم این نکته را که الگوی اسلامی- ایرانی چه الگویی است را گم کردهایم. مسئله مطرح شده و حالا باید تلاش کنیم تا به الگوی درست برسیم. الگوی سبک زندگی ایرانی- اسلامی هم باید آنقدر منطقی تبیین و اجرا شود که جامعه آن را قبول کند. چنانچه جامعه ببنید که ما به عنوان مطرحکنندگان سبک زندگی ایرانی- اسلامی دروغ میگوییم، افراط و تفریط داریم و خودمان به گفتههایمان عمل نمیکنیم قطعا توجهی به این سبک زندگی نخواهد داشت. در پیشبرد اهداف مرتبط با سبک زندگی ایرانی- اسلامی مهمترین مسئله این است که مسئولین و متولیان امور به عنوان داعیهداران این سبک زندگی خودشان و خانوادهشان با چه منش و شیوهای زندگی میکنند؟
عضو شورای بازنگری قانون اساسی درسال ١٣۶٨ در پایان متذکر شد: برخی به شدت با مهندسی فرهنگی مخالف هستند و میگویند جامعه باید خودش به این نکات برسد و عدهای هم تنها بر مهندسی فرهنگی تاکید دارند. ظاهرا صحیح آن است که مهندسی فرهنگی و سیاستگذاریها به گونهای اتفاق بیفتد که جامعه خود به خود به سمت سلامت فرهنگی و سبک زندگی صحیح حرکت کند. وقتی بر صرفهجویی و پرهیز از تجملگرایی به عنوان یک مقوله مهم در سبک زندگی ایرانی- اسلامی تاکید میکنیم قبل از هرچیز خود متولیان امر باید به آن توجه داشته باشند تا بطن جامعه عدم تجمل را بپذیرد.