زمانی که با بیضایی کار می کنید مجبورید مطالعه کنید
در دویست و بیست و نهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۲۶ مهر فیلم «پرده آخر» به کارگردانی واروژ کریم مسیحی در تالار استاد ناصری به نمایش در آمد.
به گزارش ایلنا؛ واروژ کریم مسیحی بعد از نمایش فیلم طی سخنانی با اشاره به بازی جمشید هاشم پور در این فیلم گفت: هاشمپور از معدود ستارگان سینمای ایران است که همواره حضوری ماندگار دارد. زمانی که از او دعوت کردیم، گمان نمیکردم حاضر شود در ژانری متفاوت ایفای نقش کند و حتی نظرات متفاوتی نسبت به هم داشتیم. اما همان لحظه اول که لباس کارآگاه را به تن کرد، او را برای چنین نقشی پسندیدم و از این انتخاب هم پشیمان نشدم. پیش از این تصمیم داشتیم از مرحوم فتحی در این نقش استفاده کنیم اما در نهایت هاشمپور را بکار گرفتیم. انتخاب مرحوم نیکو خردمند هم اتفاقی بود و او را در یک عکس خانوادگی دیده بودیم که از بقیه متمایز بود. خود او نیز از این انتخاب جا خورد چون پیش از آن مشغول گویندگی بود، اما در فیلم شاهد بازی درخشان او بودیم.
وی سپس به مساله جدیت در سینما پرداخت و افزود: از مکتبی در سینما میآیم که سینما را جدی میگیرد و برایش مساله است. به شخصه حتی در فیلمهای کوتاه یکی دو دقیقهای هم جدیت به خرج میدهم. شاید به همین دلیل باشد که دیگر فیلم نساختم و از تنها فیلمی که پس از سالها ساختم نیز رضایت ندارم. در فیلم «تردید» یکی از بازیگران به دلیل اینکه تنها دو روز از قراردادش گذشته بود، حاضر به ادامه کار نبود. من از کار کردن با چنین افرادی ترس دارم، از فضای فعلی سینمای ایران دور هستم و این فضا و آدمهایش را نمیشناسم.
کریم مسیحی ادامه داد: زمانی که «پرده آخر» را میساختیم، هاشمپور یک سوپر استار بود اما چند ماه برای ما وقت گذاشت و مدام فکر میکرد و به ما مشورت میداد و به معنای واقعی کلمه درگیر کار بود. چنین روحیهای امروز پیدا نمیشود. همهٔ عوامل فیلم همین گونه درگیر آن بودند و انرژی میگذاشتند، اما امروز این کارهای جمعی و حسن نیتها دیده نمیشود. الان محتاط شدهام و قصد ندارم کیلویی فیلم بسازم؛ اگر شرایط ساخت فیلم مهیا باشد و معیارهای مدنظرم را برآورده کند، تمام تلاشم را صرف ساخت فیلم میکنم.
این کارگردان سینمای ایران اضافه کرد: حداقل شش هفت طرح داشتهام که تا پای تولید رفته اما به سرانجام نرسیده است؛ شرایط خاصی را پیش روی ما میگذارند که حاضر به تن دادن به آنها و زیر پا گذاشتن اصول و استانداردهایم نیستم. برای نمونه قصد ساخت فیلمی راجع به دوره میرزا کوچک خان داشتم که جلوی آن را گرفتند. همواره گمان میکنند ما در حال انجام کارهایی هستیم که کسی نمیفهمد، در صورتی که اینگونه نیست و «پرده آخر» هم این قضیه را ثابت کرد. اهل همین سرزمین هستیم و میخواهیم برای مردم فیلم بسازیم. ضمن اینکه مشکلات تولید نیز وجود دارد؛ سرمایه گذاران به راحتی حاضر به سرمایه گذاری نیستند و میخواهند فیلم در ۲۰ روز ساخته شود. در همین فیلم چند سکانس را حذف کردیم صرفا به این دلیل که به یک کالسکه نیاز داشتیم و مهیا نشد.
کریم مسیحی ادامه داد: «پرده آخر» را قرار بود به عنوان سیاه مشق کار کنیم و مشکلات ساخت آن از جمله ممیزی هم زیاد بود. پس تصمیم گرفتیم قصه را در یک خانه و با تعداد بازیگران محدود بسازیم. قابل پذیرش بودن قصه برای من اهمیت زیادی دارد و در شرایط فعلی، قصهٔ روز را با سادهترین چیزها هم نمیشود ساخت جز با ریاکاری. به همین دلیل در «پرده آخر» درگیر تاریخ شدیم.
وی افزود: دوره تاریخی فیلم زمانی است که گروههای تئاتر در حال شکل گرفتن هستند و هنوز از مکان ثابتی برای اجرا برخوردار نیستند. این اتفاق در زمان انتقال حکومت از قاجار به پهلوی میافتد. با ساخت فیلم در این فضای تاریخی توانستیم مساله باورپذیری پوشش بازیگران را نیز حل کنیم. یکی از سختیهای کار این بود که بر خلاف کلیشه فیلمهای جنایی، ما در ابتدا گره گشایی میکنیم و این امر ایجاد تعلیق و حفظ تماشاچی تا لحظه آخر را دشوار میکند. بنابراین سعی کردم تاکید را روی اجرا و دیالوگها بگذارم. ضمن اینکه این اولین کار من بود و همین موضوع شرایط را برای همه سختتر میکرد.
کارگردان فیلم در پاسخ به سوالی در مورد تاثیر افرادی مانند بیضایی بر سینمایش گفت: خوشبختانه در کنار کسانی قرار گرفتم که کاربلد بودند و من نیز تشخیص دادم که آنها را از دست ندهم؛ با وجودی که از سینمای تجاری پیشنهادات وسوسه انگیزی داشتم، اما ترجیح دادم در کنار همین افراد بمانم و دوندگی کنم تا کار یاد بگیرم. زمانی که با کسی مانند بیضایی همکاری میکنید، ناچارید راجع به اسطوره و تاریخ هم فکر و مطالعه کنید. توضیحاتی که بیضایی سر صحنه میدهد، از فرهنگی برخوردار است که باید زبان آن را بلد باشید و این امر نیز نیازمند یادگیری مستمر است. زمانی که بیضایی در مورد هیچکاک حرف میزند، به شما آموزش میدهد و این آموزش را بر سر صحنه نیز بصورت عملی میبینید. کسان دیگری همچون کامران شیردل، بهمن فرمان آرا، امیر نادری و.. نیز بودند که از هر کدام چیزهای زیادی یاد میگرفتم.
جمشید هاشمپور طی سخنان کوتاهی گفت: «پرده آخر» جزو آثار ماندگار سینمای ایران است و تاکنون فیلمی از این نوع و برتر از «پرده آخر» ندیدهام. اگرچه کارگردان فیلم با تمام کارهای من موافق نبود و در برخی مسائل با هم مشکل داشتیم، اما حضور در این کار را مایه افتخار خود میدانم و خوشحالم که در آن خدمت کردم.
پس از آن پرویز آبنار ضمن اشاره به دشواریهای ساخت فیلم و صدابرداری آن گفت: در پیدا کردن لوکیشن فیلم سختیهای زیادی داشتیم که در نهایت حسن فارسی موفق به پیدا کردن این مکان شد. در این لوکیشن هم صداهایی از بیرون وارد میشد که با فضای تاریخی فیلم سازگار نبود و ناچار شدیم با قرار دادن پوششهایی، صداهای بیرونی را حذف کنیم. این مکان در سه راه ملک بود ولی برای صحنههای زیرزمین به انبارهای خیابان مولوی میرفتیم که در آنجا نیز حذف صداهای بیرونی در آن فضای شلوغ کار سختی بود. «پرده آخر» در نمایشهای خارج از کشور با استقبال زیاد تماشاگران روبرو شد. اگر در آن زمان امکانش فراهم بود، فیلم میتوانست در اسکار نیز شرکت کند. واروژ کریم مسیحی از انسانهای نادری است که تمام پلانهای فیلمش حساب شده است و حتی یک پلان اضافه در کار او نمیبینید.