همه فکر میکنند فراستی از انصار حزبالله است/ فراستی به «محمد رسول الله» و «پایان نامه» نیز رحم نکرد
در شرایطی که خیلی از منتقدان از حضور در بحث انتخاب فیلم فروشنده به عنوان نماینده اسکار سرباز زده بودند؛ بحث این انتخاب پرحاشیه با حضور مسعود فراستی، بهروز افخمی و شهاب اسفندیاری در هفت برگزار شد.
ایلنا: شهاب اسفندیاری که برای نقد «فروشنده» در برنامه هفت شرکت کرده، ابتدا با بیان این مطلب که مسعود فراستی در تاریخ سینمای ایران منتقد اثرگذاری است؛ گفت: عقلانیتی بر نقد فراستی حاکم است که برخی آن را به بحث ناموسی تبدیل کردهاند.
او نقدهای فراستی را به بمبهای ساعتی تشبیه میکند و معتقد است چون این نقدها از تریبون تلویزیون مطرح میشود؛ همه فکر میکنند فراستی جزئی از انصار حزبالله است و این نقدها با جلساتی از پیش تعیین شده مطرح میشوند.
از نظر او؛ استفاده از کلماتی مثل «وطنفروشی» باعث ایجاد هیجان میشود و عدهای فکر میکنند به مرزها تعرض شده و وقتی هنوز او شمشیر را درنیاورده، سر را در طبق میآورند.
شهاب اسفندیاری در ادامه از فراستی میپرسد فکر نمیکند ادبیاتش درباره عباس کیارستمی و اینکه چه کسی وطنفروش است و چه کسی نیست؛ اشتباه است؟ به گفته اسفندیاری؛ او حتی به فیلمهای «محمد رسول الله» و «پایان نامه» نیز رحم نکرده است. فراستی در پاسخ میگوید؛ وظیفهاش به عنوان منتقد این است که با فیلم مهم خوب و مهم بد باید مواجه شود و مواجه شدنش را اعلام کند.
اسفندیاری در ادامه میگوید: جوی به وجود آمده بود که هر کس از «فروشنده» حمایت کند، بیناموس است. حتی به حاج آقا خاموشی [رئیس سازمان تبلیغات اسلامی] میگفتند تو حاضری با خانوادهات فیلم را ببینی؟ انگار که «فروشنده» فیلم پورن است!
فراستی در ادامه بر دیدگاههای سابقش تاکید میکند: دفعه پیش هم گفتم «فروشنده» بهنظرم در همه زمینهها ماقبل بد است. در زمینه فیلمنامه دو کانسپت است و هنوز فیلمنامه نیست و در زمینه کارگردانی پر از غلط است. اگر کس دیگری جز اصغر فرهادی بود، او را هو میکردند.
به اعتقاد او؛ تمام سوالات درباره «فروشنده» روی «چه» هست، روی «چگونه» نیست. درحالیکه ما فیلم میبینیم تا شیوه و چگونگی را بدانیم.
اسفندیاری میپرسد آیا تماشاگران فرصت میکنند به این اشکالات منطقی که بسیاری از آنها را هم قبول ندارد، فکر کنند؟ یا آنقدر مسحور میشوند که فرصت نمیکنند فکر کنند؟ که اگر این بد است، پس فیلمنامه خوب چیست؟
او در ادامه میگوید: فیلمهای فرهادی دشواری قضاوت اخلاقی را به تصویر میکشد که این با نسبیگرایی متفاوت است.
از نظر او؛ وحشت به خاطر تجاوز در تمام فیلم هست اما ترس از بردن آبروی پیرمرد نیز وجود دارد و برای همین رعنا محکم درباره این موضوع نظر میدهد.
فراستی به دیالوگ شهاب حسینی درباره خراب شدن شهر اشاره میکند و میگوید: این دیالوگ این دو نفر نیست. این حرفهای کارگردان است. ما از پشت کوه آمدهایم؟ نمیفهمیم منظور کارگردان را؟ میخواهد متلک سیاسی بگوید. خب بگو، اما درست! کارگردان فیلم تحت عنوان فلسفه اخلاق و نسبیگرایی، سعی دارد حرفهای خودش را بزند. در فیلم نه پیرمرد و نه تئاتر مسئله نیستند بلکه رابطه دو نفر مسئله است، که این موضوع دقیقه 121 شروع میشود و 122 هم فیلم تمام میشود.
اسفندیاری درباره دیالوگ خراب شدن شهر از فرهادی دفاع میکند و میگوید: فرهادی معتقد است با یک انقلاب نمیشود همه چیز حل شود. ما از دیدگاه خودمان در حوزه دینی مسائل را میبینیم. یک نفر هم از جنبه دیگری به این تعارض اخلاقی پرداخته است. چه اشکالی دارد؟
اسفندیاری خطاب به فراستی میگوید: اگر فرهادی داستان ندارد، کیارستمی دارد؟ دوره دوگانه هیچکاک و تارکوفسکی گذشته و الان دیگر دوره نولان است!
او به فراستی و منتقدان فیلم میگوید: وقتی «فروشنده» را برای پیام داشتنش میکوبید باید همه فیلمهای دفاع مقدس را هم بکوبید!
فراستی در پاسخ میگوید: من با سینمای پیامدار یا فرهادی مشکلی ندارم. مشکل اینجاست این پیام باید در قصه بگنجد. این فیلم فرهادی قصه ندارد. تم فیلم فرهادی، تم تجاوز و فحشاست که بعد از انقلاب تا به حال نداشتهایم. از این تجاوز به پیامهایی که تو میگویی میرسیم.
در ادامه افخمی وارد بحث میشود و به نکتهای اشاره میکند: وقتی فیلمی اینقدر میفروشد باید دید مردم در آن چه میبینند؟ در «فروشنده» قصه هست اما این قصهای که ما میبینیم نیست. مردم فکر میکنند داستان پرداختن به تجاوز است و این برای آنها جذاب است.
فراستی هم معتقد است به جز جایزه کن، قطعا تم ممنوع و حساس تجاوز باعث فروش بالای فیلم است.
اسفندیاری در قبال موضع افخمی و فراستی درباره اینکه تم تجاوز باعث شده فیلم بفروشد؛ میپرسد: یعنی میگویید پیام باعث شده فیلم بفروشد؟ و افخمی پاسخ میدهد: این فیلم یک آتراکسیون (نمایش عامهپسند) است.
شهاب اسفندیاری در ادامه بحث با اشاره به اینکه «فروشنده» فیلم ایدهآلش نیست و در میان آثار فرهادی «رقص در غبار» را بیشتر دوست دارد؛ کنایه جالبی به فراستی میزند: موضعم این است که اگر بیست سال بعد خدای نکرده فرهادی از دنیا رفت، مسعود یک نامه ننویسی که خیلی آدم خوبی بود و وطنفروش نبود.
فراستی هم خیلی سریع پاسخ میدهد: من اینها را درباره کیارستمی نگفتم!
او در ادامه بازهم تاکید میکند که فیلم در تمام موقعیتها طرف پیرمرد و تظلمخواهی است. ولی اسفندیاری معتقد است برداشت مخاطب این نیست حتی اگر فرهادی هم این را بخواهد.
فراستی معتقد است سیلی به این پیرمرد به خاطر توحش و خشونت جاری در جامعه است. ولی اسفندیاری میگوید این سیلی به خاطر خیانتی است که مرد به زن وفادار خود کرده است.
او در ادامه میگوید من به فیلم بیغیرت و بیناموس نگفتهام اما اسفندیاری میگوید شاگردان او چنین چیزهایی را میگویند.
اسفندیاری از فراستی میپرسد آیا از بردن آبروی پیرمرد دفاع میکند؟ یا اگر از یک روحانی در این باره سوال پرسیده شود به نظرش چه جوابی خواهد داد؟
فراستی اما در جواب میگوید: رابطه زن و مرد خراب است و هیچ رابطه عاشقانهای ندارند. زن ابدا اخلاقگرا نیست. و از اسفندیاری میپرسد زن چرا میخواهد مرد خشونت خود را ادامه ندهد؟ چرا حاضر به شکایت نیست؟ و مرد هم که اخته است!
از نظر اسفتدیاری؛ فضای اداری و شکایت به دلیل تجاوز سخت است و این یک دیدگاه رایج در جامعه است.
بهروز افخمی میگوید برخلاف معمول که وقتی فیلمی روی پرده است آن را نقد نمیکنند، به خاطر انتخاب شدن «فروشنده» برای اسکار آن را نقد میکنند و ادامه میدهد: کلک زدن و پنهان کردن از خود فیلم شروع شد و اگر اینطور نبود، نمیتوانست از روی سر «ایستاده در غبار» و «ابد و یک روز» رد شود و به عنوان نماینده ایران در اسکار انتخاب شود.
اسفندیاری در پاسخ افخمی میگوید: شما نمره سایت متاکریتیک را نشان دادید که فرهادی را بزنید. اما عملا تبلیغ آن را کردید. چون به هر حال فیلم جزو ده فیلم برتر سینما از نظر منتقدان است و این اعتباری است که نباید آن را تحقیر کرد.
اسفندیاری در ادامه با اشاره به بابک انوری و آنا لیلی امیرپور که در خارج از ایران مشغول فیلمسازیاند؛ میگوید: ما با فیلمسازانی مواجه هستیم در دنیا که نام ایرانی را با خود همراه دارند. اسکار افتخاری برای فرهادی نیست و چیزی به او اضافه نمیکند فرهادی اسکار خود را گرفته است.
از نظر او بردن اسکار ربط زیادی به پخش کننده آمریکایی دارد و اگر فیلم دیگری ممکن بود جایزه بگیرد و فیلمساز ایرانی دیگری مطرح شود. انتخاب فیلمهای دیگر درست بود اما در حال حاضر شانس دیگر فیلمها صفر است!
افخمی در پاسخ به اسفندیاری میگوید: همه فیلمهای فهرست اولیه هشت تایی از «فروشنده» بهترند و اگر انتخاب میشدند میتوانستند به دنبال پخش کننده خوب بروند!
فراستی معتقد است فروشنده اگزوتیک است، اما استفدیاری میگوید: شما فیلم «گذشته» را هم گفتید اگزوتیک. این اصطلاحی است که آژانسهای مسافرتی به کار میبرند...آیا واقعا کسی «گذشته» را ببیند دوست دارد برود پاریس؟
اسفندیاری میگوید: فراستی هنوز در دهه پنجاه و شصت مانده و جالب است که فراستی هم این موضوع را تایید میکند.
بعد ادامه میدهد: سینما عوض شده.. تغییر کرده است و نباید در یک دوره ماند.
فراستی بیتوجه به انتقاد اسفندیاری باز هم تاکید میکند: «فروشنده» دارد جامعه و خانواده را میزند و این به خاطر گرفتن جایزه است به همین دلیل هم اسکار رفتن آن برایش سوال است.
اسفندیاری به این انتقاد هم جواب میدهد. او با اشاره به اینکه «جدایی نادر از سیمین» فیلمنامهای بومی داشته و کمتر کسی فکر میکرده در اسکار دیده شود؛ میگوید: فرهادی فیلم خودش را میسازد.
فراستی هم در جواب میگوید: کانسپت «جدایی نادر از سیمین» این است که این مردم دروغگو هستند و شخصیت اصلی میخواهد به همین دلیل بچهاش را از ایران ببرد. که اسفندیاری در پاسخ میگوید: فراستی خیلی شعاری با مسئله برخورد میکند.
اسفندیاری میگوید: همیشه قشر مذهبی اُمل نشان داده شده و همیشه ما در کلونی زندگی میکنیم که برخی میگویند آن یکی عقل ندارد و آن یکی میگوید اینها دین ندارند اما فرهادی در «جدایی نادر از سیمین» شخصیت مذهبی راضیه را قرار داده. تنها کسی که حاضر نیست دروغ بگوید و این مزیت بسیار مهمی است.
او در ادامه خطاب به فراستی و افخمی میگوید: فرهادی با مخملباف فرق دارد. این مسئله را ببینید!
فراستی بازهم بر موضع اشتباه بودن فرستادن «فروشنده» به اسکار تاکید میکند و میگوید: فیلمی مثل «بچههای آسمان» را هر جا بفرستیم خوب است اما فیلم پراز شبههای مثل «فروشنده» که ضدخانواده است، نه.
به گفته او؛ برای اسکار «ایستاده در غبار» که از نظر او فیلم خوبی نیست، بهتر بوده است.