حرفهای فخیمزاده درباره احمدینژاد، شمقدری، ایوبی و سینمای دهه شصت
مهدی فخیمزاده معتقد است که سیاستهای فرهنگی دوره احمدینژاد به سینما ضربه زد و در آن دوران، در سینما آشوب بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مهدی فخیمزاده کارگردان سینماییایران با اشاره به دلیل انتشار کتاب من و سینما گفت: در این کتاب خودم را سانسور نکردم، بلکه حرفهای را که باعث میشود یک وقت دعوا راه بیفتد یا چالش بشود را ننوشتم.
فخیمزاده که با فریدون جیرانی در سامانه فیلم نت گفتگو میکرد، ادامه داد: همه کتابهای که نوشته شده در قبل از انقلاب درباره سینمای نخبه بود و من میخواستم درباره بدنه سینمای ایران مطلب بنویسم در این کتاب به زندگی شخصی خودم نپرداختم بلکه به رابطه سینما و خودم پرداختم و میخواستم شرایط سینمای ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را ترسیم کنم.
وی درباره اینکه چرا مدتی است فیلم نمیسازد، گفت: از فیلمسازی میترسم زیرا فیلمسازی اصولاً ترسناک است دلیل دیگر این است که من سال ۷۳ رفتم تلویزیون و سریال تنهاترین سردار را ساختم و بعد سریالهای ولایت عشق، خواب بیدار، حس سوم، بیصدا فریاد کن، ساختمان ۸۵ و همین کار باعث شد تا از سینما دور بمانم بعد از آن هم به دوره آشوب سینما برخوردیم و دوست بازی شد و سینما کاملاً دولتی شد و من هم که هرگز از دولت برای سینما پولی نگرفتهام.
فخیمزاده درباره دلایل پرفروش شدن فیلمها در سینماها گفت: فروش فیلمها مقداری به سیاستهای سازمان سینمایی ارتباط دارد که اجازه داد فیلمهای با رنگ بوی جدید وارد سینما شود و سازمان سینمایی ناگهان از یک تنگنظری دست برداشت البته در این میان هزینههای هم داد و برخی فیلمها برایش دردسر شد.
وی ادامه داد: در دوره که شمقدری و دوستانس بودند ۵ سال فشارهای زیادی روی سینما بود، ولی امروز فیلمها از شکل بخشنامهای خارج شده و تماشاچی راحت فیلم میبیند. در دوره احمدینژاد، معتقد بودند که سینما رسانه است ولی تا امروز وظیفه رسانهای خود را اجرا نکرده است.
وی ادامه داد: این نگاه به سینما ضربه زد، زیرا سینما یک هنری است که اوقات فراغت را پرمیکند. سینما به عنوان رسانه، سینمایی است که بلوک شرق و شوروی داشت. سینما هرگز نمیتواند کار رسانه را بکند و شکستخورده است البته سینمای هنری هم همیشه بوده است و نیاز به کمک دارد اما سینمای غالب سینمای پرکننده اوقات فراغت است و سینمای اوقات فراغت در دولت احمدینژاد تعطیل شد.
کارگردان فیلم همنفس ادامه داد: در زمان ایوبی سینما را به عنوان پرکننده اوقات فراغت به رسمیت شناختند از طرفی شبکههای ماهوارهای آنونسهای را پخش کردند و درحالیکه آنونسهای تلویزیون ضدتبلیغ بود این آنونسها به کمک سینما آمدند.
فخیمزاده با اشاره به وضعیت سینما در دهه شصت افزود: در دهه شصت فیلمها درجهبندی میشد اما فیلمهایی میفروخت که درجه «ج» میگرفت؛ مانند نیش و قافله. خود من فیلمی ساختم به نام تپش که به لعنت خدا نمیارزد و لی از سوی دولت و معاونت سینمایی درجه «ب» گرفت. فیلمی هم ساختم به نام خواستگاری که درجه «ج» گرفت اما خوب میفروخت.
وی ادامه داد: در یکی از جلسات در اسفند ماه انوار معاون سینمایی از فیلم نقش عشق به کارگردانی شهریار پارسیپور تعریف کرد و به فیلم خواستگاری که من ساخته بودم و خوب فروخته بود حمله کرد که من شدید برآشفتم و حتی کار به مجادله کشید.
فخیمزاده ادامه داد: مسافران مهتاب درجه «دال» گرفت یعنی حق تبلیغ تلویزیون و پشت ماشین و اکران در ۱۲ استان را نداشت و میخواستند من را کلاً حذف کنند اما امروز هنوز مردم را به نام نمکی در فیلم مسافران مهتاب میشناسند.
وی ادامه داد: ما مجمع تولیدکنندگان را تشکیل دادیم و بولتنی منتشر کردیم و علیه درجهبندی بیانیه دادیم و زیرا معتقد بودیم درجهبندی برای فیلمها نیست بلکه آدمها را درجهبندی میکند. زمان اکران و این که قیمت بلیت چقدر است و چقدر در اکران باشد و چقدر وام بدهند برای فیلمسازی بستگی به درجهبندی داشت.
کارگردان مسافران مهتاب با اشاره به اینکه مسئولان میخواستند با استفاده از دو اهرم سینماگران را به سمتی که خودشان دوست داشتند هدایت کنند، افزود: بعد از فیلم عقابها، سعید راد و بسیاری از بازیگران فیلم ممنوعالکار شدند و با این کار و سانسور فیلمها و همچنین درجهبندی به سایر فیلمسازان هم پیام غیرمستقیم داده میشود که اگر هر فردی اینگونه فیلم بسازد، سانسور میشود.
وی با رد این حرف که گروهی میخواستند از ابتدای انقلاب سینما را تعطیل کنند، گفت: هرگز در جمهوری اسلامی هیچ گروهی نمیخواستند سینما را تعطیل کنند بلکه گروههای مختلف میگفتند سینما از نگاه ما درست است و نگاهی که داشتند این بود که عرفان وجه هنری اسلام است و گروهی دیگر با این حرف مخالف بودند.
کارگردان خواستگاری افزود: سینمای قبل از انقلاب کاملاً متکی به بخش خصوصی بود و بعد از انقلاب هم فیلمهای مانند تشریفات توسط بخش خصوصی ساخته شدو اگر دولت پولی میداد سریع پس میگرفت دولت حتی به ما وسیله نمیداد و فقط از زمانی که صدابرداری سر صحنه در سینما رواج پیدا کرد فارابی به سینماگران وسایل میداد زیرا وسایل فیلمسازی گران بود اما اجباری برای گرفتن وسایل از فارابی نبود.
وی ادامه داد: از سال ۶۳ به بعد ناگهان سینمای دولتی و این تفکر که دولت پول بدهد و فیلم بسازند راه افتاد و در این دهه فیلمسازان فیلم اولی زیادی به سینما آمدند که از میان آانها فقط افرادی همچون حاتمیکیا، کمال تبریزی و رسول ملاقلیپور در سینما ماندند که به نظرم این افراد در هر صورت فیلمساز میشدند.
فخیمزاده افزود: امروز دولت پولی ندارد که به سینما بدهد و حتی دیگر وظیفه خودش نمیداند که پول بدهد امروز نهادهای دولتی به این نتیجه رسیدند که سینما رسانه نیست و شرط اول این است که مردم از فیلم استقبال کنند و اگر فیلمی ساخته میشود باید ابتدا سرگرمکننده باشد و بعد حرف خودش را بزند.