سند کهن نمایش ایران به دست داعش نابود شد+عکس+فیلم
در شانزدهم اسفند ماه 1393 مهاجمان داعش با انتشار ویدئویی از تهاجم خود به مجموعۀ تاریخی هترا در شمال عراق خبر دادند. در پایان این ویدئو یکی از مهاجمان به سه صورتک سنگی کوچک شلیک میکند. صورتکهایی که شاید کمتر کسی از ارزش آنها برای تاریخ نمایش ایران مطلع باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شهر «هترا» که نامش را از واژۀ ایرانی «آترا» به معنی آتش دارد دو هزار و 200 سال قبل توسط اشکانیان در شمال عراق ساخته و امروز به عنوان «میراث تمدن بشری» در سازمان جهانی یونسکو ثبت شده است.
تلفیق هنر ایرانی، عربی، آرامی و یونانی در آثار باستانی این شهر آن را به آوردگاه دو فرهنگ ایرانی و هلنی (شرق و غرب) بدل کرده است.
داعش در تصاویر ویدئویی حمله به این کاخ، برای تخریب پیکرهها و صورتها از پتکهای آهنین استفاده میکند. اما از آنجا که تندیسهای محوطۀ این کاخ و نقوش برجستۀ دیواری سخت مقاوماند، پس از ناکامی از ضربات پتک، بشکههای مواد منفجره را به کار میگیرد. در پایان، یکی از معدود آثار باستانی که در کتب پژوهشی تئاتر سندی از اجرای نمایش قلمداد میشود تخریب میگردد.
لحظه شلیک داعش به صورتکها
از آنجا که منابع مکتوب و نمایشنامههای ایرانی معدود و کمیابند، برای پژوهشهای تاریخی نمایش لاجرم باید به گزارشهای تاریخنگاران و سیاحان خارجی و یا آثار باستانی اکتفا کنیم.
به واسطۀ همین استنادها بوده است که شواهدی از اجرای تئاتر در قرن سوم و چهارم (پ.م) در ایران به دست آمده؛ به گزارش پلوتارک، اسکندر مقدونی از تماشاخاتههای همدان و کرمان دیدار نموده و خود در بابِل، تماشاخانه ساخته است. یونانیان در دوران سلوکیه نیز تماشاخانههایی ساختند و در آنها نمایش اجرا کردند. به این ترتیب گفته میشود که در دوران اشکانیان اجرای نمایش -دست کم به سبک یونانی- مرسوم بوده است. (کتاب نمایش و رقص در ایران نوشتۀ مجید رضوانی).
یکی از نشانههای اجرای نمایش در دوران اشکانیان را «صورتکهای هترا» میدانند. مجید رضوانی در کتاب «نمایش و رقص در ایران» در اینباره مینویسد:
«این صورتکها ساخت دست هنرمندان محلی بوده و هیچگونه شباهتی به صورتکهای یونانی ندارند و احتمالا هرکدام نمایشگر یک شخصیت نمایشی آن روزگار بودهاند. هنرمند حکاک این صورتکها را از جنس سنگ، در اندازۀ طبیعی کندهکاری کرده و برای تاکید بر نمایشی بودنشان نیز بندهای پشت سر آنها را ترسیم نموده».
شاید این گمانهزنی صحیح باشد و این نقش برجستهها، ماسک، نقاب و صورتک، گواهی بر اجرای نمایش بودهاند. گمانی که پژوهشگران دیگری همچون بهرام بیضایی بعدها در کتاب «نمایش در ایران» آن را تایید کردند. هنوز کسی به خوبی نمیداند؛ شاید هم این نقش برجستهها چیزی به جز پرترۀ شاهان و ممتازان درباری و یا اسطورهها نباشند. تردیدی که رفع آن نیازمند تحقیق و کشف شواهد بیشتری است.
اما در واقع تحقیقات بیشتر یا مطالعات گستردهتر که همواره گزارههایی تسکین دهنده و راهگریز از گرههای پژوهشی این سرزمین بوده، برای این اسناد دیگر کاربرد ندارد؛ چراکه این سه صورتک بیآنکه هویتشان افشا شده باشد از بین رفتند و چهرۀ رخوتزدۀ پژوهش تئاتر ایران را نیز از شر نگاهِ پر از سوالشان رهانیدند و مانند بسیاری دیگر از میراث بشری، بارِ گِرانِشان را از دوش خسته و تردیدهای مردم خاورمیانه برداشتند.
سرشتِ سنگی صورتکهای هترا گواه تلاش هنرمندان پدیدآور در نگاهبانی از آنها بوده است؛ چراکه تاریخِ جنگزدۀ خاورمیانه، ایرانیان را آموخته بود که سختترین و نامیراترین کاغذها، یعنی سنگ را برای نوشتن و نقاشی کردن برگزینند. اما لرزش سخت میانرودان در سالیان اخیر، از تاریخ جانسنگش نیرومندتر بود.
غزال رحمانپور؛ کارشناس ارشد تئاتر