علی معلم: فیلم مجید مجیدی شکست خورده/ به خاطر بخل؛ حسد و حاشیه کسی حرفِ ما را نمیشنود
معلم میگوید: خوش خیالیست اگر منتظر اتفاقی باشیم. به عنوان کسی که سالهاست در این زمینه کار میکنم؛ به این نتیجه رسیدهام که چون ارادهای وجود ندارد؛ ما با این امکانات نمیتوانیم وارد بازار پرسود و منفعت جهانی شویم.
کشور ما با وجود دارا بودن مشاهیر و اسطورههای بزرگی که هرکدام میتوانند سردمدار سوژههای غنی و پرمحتوای جهانی برای سینمای ایران باشند؛ همچنان منتظر است هالیوود یک به یک این مضامین را براساس برداشتها و سلایق خود جلوی دوربین ببرد. بهنظر مشکل قدیمی جذب سرمایههای کلان از دلایل اصلی فاصله گرفتن سینماگران از این مضامین پربار شده. و این همه موجب شده سینمای ایران باوجود پتانسیل بالا در عرصه بینالمللی؛ همچنان جایگاهی در مارکت جهانی نداشته باشد. علی معلم که این روزها اط ساخت فیلم مولوی توسط هالیوود عصبانیست؛ میگوید: وقتی ما خودمان درباره این فرهیختگان بیاعتنا و بیتفاوت هستیم پس نمیتوانیم انتظار داشته باشیم هالیوود سمت این سوژههای جذاب و پرمغز نرود یا اگر رفت روایت ما را از آنها به جهان ارایه دهد. تاریخ سرزمین ایران سرشار از موضوعات جذاب برای آنهاست؛ از زمان ایران باستان تا سدههای میانه و حتی امروز. ما حوادث و شخصیتهایی داریم که هریک میتوانند سوژه جذابی برای فیلم سینمایی و سریال باشند.
تهیهکننده شوکران ادامه میگوید: به علت کمبودهای موجود در حوزه ارتباطات بینالمللی سینما؛ سینمای ما به بازارهای جهانی وصل نیست و بسیار محلی عمل میکند. این موضوع باعث عقبگرد جریان سرمایهگذاری خصوصی در سینما میشود به عبارت دیگر؛ ما همواره با یک لباس همه جا رفتهایم و به فکر نبودیم که لباسهای دیگری هم لازم داریم.
تهیهکننده گاوخونی درباره سینمای این روزهای ایران میگوید: تنها یک سینمای واقعگرای اجتماعی داریم که نهایت آن سینمای آقای فرهادی است مابقی ژانرهای سینمایی مثل سینمای حماسی، اسطورهای و... مهجور ماندهاند. جز مضامینی که به تاریخ اسلام ربط پیدا میکند که در این ژانر تلویزیون قدمهایی برداشته است و دلیل دیگرش کمبود بودجه برای ساخت فیلمی در اشل جهانی است.
معلم درباره تجربه بینالمللی فیلمسازانی مانند فرهادی و مجیدی میگوید: فیلم آقای مجیدی یک استثناست. سرمایه این فیلم به بخش خصوصی تعلق ندارد و فیلم کاملا دولتیست و بودجه آن توسط نهادهای دولتی و عمومی تامین شده است. گرچه اگر این فیلم برای بازار جهانی ساخته میشد؛ میتوانست راه را برای فیلمهای دیگر باز کند.
وی میافزاید: از نگاه من فیلم آقای مجیدی شکست خورده و این شکست در حوزه تولید بوده است. تولید و تهیه این فیلم با قواعد و ساختار یک فیلم با استانداردهای جهانی متفاوت است. پس نمیتوان آن را به عنوان یک تجربه صحیح درنظر گرفت. باتوجه به اینکه موضوع این فیلم درباره پیامبر(ص) است؛ حداقل باید یک میلیارد نفر مسلمان را پوشش میداد درحالیکه این فیلم نه در نحوه پخش، نه داستانپردازی، نه در انتخاب بازیگر و نه حتی ورود به مسایلی که موجب تقویت وحدت مسلمانان شود؛ این فیلم موفق نبود و از نگاه من شکست خورده و از اکران جهانی فاصله گرفته است.
معلم درباره نحوه حضور ایران در بازارهای جهانی میگوید: اگر میخواهیم وارد این بازار شویم ابتدا باید به مخاطب جهانی فکر کنیم فقط پروداکشن مهم نیست. بعضی از دوستان فکر میکنند ساخت فیلم جهانی یعنی داشتن پروداکشن سنگین حال آنکه هدفگذاری برای مخاطب جهانی با سینمای محلی متفاوت است.
مجری طرح و تهیهکننده فیلم آل در توضیح این موضوع میگوید: مدل ساخت فیلم برای مخاطبان جهانی متفاوت است حتی نحوه دیالوگنویسی باید متفاوت باشد. گرچه در فیلمهای درام اجتماعی ایران که توفیق بینالمللی داشتهاند، میتوان رگههای ارتباطی دیالوگها و محتوای کلی این فیلمها را قابل قبول برای مردم و قومیتهای مختلف دانست.
معلم میافزاید: ما در سینما با موضوع ارتباط جهانی روبرو هستیم. این نوع ارتباط رمز و رازهای خاص خود را دارد اینطور نیست که هر فیلمسازی با هر نگرش و سبکی بتواند برای بازار جهانی فیلم بسازد. وارد شدن به این وادی تواناییهای خاص خود را میخواهد. متاسفانه سینمای ایران، سرمایهگذاران و مسولان فرهنگی که برای آن تصمیمگیری میکنند؛ یک سینمای خُرد نگر و فقیر را دنبال میکنند به همین دلیل سینمای ایران؛ پرپتانسیل رشد نکرده. فعالیت بدنه سینما هم به سیاستهای کلان کشور برمیگردد و اینکه هم بتواند خود در این رابطه سرمایهگذاری کند و هم شرایط سرمایهگذاری را برای بخش خصوصی فراهم کند.
این منتقد و کارشناس سینمایی چنین ادامه میدهد: به خاطر سیاستهایی که در دوران مختلف؛ دولتهای مختلف داشتهاند؛ سینمای ایران به سینمای بستهای تبدیل شده و اگر میبینید استعدادهای فردی به بازار جهانی وصل شدهاند؛ موفقیت آنها هیچ ربطی به سیاستهای دستگاههای فرهنگی ندارد بلکه آنها خودشان فردی و بیهیچ پشتوانه وارد میدان شدند.
وی درباره هزینههای سرسامآور تولید در سینما میگوید: در بخش ساخت فیلمهای بیگ پروداکشن باید تمهیدات و امتیازات خاصی درنظر گرفت درست مانند تخفیفهای مالیاتی یا فراهم کردن شرایط لازم برای پروژههای مشترک با کشورهای دیگر و مهمتر از همه؛ امنیت سرمایهگذار باید لحاظ شود. که در گیر و دار فعلی رعایت نمیشود و طبیعیست که سرمایههای کلان وارد سینما نمیشوند.
تهیهکننده گاو خونی چنین ادامه میدهد: بخش اعظم سینمای بالیوود و هالیوود با استناد بر مارکت جهانی سرمایههای کلان را جذب میکند. اگر قرار بود بسیاری از این فیلمها داخل کشور خودشان محدود شوند مسلما از سرمایهگذاری کلان استفاده نمیبردند. ما حتی در سریالهای محلی هیچ اثری را نداریم که بتوانیم آن را زیرنویس کرده و وارد مارکت کنیم. اما در همین همسایگی ما ترکها با سریالهایشان وارد مارکت فراتر از کشور خود میشوند.
مجری سابق صداوسیما میگوید: باید به این سیکل معیوب؛ بخلها و حسدهای زیاد در فضای فرهنگی کشور را نیز اضافه کرد.
وی در پاسخ به این پرسش که تهیهکنندگان درباره راهکارهای این مشکلات چه کردهاند؛ میگوید: جلسات متعددی تشکیل شده ازجمله چند جلسه راهبردی و صدور چند بیانیه که پس از آن برگی از درخت روی زمین نیفتاد و هیچکس حاضر نشد حرفی از ما بشنود. مدیریت امروز سینمای ایران نیز بسیار قانع است و هیچ ارادهای در کار نیست.
معلم میگوید: پرداخت به حاشیهها در سینمای ایران موج میزند. کدام رسانه به موضوعات مهم و ریشهای میپردازد؟ رسانههای ما درگیر حاشیه هستند. درنهایت خوش خیالیست اگر منتظر اتفاقی باشیم. به عنوان کسی که سالهاست در این زمینه کار میکنم؛ به این نتیجه رسیدهام که چون ارادهای وجود ندارد؛ ما با این امکانات نمیتوانیم وارد بازار پرسود و منفعت جهانی شویم.