خبرگزاری کار ایران

محمدعلی سجادی در گفت‌وگو با ایلنا؛

اگر شاهنامه نمی‌خوانید دست‌کم آن را تماشا کنید

فیلم من بی‌تردید خالی از نقص نیست اما یادتان باشد یکبار هم در سینمای ایران چنین موضوعی کار نشده. بعضی از دوستان طوری رفتار می‌کنند که گویی صد فیلم با این موضوع و ساختار ساخته شده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ جامعه این روزها نقدگراست اما نقدپذیر نیست. یکی از پرپرداخت‌ترین نقدها هم بحث گرایش جوانان به دیدگاه‌های غربی‌ست. حال کسی نیست که بگوید جوانان اگر به فرهنگ غربی بی‌اعتنا باشند، چه جایگزینی برای آن‌ها دارند. مسلما جایگزین‌های بومی فراوانند. مانند: حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و.. که می‌توانند هرکدام اسطوره‌ای بی‌مانند برای هر جغرافیایی باشند اما چقدر به این مشاهیر پرداخته‌ایم؟ بعد از ساخت فیلم سیصد توسط هالیوود در فضای ژورنالیستی آن موقع حرکت‌هایی از تلویزیون و سینما دیده شد که ماندگار نشدند. حالا درحالیکه سینمای اجتماعی ما اولویت اصلی فضای ذهنی ایدئولوژی فیلمسازان این دوره است؛ فیلمسازی پیدا می‌شود که دغدغه چندین دهه‌ای خود نسبت به فردوسی، شاهنامه و سیاوش را در قالب فیلم سینمایی "تمرین برای اجرا" در معرض دید عموم می‌گذارد. با او درباره فیلم صحبت کردیم و از شاکله اصلی ساخت فیلم پرسیدیم.

72a2305158c42c789451216419ace320

محمدعلی سجادی: انگیزه ساخت این فیلم برمی‌گردد به دلمشغولی‌های چند ساله من که شاید از دوران نوجوانی شروع شده است. دلیل دیگر آن ارادت خاص بنده به اسطوره و اسطوره سیاوش است والبته خود شاهنامه که باعث نوشته شدن رمان حیرانی و نقاشی‌هایی در رابطه با داستان سیاوش شده است. همه این‌ها باعث دل‌مشغولی‌هایی ساخت فیلم را برایم ضروری می‌ساخت. خود فیلم هم تعلق خاطر و انگیزه‌ام را کاملاً نشان می‌دهد. این فیلم تعلق خاطر چهل دهه از زندگی من به این داستان است.

مدیوم ما سینماست اما وقتی تئاتر را در دل این مدیوم جای می‌دهید پلان‌های زیبایی به وجود می‌آید. حتی در پرداخت دکوپاژ فیلم هم روند درستی دیده می‌شود.

آن چیزی که مهم است این است که به قول شما مدیوم ما یک مدیوم سینمایی است نه تئاتر. اگر تئاتر در فیلم وجود دارد به خاطر این است که نوع نگاه سینما به این مسئله باز شود. در نوع دکوپاژ هم سعی شده فضای تلفیقی بین سینما و تئاتر دربیاید. همه این پلان‌ها در مرحله فیلم نوشتن لحاظ شده بود. من در فیلم‌های مختلف‌ام به جغرافیا و داشتن فرم دقت زیادی می‌کنم. فرم اثر بسیار برایم اهمیت دارد. تمام پلان‌هایی که دیدید چه در سکانس‌های تئاتر و چه در واقعیت‌های اجتماعی دوربین منفعل نیست و از طرفی هم نمی‌خواستم از حرکات برون‌گرایانه نسبت به فضایی که فیلم می‌طلبد؛ استفاده کنم.

فیلم شما تلفیقی از سینما، موسیقی و تئاتر است که ترکیب چشم‌نوازی را خلق کرده. نکته مثبتی که در این ترکیب به‌نظر می‌رسد اینکه هیچکدام از این هنرهای مستقل در کنار هم  سعی نکردند برتری خود را نشان دهند. چگونگی این اتفاق را توضیح دهید؟

توازن مدنظرم بود. می‌خواستم که تمام عناصر موجود در فیلم توازن لازم را برای تکامل یکدیگر به خرج دهند.

چقدر برای فیلم تمرین کردید؟

ما حدود دو ماه پیش‌تولید و تمرین داشتیم در شرایطی که فیلمبردای فقط یک ماه طول کشید. در کنار کار تولید؛ خوانش متن، هم‌زیستی، همزادپنداری و گفت‌وگوهای زیادی بین بازیگران و عوامل دیگر را داشتیم. خیلی مهم بود که واژه‌ها درست خوانده شوند. این اتفاق در سینمای ایران هنوز انجام نشده است.

در سکانس‌هایی که شما به‌عنوان راوی عمل فاصله‌گذاری را انجام می‌دهید وقتی به دوربین نگاه می‌کنید انگار به تماشاچی نگاه می‌کنید. تعمدتان در استفاده از این شیوه چه بود؟

اگر یادتان باشد یک فصلی از فیلم هست که با شخصیت کیکاوس که آقای شهرستانی بازی می‌کنند از من همین سوال را می‌پرسد که وقتی با تماشاچی صحبت می‌کنم آیا این حرکت فاصله نمی‌اندازد.؟ من هم توضیح می‌دهم که بعضی از این چیزها لازم است برای تماشاچی توضیح داده شود. ضرورت از دل خود کار به وجودآمده و من به آن تعلق خاطر دارم اما در اینجا به ضرورت و ایجاب خود فیلم این کار را انجام دادیم. به خاطر اینکه خود شاهنامه در جاهای مختلف توضیح می‌دهد. البته این نسخه‌ که شما دیدید نسخه کوتاه شده فیلم است. نسخه اصلی من 150 دقیقه زمان داشت که آن فیلم در قالب پژوهش گسترده‌تری قرار گرفته بود. اما همین مقدار زمان را هم احساس کردم. امکان دارد از حوصله جوان‌های ما خارج باشد.

بازیگر نقش سیاوش در شکل اجتماعی کمی و در شکل تئاتری‌اش کاملاً بیرون از فیلم بود. نظر شما در این رابطه چیست؟

به نظر شما شخصیت سیاوش باید چه کار می‌کرد وقتی ما شخصیت سیاوش را آنالیز می‌کنیم؟ به نظر من این بازیگر بازی بسیار مناسبی کرده است؛ برای اینکه شخصیت کمال یافته‌ای است. اما شخصیت‌‌هایی مثل کیکاووس و سودابه شخصیت‌های دراماتیک‌تری هستند و جنس بازی سیاوش باید نرم می‌بود و به شدت عبور کرده باشد چون نسبتش با جامعه نه هیجانی و نه درونی بیش از حد است. همه عکس‌العمل‌هایش نسبت به موارد مختلف بسیار خفیف و نرم است. طبیعتاً این جنس بازی را برای سیاوش مناسب می‌دیدم. رویکرد ما نسبت به سیاوش رویکرد معصومانه است. تلقی من از سیاوش اینگونه بوده و سیاوش گیاه ‌نبات است و با زنانگی خیلی ارتباط دارد. فیلم تمام اینها را در بخش شمس لنگرودی توضیح داده. وقتی به بنیان سیاوش دقت می‌کنیم می‌فهمیم که یک مرگ آگاه است و بنیان ایشان مربوط به دوران مادرسالاری است.

فضای درون تئاتر شما در ابتدا کاملاً ایده‌آلیستی خوب و خوش بود و زمانی که حاشیه‌ها وارد شدند فضا رفته رفته کمرنگ‌تر شد. بهتر نبود فضای ایده‌آلیستی کمی منطقی‌تر جلوه می کرد؟

ما باید ساختاری برای قصه درنظر بگیریم. تجربه شخصی من می‌گوید در اکثر کارها همیشه خیلی خوب و خوش به هم نزدیک می‌شوند اما بعد از یک مدت کم‌کم حواشی و ناراحتی بین آنها شروع می‌شود. اما در اصل روح تماتیک فیلم هم همین است. مثلاً سیاوش را در تئاتر شخصیتی پاک، نورانی و با تقوا می‌بینید اما در شخصیت واقعی اینگونه نیست. این دو شخصیت با هم انطباق ساختاری دارند. به نظر من هیچیک از شخصیت‌های فیلم من نه بد هستند نه خوب. همه آنها انسان هستند و در هر موقعیتی واکنش انسانی خود را نشان می‌دهند. همیشه در هر کاری حاشیه جریان متن را از بین می‌برد این مسئله بشری و جهانی است و فقط معطوف به کشور ما نمی‌شود. به همین دلیل است که احساس می‌کنم این اتفاق بدیهی است.

به نظرتان دلایل اساسی حاشیه‌های تئاتر چیست؟

آقای بیضایی یک دیالوگی دارد که در کتاب هنرپیشه نقش دومش نوشته است. می‌گفتند آدم‌ها آنقدر در صحنه‌های دیگر گرفتار بودند که صحنه تئاتر به سرانجام نرسید. البته در حال حاضر من فقط نقل به مضمون می‌کنم. ما فرهنگ کار جمعی نداریم و فقط بحث تئاتر نیست. فرهنگ کارهای جمعی هنوز در جامعه ما درست جا نیفتاده است و جامعه ما نسبت به مسائل مختلف هنوز کشتی‌گیر است. ما تحمل همدیگر را نداریم و کم‌ظرفیت‌های زیادی در فهم مسائل اجتماعی وجود دارد. مثلاً موتوری به خودش حق می‌دهد که در پیاده‌رو بیاید. ما هنوز در ساختار مدرن روستایی رفتار می‌کنیم. این مسلماً در فضاهای فرهنگی هم وارد می‌شود تئاتر هم یک کار جمعی است. یک بخشی هم گرفتاری‌های بیرون از فضای تئاتر است همه شرایط و گرفتاری‌های روزمره خودشان را دارند.

فیلم ریتم خوب و منظمی داشت اما از سکانسی که صرفاً وارد تئاتر می‌شویم و فقط حماسه‌سرایی‌ها روی صحنه تئاتر ادامه دارد، ریتم موازی پرداخت اجتماعی و تئاتری قطع شد و احساس خستگی در بیننده پدیدار می‌شود...

در کشور ما و در بین جوانان حوصله شاهنامه خواندن وجود ندارد. همه ما فقط شعار شاهنامه را به وفور می‌دهیم. باعث خوشحالی است که فیلم بعضی از مخاطبان مثل شما را به شاهنامه علاقه‌مند کرده است. فیلم من بی‌تردید خالی از نقص نیست. اما یادتان باشد یکبار هم در سینمای ایران چنین موضوعی کار نشده است. بعضی از دوستان طوری رفتار می‌کنند که گویی صد فیلم با این موضوع و ساختار ساخته شده است. حال در این باره به جای اینکه دوستان تشویق کنند؛ چون کار را نمی‌فهمند و سعی دارند از اعتبار فیلم بکاهند؛ فیلم را مانند بقیه آثار مرتبط با این حوزه قرار می‌دهند. کسانی که خیلی جدی‌تر به مسئله فردوسی و شاهنامه نگاه می‌کنند ارتباط خیلی خوبی با فیلم برقرار کردند چون می‌دانند که پشت این فیلم تحقیق بیش از یک سال، دو سال وقت است. من قصه شاهنامه را بسیار فشرده کردم که حتی نسبت به نسخه جشنواره هم کمتر شد اما به این نتیجه رسیدم که باید خود داستان را بفهمم. به نظرم آمد که باید شاهنامه بیشتر خوانده شود بیشتر داستان را بفهمیم و گوش مخاطبانمان با شاهنامه بیشتر آشنا کنیم. فضای پیش‌برنده سینمای ما فضای ژورنالیستی است. مثلاً اسیدپاشی که اتفاق می‌افتد در رابطه با آن فیلم ساخته می شود یا قصاص و مسائل ژورنالیستی روز دیگر. تمرین برای اجرا فیلم ژورنالیستی نیست و طبیعتاً یک حوصله دیگری را می‌طلبد. شما اگر فیلمی از تارکوفسکی اکران کنید مخاطب سالن را بعد از چند دقیقه ترک می‌کند.

گفتگو: مرتضی حسینی نیا

کد خبر : ۴۲۶۳۱۹