تجربه شکستخورده سینمای ایران در ساخت کوروش بزرگ
تمام تلاشهای سینمای ایران برای ساخت فیلم سینمایی کوروش تاکنون شکست خورده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هفتم آبان سالروز میلاد کوروش است و هر ساله گروه بسیاری از ایرانیان در پاسارگاد گرد هم میآیند این اتفاق در حالی میافتد که برای شناخت کوروش کار فرهنگی خوبی انجام نشده و آنچه بیشتر مردم از کوروش میدانند فقط منشور حقوق بشر و دعاییست که کوروش برای ایران بیان کرده است.
سینمای ایران چند بار تلاش کرد درباره کوروش فیلم سینمایی بسازد. مسعود جعفری جوزانی و عزیز الله حمیدنژاد ازجمله افرادی بودند که به صورت جدی تلاش کردند تا فیلم سینمایی کوروش بزرگ را بسازند اما هیچکدام به ثمر ننشست.
یکی از این پروژهها فیلم سینمایی عظیم کوروش بود که قرار بود به تهیهکنندگی علی معلم و کارگردانی مسعود جعفری جوزانی ساخته شود. کتاب فیلمنامه «کوروش کبیر» ۱۴ اسفندماه ۹۴ در شعبه الف شهرکتاب رونمایی شد و سرمایهگذارانی نیز برای ساخت فیلم اعلام آمادگی کردند.
بعد از رونمایی از کتاب فیلمنامه، آرت بوک فیلم کوروش آماده شد. آرت بوک یا همان «سکرت بوک» را تنها تعداد محدودی از عوامل فیلم میتوانند تماشا کنند. در این کتاب همه چیز با جزئیات مشخص است حتی قبل از اینکه بازیگران انتخاب شوند، گریم و لباس آنها به طور کامل قابل بررسی و ساخته میشود و آنقدر اهمیت دارد که هر کسی آن را ببیند گویی فیلم را دیده است. در این مدیوم تمام ریتم فیلم با زمانبندی دقیق لحاظ شده است. در این کتاب از استوری برد تا بافت گیاهی و منطقهای، ابزارآلات و نیز توجیهات اقتصادی قابل دسترسی و دیدن است.
این فیلم حتی تا مرحله قبل از پیش تولید نیز پیش رفت و قرار بود تمامی لوکیشنها در ایران باشد اما بازیگرانی بینالمللی در فیلم حضور پیدا کنند اما به نظر میرسد این مسئله منتفی شده و ساخت فیلم در مرحله رونمایی از کتاب فیلمنامه و آرت بوک متوقف شده است.
همزمان با فعالیتهای علی معلم و مسعود جعفری جوزانی؛ عزیز الله حمیدنژاد نیز اعلام کرد قصد دارد فیلم کوروش بزرگ را بسازد. حمیدنژاد در گفتگوی اعلام کرد؛ در تاریخ ۱۳ آبان سال ۸۴ فیلمنامه کوروش بزرگ به نام ذوالقرنین را در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت کرده است و بعد از پیگیریهای فروان ساخت فیلم در دوره مدیریت احمد میراعلایی در سال ۸۹ به جریان افتاد اما بازهم به ثمر ننشست.
تلاشهای سینماگرانی ایران تا امروز بدون حمایت دولت و سایر متولیان فرهنگی به سرانجام نرسیده اما از آن سو در ۱۰ سال اخیر فیلمهای ضدایرانی زیادی همچون اسکندر به کارگردانی «الیوراستون»، ۳۰۰ به کارگردانی «فرانک میلر»، نفوذی به کارگردانی «مایکل من» و شاهزاده ایرانی به کارگردانی «مایک نیوئل» در هالیود ساخته شده است.
در زیر بخشی از فیلمنامه فیلم کوروش بزرگ را که قرار بود مسعود جعفری جوزانی بسازد؛ میخوانید:
۱۵ سالگی کورش بزرگ در داستان فیلمنامه:
روی بامهای خانههای کاهگلی و سنگی آتش برافروختهاند. بچههای دهکده گلهای سیاه گوش بر سر چوبدستیهای خود بر افراشته نوروزخوانی میکنند. نوجوان سربیت خوان، درحالیکه مشعلی در دست دارد پیشاپیش آنها میرود. سربیت خوان: بهار آمد، بهار آمد / بهار لاله زار آمد.
نوجوانی خوش قد و بالا با گونههایی استخوانی، پیشانی بلند، چشمانی درشت و سیاه، بینی کشیده و راست، با موهای سیاه و موج داری که تا روی شانههایش میرسد، همراه مرد ریز نقش و لاغر اندامی گوسپندان را از چرا برمیگرداند. مرد: دیر وقت است کورش تو برو سر و تنت را بشوی و سدرهات را اندازه کن! کورش: با هم میرویم!
کورش به سوی خانه کوچک کاهگلی که آتشی بر بام آن روشن است میرود.
کورش: درود بر مادر مهربانم.
زن: تا خورشید نخوابد تو و پدرت دست از کوه و دشت بر نمیدارید؟
کورش: گوسپندان از گیاه تازه روییده دل نمیکنند.
زن در حالی که شالی را بر سر بسته باز میکند و به سوی او میرود. فردا مراسم کشتی بستن است، باید سدرهات را اندازه کنم...
موبد: کیستی؟
کورش: (لحظهای مردد میماند) آن کس که به خواست اهورا مزدا به گیتی آمده تا پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک او را بیشترین حد به شادی بیاورد... عروسی با شکوهی بر پاست، کاساندانا در رخت سبز عروسی و سرپوش سرخی که رویش را پنهان کرده سوار بر اسبی سپید با بال و دمی حنایی پشت سر موبد موبدان به سوی کاخ برده میشود. مردم دم در خانههایشان آتش افروخته باریختن آویشن و شیرینی بر سر عروس فریاد شادزی، شادزی سر دادهاند. دختر بچهها در رختهای رنگارنگ در حالی که کاسههایی پر از گلبرگ در دست دارند، سر راه عروس را گلباران میکنند. کورش تا دم دروازه کاخ به پیشواز عروس آمده او را از اسب فرو میآورد و بدرهای زر در دستش میگذارد. دختران جوان از بالای بام و ایوانها گلبرگ و آویشن بر سر عروس و داماد میریزند. عدهای سنجد و شیرینی جلوی مردم میگیرند. عروس و داماد پشت سر موبد وارد کاخ میشوند. موبد موبدان در رخت و کلاه سپید، شالی سبز روی دست عروس و داماد میاندازد و در حال اندرز خوانی آن را میپیچاند.