ما بیخیال هستیم اما دشمن بیدار/ بیوطنی را مدیون شهرهای آشوبزدهایم
گودرزی با تاکید براینکه اندیشمندان در تحولات فرهنگی و هنری هیچ نقشی ندارند، گفت: وادادگی فرهنگی، غفلت، ناآشنایی، بیسوادی، بیهمتی و عدم سرمایهگذاری درست در سیاستگذاری، طراحی و اجرا و تمامی مولفههایی هستند که میتوانند در تصویر شهری ما تاثیرگذار باشند.
مرتضی گودرزی دیباج (پژوهشگر و محقق هنرهای تجسمی) با اشاره به اینکه در زمینه هنرهای تجسمی؛ پژوهش هیچ نقشی نداشته و ندارد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: تحقیقات و پژوهشهای علمی با نگاه کاربردی و عملیاتی که بتواند مستقیما به متن حوزه خلق اثر هنری برود و در آن تسری پیدا کند؛ در کشور وجود ندارد و کاملا این بخش تعطیل است.
او با بیان اینکه نمیتوان این معضل را پنهان کرد، افزود: معتقدم بخش علمی هنر در کشور ما وجود ندارد و آنچه آموزش داده میشود تنها اطلاعات هنری و تکنیک است. ما تحقیقات هوشمندانه، بهروز، مبتنی بر واقعیت و نیاز جامعه و چشمانداز آینده کشور نداریم و به عوامل فراوانی که در حاشیه فرهنگ و هنر ما دست به دست هم دادهاند و در حال تغییر و دگرگونی فرهنگ ما هستند؛ توجه نمیکنیم و اهمیتی نمیدهیم.
این پژوهشگر هنر ادامه داد: معتقدم ما در یک اغنای خیالی بسر میبریم در حالیکه دشمن بیدار است و هجمههای خود را وارد میکند. البته بزرگترین ضربهها از طریق غفلت افرادی که حوزه فرهنگ و هنر را نمیشناسند از درون جامعه در حال شکلگیری است.
گودرزی با بیان اینکه هنر از رسانه بیبهره است و سهمی در آنها ندارد، گفت: برخی از نشانهها و نمادها در طول تاریخ ساخته میشوند و بخشی دیگری نه. وقتی جامعه به صورت عادی سیر طبیعی خود را طی میکند نمادها نیز سیر تدریجی خود را دارد اما امروز در دورهای هستیم که هزاران شبکه مختلف وجود دارد و به طور دائم فرهنگها را تغییر میدهند و ذائقههای بصری، زیباییشناختی و حتی ذائقه چشایی را دگرگون میکنند.
او ادامه داد: بدون شک این جامعه دیگر نمیتواند بهطور طبیعی نماد پیدا کند و باید نمادهایی ساخته شود و به آن تزریق شود. این نمادها توسط رسانهها القا میشود و رسانهها این قدرت را دارند که سوپرمنهایی با عمرهای محدود بسازند و این مسئله در حال انجام است. این سوپرمنها تبدیل به الگوهای جامعه هدف میشوند.
هویت شهری نداریم
این پژوهشگر در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: متاسفانه ما مجموعهای از عناصر و مولفههای بصری که مجموعا تصویر شهری را میسازند و ایجاد هویت میکنند، نداریم. اگر امروز از خیابانی به خیابان دیگر و از شهری به شهر دیگر برویم هیچ تفاوتی نمیبینیم و همه را یکنواخت و یکسان میبینیم. متاسفانه به سمت یکسانسازی و یکدست شدن میرویم.
گودرزی با بیان اینکه معماری بحران بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای شرقی بویژه در ایران شکل گرفت، افزود: وادادگی فرهنگی، غفلت، ناآشنایی، بیسوادی، بیهمتی و عدم سرمایهگذاری درست در سیاستگذاری، طراحی و اجرا و تمامی مولفههایی که میتوانند در تصویر شهری ما تاثیرگذار باشند اینها باعث شده با آشوب و تشتت بصری و تشتت فرهنگی مواجه شویم و تبعاتی چون بیوطنی، ناآرامی، ایجاد بزه، بحران عاطفی، اخلاقی را به همراه داشته باشد.
او ادامه داد: وقتی یک رفتار نامناسب از فرزندی دیده میشود به او نسبت بیادبی میدهند در حالیکه میتوان منشا آن را در معماری و تصویر شهری پیدا کرد چراکه اساسا شهری سالم و آرام برای او ایجاد نشده است و فردی تربیت شده است که نسبت به شهر و خانواده خود عاطفه ندارد.
اندیشمندان در تحولات فرهنگی نقش ندارند
این پژوهشگر تصریح کرد: مشابهتسازیها و بیتوجهی به ایجاد هویت بصری و شهری قطعا تبعات فرهنگی منفی خواهد داشت و امروز نیز این تبعات منفی را میبینیم. بیشک میزان دزدی، بیادبی، اختلاس و ... تنها به تربیت دینی مربوط نمیشود بلکه عوامل متعددی دست به دست هم میدهد تا جهانبینی افراد را تغییر میدهد و از آنها انسانهایی میسازد که رفتارهای ناهنجار دارند قطعا یکی از این عوامل شهری است که افراد در آن زندگی میکنند.
غربزدگی کنشمند دوره قاجار تمام نشده
گودرزی با تاکید براینکه متاسفانه اندیشمندان در تحولات فرهنگی و هنری ما هیچ نقشی ندارند، گفت: وقتی یک گل در شرایط خوب و عالی رشد میکند بسیار متفاوت است با گلی که در شرایط نامناسب رشد میکند درباره انسان نیز همین است اما با این تفاوت که درباره گل میتوان با اندازهگیری کود و آب و خاک متوجه تغییرات گل شد اما درباره انسان گاهی اوقات یکی دو نسل طول میکشد تا تاثیر یا تبلور یک اتفاق را ببینیم و در حقیقت اینگونه نیست که تصور کنیم غربزدگی کنشمند دوره قاجار تمام شده بلکه هنوز جاری است.