آخرین شب زندگی یک محکوم به اعدام/ بازبینها چیزی جز سانسورچی نیستند
نویسنده نمایش «احساسات عمومی» گفت: شبِ آخر زندگی محکوم به اعدام، به شب سوئیت معروف است؛ شبی که فردی نزد این اعدامی میآید تا او را برای مرگ آماده کند و این نمایش در قالب این یک شب، مقاطع مختلف زندگی حقیقی و تخیلات این فرد محکوم به اعدام را در شب سوئیت روایت میکند.
حبیبیان با اشاره به بستر نمایشی احساسات عمومی گفت: ماجرا در رابطه با شب سوئیت است اما اتفاقات عجیبی و غریبی در سه پارت رخ میدهد که مقطعهایی از زندگی این آدم را مرور می کند. البته زندگی به معنای تنها زندگی رئالیته نیست؛ خیالات او هم هست. حتی ممکن است جایی توهم را با واقعیت، به دلیل مشکلاتی که برایش پیش آمده قاطی کند.
این نویسنده با بیان اینکه "عابس خلقی این متن را حدود سال 85 در تالار مولوی اجرا کرده بود" گفت: عابس خلقی دوباره دوست داشت متن را کار کند و من هم بازنویسی دوبارهای انجام دادم. خیلی موافق بودم با شکل اجرا و توضیحاتی که خلقی داشت و ایده محوری کارگردانی که مدنظرش بود. عابس خلقی از نظر فکری جزو دوستان آوانگارد و خلاق من است و باعث خوشحالیام بود که او این نمایش را دوباره کار کرد و به نظرم خیلی هم خوب کار کرد.
او با اشاره به ایده شکلگیری این موضوع گفت: ما در جغرافیایی زندگی میکنیم که برای نمایشنامهنویسی و داستاننویسی جغرافیای جالبی است؛ حتی اگر بخواهید اینطور منفعتطلبانه نگاه کنید خیلی جالب است. از این نظر که این کشور در این دورهای که به سن و سال ما میخورد چند اتفاق بزرگ و تکاندهنده در تاریخ برایش افتاده که رویدادهای جهانی هم محسوب میشود. انقلاب 57، طولانیترین جنگ قرن بیستم و... تا رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که بازهم آنها برای خودشان تاریخهای متفاوتی داشتند.
حبیبیان ادامه داد: کسی که داستان و نمایشنامه مینویسد قاعدتا نبایست از این فضا دور باشد یا حداقل این فضا نمیتواند روی او تاثیر نگذارد. بنابراین من هم به عنوان نمایشنامهنویس هرکاری کردم و هرچه نوشتم خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تاثیر این فضاها و تاریخ پر فراز و نشیب معاصر و قدیم ایران بودم؛ نه از جنبه ناسیونالیستی بلکه از جنبه فردگرایانه و انسانگرایانه که بخشی از تمام این اتفاقات را بر ما به عنوان شهروندان این جغرافیا، مترتب شده است.
او با با بیان اینکه "مساله جنگ تاثیر عمدهای در بافت فکری و اجتماعی جامعه ما گذاشته است؛ چه در دوران جنگ و چه در دوره پس از آن" گفت: پس از جنگ عدهای جانباز شدند؛ آدمهای ذیقیمتی که برای کشور زحمت کشیدند و مبارزه کردند. اینها در معرض آسیبهای شدید پس از جنگ و دوران آن بودند این یکی از مسائلی بود که پرداخت به آن برایم مهم بود تا نحوه برخوردی که با این قشر میشود و بهطور کل به چالش کشیدن تمام حقیقتهایی که تا حالا فکر میکردم که واقعیت دارد را دوباره سعی کردم مرور کنم.
حبیبیان ادامه داد: همه حقیقتهایی که آدم در زندگیاش فکر میکند ثابت و لایتغیر است ولی اینها در جایی دچار لرزش میشود آدم میتواند اتفاقا جاهایی بر آنها نهیب بزند و دوباره تعریفشان کند. آدم به واقعیت مشکوک میشود به آن چیزیکه در منصه اجتماعی با آن مواجه است. فکر کردم در این نمایشنامه چطور آن چیزهای واقعی میتواند باز تعریف شود و از واقعیت و رئالیته کاملا فاصله بگیرد.
این نویسنده و پژوهشگر تئاتر خاطرنشان کرد: در اول نمایشنامه نوشتهام «برای باور حقیقت، باید ابدیتی را تصور کرد و نمایشی و دروغی را باید باور کرد که ته تاریکیاش پیدا نیست» و این حقیقتترین چیزی بوده که من در این نمایشنامه با آن دستوپنجه نرم کردم. به هرحال وضعیت نمایشی در "احساسات عمومی" پدیده مراسم إعدام است که آدمی قرار است از زندگی ساقط شود و مردم جمع میشوند، دوربینهای عکاسی و فیلمبرداریشان را درمیآورند و این عکس و فیلمها در شبکههای اجتماعی منتشر و پخش میشود. فارغ از اینکه بخواهیم آن را ارزشگذاری کنیم که بحثی حقوقی است و من صلاحیت اظهارنظر در مورد آن را ندارم، اما از منظر نمایشی میتوانم این را تحلیل کنم و دستمایه نمایشی قرار دهم. خود آن نمایش بناست با نمایشی که عابس خلقی روی صحنه میآورد چه تداخلی پیدا میکند. ما به عنوان آدمهایی که در عرصه تئاتر و نمایش فعالیم چه نسبتی داریم با نمایشی که دارد در صحنه اعدام اتفاق میافتد. این چالشی بوده که در این کار برایم مهم بوده است.
حبیبیان با بیان اینکه آرزوی هر نمایشنامهنویسی است که متنش در طول زمان و مکان جاری باشد و بتواند همهجا حرفی جهانی بزند و محدود به زمان خاصی نباشد که تاریخ مصرف داشته باشد، به موضوع سانسوری که "احساسات عمومی" در اجرای عمومی با آن مواجه شده است؛ اشاره کرد.
او با بیان اینکه سانسوری که برای این نمایش اتفاق افتاد برای من خیلی برخورنده بود، گفت: این سانسور از ناحیه وزارت ارشاد نبود؛ بلکه کاملا شخصی و سلیقهای و از جانب کسانی بود که به هیچوجه متولی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبودند. کسانی که ممکن است دوستان ما هم باشند و هر اسمی رویش بگذارند و بگویند ما بازبین یا بازبین فنی بودیم اما به نظر من چیزی به جز سانسورچی نبوند.
حبیبیان ادامه داد: معتقدم اتفاقا اکنون باید مسائل انسانی جامعه مطرح شود و نمیدانم چرا باید این موضوع را با نگاه کاملا رخوتزده خودشان سانسور کنند.
امیر جنانی و محسن رستگار دو بازیگر نمایش «احساسات عمومی» هستند که به نویسندگی ناصر حبیبیان و کارگردانی عابس خلقی اجرا شده است.