وقتی برای دفاع از آبادان باید تانک دزدید
حبیب احمدزاده با انتشار مطلبی به بازخوانی خاطرهای از شهید سیدمحمدصادق دشتی پرداخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ حبب احمدزاده با انتشار متنی نوشته است:
این توفیق را پیدا کردم تا در یادواره محلهای شهید سیدمحمدصادق دشتی در فیروزآباد فارس شرکت کنم. خیلی راحت و بدون تکلف جاری، در محله زندگی شهید، صندلی چیده و همه مسولین شهر از امام جمعه و فرماندار و فرمانده سپاه و جهاد و همسایهها، همه و همه در آن شرکت کرده بودند. جالبی آن در این بود که پس از سی و یک سال داستان شهادت او از دو سو بدون خبر از همدیگر برای مردم حاضر در محله تعریف شد از سوی دو راوی، یکی دوست جهادگرش و دومی من که هیچکدام از زاویه تعریف دیگر نیز خبر نداشتیم. و عجیب برای مردم جالب و بحث برانگیز شد.
سی سال پیش ما مجبور شدیم که یک تانک بدزدیم، چرا؟. ماجرا از آنجا اغاز شد که بعد از چند سال از شروع جنگ گذشته، خانواده شهدای ابادان در سال پنجم جنگ اجازه پیدا کردند تا به گلزار شهدای این شهر رفت و آمد پیدا کرده و به سرمزار بچههایشان بروند ولی ناگهان در عصر پنجشنبهای، این محوطه به شدت زیر آتش قرار گرفته و تعدادی از این خانوادهها زخمی و حتی قبر چند شهید مورد اصابت قرار گرفته و قسمتی از پیکر آنان به بیرون پرتاب شد. ما به عنوان مدافعان دربرابر توپخانههای دشمن به بررسی پرداخته و با دکل عظیمی از دشمن در آن سوی رودخانه روبرو شدیم، منطقه استحفاظی متعلق به ارتش بود از آنها درخواست عمل کردیم که فرمودند دستورالعملی ندارند، به سپاه آبادان مراجعه کردیم که چند مسول پرسنلی غیرآگاه بر آن فرمان میراندند و نتیجهای نگرفتیم، از تیپ هفتاد و دو محرم که در حال انحلال و واگذاری تانکهایش به یگانی دیگر بود تانکی دزدیده و به سروقت دکل دشمن رفتیم ولی بدلیل نداشتن سکوی شلیک کاری نمیتوانستیم بکنیم پس به جهاد فارس مستقر در آبادان مراجعت کردیم مسول جهاد جوانی بود بنام سیدمحمدصادق دشتی. بیدرنگ پذیرفت تا زیر دید و تیر حتمی دشمن سکوی شلیکی برایمان بسازد، زیر آتش شدید ساخت ولی کوتاه بود، با درخواست ما دوباره با لودر به سر وقت سکو رفت و این بار بسیار بلندتر و مناسبتر، ولی دیدهبان دکل دشمن هم که جانش را در خطر میدید بیکار ننشست و با گلوله توپخانه او را در پای تپه به شهادت رساند. فردا در کنار سکو خون شهید را دیدیم، من از بالای دودکش خودی دیدهبانی کرده و حسین جلیزاده از بالای سکو شلیک و دکل در فاصله بعید چهار کیلومتری با گلوله سوم همراه با دیده بانش مورد هدف قرار گرفته و سرنگون شد.
سردار سرلشکر احمد سوداگر بعد از عملیات والفجر هشت مرا خواست و گفت انهدام آن دکل به طور ناخواسته باعث شد که دشمن نتواند تردد نیروهای ایران را در جاده خسروآباد بین آبادان و اروندکنار تحت نظر داشته و پی به نیت ما برای عملیات ما در ان منطقه ببرد. ولی این کار ناشدنی فقط به سبب تهور بینظیر شهید سیدمحمدصادق دشتی در زدن آن سکو زیر دید دشمن بود و لاغیر.
سال ۱۳۹۴ فرصتی دست داد تا پس از سی سال خانواده شهید را در فیروزآباد فارس پیدا کرده و بر سر مزارش ماجرای واقعی شهادت سیدصادق را برای اولین بار برایشان تعریف و از طرف همه مردم آبادان و تمام آن خانوادههای شهدا که از فردای آن روز انهدام دکل دشمن راحتتر به سر مزار فرزندانشان رفتند، تندیس طلایی شهید دریاقلی سورانی را خاضعانه به این پدر و مادر تقدیم کنیم.
برای شادی روح بزرگوارش من یقرء الفاتحه مع الصلوات...