نگاهی ابزورد به برزخِ رابطه/ این هتل انتهای دنیاست
کارگردان نمایش «آخرین سفر» با اشاره به هتلی که در این نمایش زوجی جوان را اسکان داده تا درمورد رابطهشان تصمیم بگیرند، گفت: این هتل درواقع مثل برزخ است؛ یعنی موقعیتی قبل از زندگی این جهانی و قیامت که ما نمیدانیم تکلیف هرکسی چه میشود؛ برزخی که قرار است در گام بعدی آن تکلیفها مشخص شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «آخرین سفر» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری در تالار مولوی روی صحنه است؛ این نمایش داستان زوجی را روایت میکند که بعد از هفت سال، به سفری میروند تا ببینند که میتوانند به رابطهشان ادامه دهند یا نه. اما رزرو آنها در لیست هتل، بیآنکه بدانند چرا از دست میرود و آنها مجبور میشوند به هتلی ناشناخته بروند. در آنجا اتفاقهای غیر قابل پیشبینی برایشان رقم میخورد و...
مریم منصوری با بیان اینکه «نه در متن و نه در اجرا هیچ آدرس دقیقی به لحاظ مکان و زمان از هتل «بابیلون پلازا» نداریم.» گفت: یعنی ما میدانیم دو کاراکتر اصلی یعنی «علی» و «ماهی» از مبدا تهران حرکت کردهاند و به جایی رسیدهاند که 24 ساعت در راه بودهاند و به خاطر راه طولانی ترجیح میدهند با اینکه هتل قبلی از دست رفته است به تهران برنگردند و در آنجا بمانند؛ این موارد به نوعی ویژگیهای رئالیستی و قصهای کار است.
این کارگردان و نویسنده ادامه داد: اما اگر بخواهیم با معنای نمادین و استعاری برخورد کنیم؛ میتوان برداشتهای مختلفی از این هتل داشت؛ امکان دارد کسی رئالیستیتر برخورد کند و بگوید این هتل مثل مطب روانکاو است که زوجهای سرگردان به آنجا میروند تا درباره سرنوشت رابطهشان تصمیم بگیرند، یا یکی دیگر کمی ماوراییتر نگاه کند و بگوید مثل برزخ است؛ یعنی موقعیتی قبل از زندگی این جهانی و قیامت که ما نمیدانیم تکلیف هرکسی چه میشود. برزخی که قرار است در گام بعدی آن تکلیفها مشخص شود.
منصوری با بیان اینکه دید سومی هم میتوان به کار داشت و میشود کمی ابزوردتر به «آخرین سفر» و هتل آن نگاه کرد، گفت: من به عنوان نویسنده و کارگردان فکر میکنم، «آخرین سفر» این موقعیت و این امکان را به ما میدهد و حتی نشانههایش را در متن گذاشتهام که به شکل ابزورد به این هتل و داستان آن نگاه کنیم. این هتل، موقعیتی است که آدمها میآیند درونش؛ البته آدمهایی که رابطهشان به جایی رسیده که خودشان هم نمیدانند میتوانند با هم ادامه دهند یا نه.
او ادامه داد: علی و ماهی قبل از رسیدن به هتل هم، باهم مشکلاتی داشتهاند. کمااینکه از بدو رسیدنشان به هتل هم مشکلات کلامی دارند؛ حتی در نامگذاری اشیا و مکانها و استفاده از زبان باهم به تفاهم نمیرسند. در آخر کار هم شخصیت زن آخر، دیالوگهای ابتدایی شخصیت «ماهی» را بیان میکند. با این تفاوت که او نمیداند مردی که با او صحبت میکند پشت سرش میآید یا نه؟ ما مردی نمیبینیم و کاراکتر مرد را بین تماشاگران جستجو میکند.
منصوری خاطرنشان کرد: برزخ، مطب روانشاسی، یک موقعیت ابزورد، یا ته دنیا که انگار فقط تکرار میشود و از معنای ارتباط و موقعیت عاطفی تهی شده است همگی از این متن قابل برداشت است؛ یعنی از هر طرف به «آخرین سفر» و هتل بابیلون پلازا، نگاه کنید به یکی از اینها میرسید.
منصوری با اشاره به استفاده از نامهای خارجی برای هتل و صاحب آن و چند شخصیت دیگر نمایش، گفت: این کار عامدانه بود؛ چون میخواستم نمایندگانی از جهان در این هتل باشند. اولا که آدرس دقیق مکانی و زمانی از این هتل نداریم اما موقعیت اقلیمی که برای این هتل ساختهایم برج بابل است؛ یعنی هوا گرم و شرجی است و باد میآید.
برج بابل؛ نشانهای از طغیان انسان در برابر خداوند
کارگردان نمایش «آخرین سفر» یادآور شد: برج بابل در بینالنهرین و در تمدن پیش از تاریخ، برجی بوده که به دست انسانها ساخته شده و در کتاب مقدس هم چند سطری درباره آن آمده است که نشانهای از طغیان انسان در برابر خداوند است چون انسانهایی از سرزمینهای مختلف در این برج ساکن بودند که همه به یک زبان صحبت میکردند.
منصوری ادامه داد: «هتل پلازا» به نوعی رویای آرتور (صاحب هتل) است که بر اساس همان ایده برج بابل شکل گرفته؛ برای همین نام هتل «بابیلون پلازا» گذاشته شده است. از طرفی، بابیلون از معروفترین دیکشنریهای اینترنتی هم هست که هر زبانی را به زبان دیگر ترجمه میکند که باز این نام هم برگرفته از برج بابل است.
او با اشاره به وجود ابهاماتی در متن، آنها را خودخواسته خواند و گفت: مثل موقعیت مکانی و زمانی هتل به عنوان یک محل درگذر؛ وقتی به مسافرتی میروید، به خاطر موقت بودن سفر، شما لحظاتی به هتل میروید و به میزان ارتباطهای اتفاقی میتوانید از زمان و مکان هتل به شناختی برسید. در این نمایش هم، باتوجه به اینکه کاراکترهای اصلی علی و ماهی هستند لزومی نمیدیدم شخصیتهای اصلی را کاملا برملا کنم.
منصوری تشریح کرد: فقط این را میدانیم که «آرتور» تمام جهان را گشته و در اینجا هتلی ساخته که در آن زنی به نام «تلما» که به احتمال قوی از هند آمده و پسری مصری به نام «نو بادی» یا همان «غول بیابانی» ساکن هستند. آرتور جهانگرد و مسافری است که از هر گوشه جهان یک سوغاتی در این هتل دارد. اما سارا که سالها با آرتور رابطه نزدیکی داشته الان به این رویای آرتور که ما بابیلون پلازا نامیدیم به چشم انتقادی نگاه میکند و فکر میکند برقراری ارتباط آدمها باهم لزوما نباید در یک مکان باشد.
او این ویژگی یعنی اینکه «ارتباط نباید حتما در یک مکان باشد» را خاصیت جهان امروز خواند و گفت: همه ارتباطهای مجازی، جهان را به نحوی گسترش میدهد که لزومی ندارد شما در یک موقعیت مکانی خاصی باشید تا با آدمهای اطرافتان ارتباط برقرار کنید.
پدیدارشناسی ارتباطات انسانی از دنیای امروز حذف شده
نویسنده و کارگردان «آخرین سفر» با تاکید بر اینکه «در این جهان مجازی، فقط پدیدارشناسی ماجراست که حذف شده.» گفت: ما دیگر نمیتوانیم حضور زنده یکدیگر را درک و لمس کنیم و به این سطح از ارتباط برسیم اما میتوانیم از حال همدیگر باخبر باشیم؛ یعنی ارتباط به نقطه صفر و قطع نمیرسد.
منصوری ادامه داد: به خاطر ایده بابیلون پلازا، تفاوت زبانها و ایده کار که بر مبنای رابطه بوده و «زبان» یکی از وسایل ارتباط است را در «آخرین سفر» میبینیم. وقتی آدمها باهم تفاوت دارند و به بحران و آشفتگی زبانی میرسند در ارتباطشان با همدیگر هم تاثیر دارد به خاطر همین ایده بود که هم اسم هتل و هم اسامی شخصیتها از سرزمینهای مختلف گرفته شد.
این کارگردان با اشاره به اینکه «در چهار صحنه تکرار اتفاق میافتد و در هر تکرار شاهد تغییری جزئی هستیم» گفت: در واقع در هر تکرار یک اتفاق، کنشهای متفاوتی شکل میگیرد. این برای من هم یک بازی فرمی و هم یک بازی معنایی بود. فارق از تکرارهایی که در متن هست، دیگر این تکرار فقط جزئی از متن نیست بلکه انگار کل موقعیت میتواند تکرار شود. در این تکرار معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد و در تکرار بعدی با چه اتفاقاتی مواجهیم.
منصوری ادامه داد: کل قصه را بر مبنای شخصیت «ماهی» چیدیم و تکرارها هم فقط برای او اتفاق میافتد. باتوجه به اینکه تم کار ارتباط است، روابط و آنچه در درونش اتفاق میافتد محصول یک چیدمان است. وقتی من به شما سلام میکنم و شما جواب نمیدهی و رویت را آنطرف میکنی، با این واکنش باعث واکنش بعدی من میشوی. درواقع مثل یک دومینو است که حرکت اول موجب حرکت بعدی میشود و همینطور متوالی تا آخر ادامه دارد.
منصوری با بیان اینکه «اما در پیرامون ما امکانات ارتباطی متفاوتی وجود دارد.» گفت: بر اساس توجه دیگری و جاری شدن کلام و همان زبان است که موتور حرکتی رابطه میتواند راه بیفتد. اما این تکرار از یک طرف امکانات ارتباطی مختلف پیرامون ماهی است که با واکنش نشان دادن به هرکدام به یک جواب میرسد. اما در کل، موقعیت این تکرار وضعیت نمایش ما را دچار یک چرخه و سیکل میکند و آن را به زبان کار نزدیک میکند. مجموع این تکرارها را میخواستم به لحاظ فرمی، معنایی و استعاری به کار ببرم تا جهان نمایش خودم را به لحاظ نشانهها فعالتر کنم.
مهرنوش بلمه، محمد روشنی، مریم قلشخانی، فرهاد تفرشی، فرزانه سهیلی، جلال عیوضی و مریم امینزاده گوهری (به ترتیب ورود) بازیگران «آخرین سفر به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری هستند که تا ۱۸ آبان ساعت ۱۸:۱۵ در تالار مولوی اجرا میشود.