داعش کاری بیسابقه با دین کرده/ غرب تلاش میکند دنیا را به وطن حقیقی تبدیل کند
رضا داوری اردکانی گفت: فاجعه داعش را کوچک و جزئی نبینید. البته منظورم از بعد سیاسی و نظامی نیست. مشکل عمیقتر از اینها است و مربوط به تاریخ میشود. اینجا دام ابتلا، درد و خرابآباد است. در این خرابآباد فیلسوف احساس غربت میکند. اینجا وطن حقیقی آدمی نیست. غرب تلاش میکند دنیا را تبدیل به وطن حقیقی کند. تا به حال که صورت نگرفته و حال نمیدانم امیدی هست یا خیر.
به گزارش خبرنگار ایلنا، همایش بزرگداشت مرحوم سیداحمد فردید با عنوان «جستجوی کلمات تامات در عصر الحاد اسماء حسنی» دیروز عصر، یکشنبه 24 مردادماه در بیست و دومین سالگرد درگذشت وی با حضور رضا داوریاردکانی (رئیس فرهنگستان علوم ایران)، منوچهر صدوقی سها، محمد رجبی دوانی، پرویز ضیاء شهابی و بهروز فرنو (قائممقام بنیاد فردید) در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
رضا داوری اردکانی در این نشست با اشاره به کتاب حاضر و ترجمهی روان آن بیان کرد: مهدوی یکی از بهترین مترجمان فلسفه در ایران است و زمانی که ترجمه 30 صفحهای مرحوم فردید را بر کتاب مهدوی میخوانیم احساس نمیکنیم ترجمه میخوانیم گویی که دستخط خود ایشان است. هر چند با برخی از مباحث آن موافق نبوده است اما به هر حال ترجمههای ایشان حاکی از تسلطشان به مباحث بوده است.
جهان نیازمند فلسفه و تفکر است
او در ادامه با اشاره به اینکه یکی از مشکلات و عیوب عصر حاضر قضاوت درباره اشخاص، به اعتبار موافقت و مخالفت با آنها است؛ گفت: این مساله اصولاً سیاسی است و این در حالی است که جهان به فلسفه و تفکر نیاز دارد. آدمی با فلسفه این چنین که هست شده، بنابراین اقتضای زندگی انسان تفکر است. تفکر از آدمی جدا نیست. جامعه بشری و زندگی انسان بیتفکر نمیشود، بنابراین هر وقت میبینید جایی فکر و شعر هست، زندگی هم وجود دارد و هر جا تفکر وجود ندارد پریشانی و اضطراب است.
این استاد فلسفه با بیان اینکه فردید اهل احسنتگویی نبود، بیان کرد: البته نمیخواهم درباره اخلاق فردید حرف بزنم چون دلیلی ندارد وقتی متفکری از دنیا میرود درباره خوبی، بدی، درشتی و نرمی اخلاقش حرف بزنیم چرا که قرار نیست ما با همه افراد زندگی کرده و انس و الفت داشته باشیم. از سوی دیگر متفکران اگرچه به تاریخ اعتبار میدهند اما ممکن است زندگی خوبی نداشته باشند.
امروز عالم انسان، دار وحشت شده
داوری اردکانی اظهار کرد: فلسفه با درد و دردمندی آغاز میشود و انسان میکوشد این دنیا را به صورتی دربیاورد که کمتر احساس غربت کند، بنابراین یا خود را به غفلت میزند یا به تفنن پناه میبرد. تنها تمدنی که مقابل این غربت ایستاد، تجدد و تمدن جدید است. تنها تجدد است که میخواهد این دنیا آباد و بهشت بشود تا بشر احساس غربت نکند. البته اینکه در این راه موفق میشود یا خیر را نمیدانم.
رئیس فرهنگستان علوم ایران ادامه داد: در اواخر قرن بیستم آثاری ظاهر شد که مشخص کرد ما نمیتوانیم این دنیا را تبدیل به بهشت کنیم به همین دلیل امروز نوری در افق غرب نمیبینیم و همه جای عالم انسان دار وحشت میشود. هیچ موقع در جهان این اندازه پریشان نبودهایم و به قول مرحوم فردید به ولوله بابلیان دچاریم. امروز زبان به جایی رسیده که دروغ و راست با هم فرقی ندارند.
او با بیان اینکه کاری که داعش در جهان معاصر کرد را هیچکس با دین تا به حال نکرده است، گفت: این فاجعه داعش را جزئی و کوچک نبینید البته منظورم از بعد سیاسی و نظامی نیست. چه اگر از این جهت رفع میشد قدرتهای نظامی آسان آن را از بین میبردند. مشکل عمیقتر از اینها است و مربوط به تاریخ میشود. اینجا دام ابتلا، درد و خرابآباد است. در این خرابآباد فیلسوف احساس غربت میکند. اینجا وطن حقیقی آدمی نیست. غرب تلاش میکند دنیا را تبدیل به وطن حقیقی کند. تا به حال که صورت نگرفته و حال نمیدانم امیدی هست یا خیر.
ارسطو شدن شوخی نیست!
این استاد فلسفه با اشاره به اینکه بسیاری در خارج از ایران دکتر فردید را تنها فیلسوف معاصر ایران میدانند، گفت: دوستان من میدانند که من ارسطویی و کانتی نیستم اما بارها گفتهام عظمتی برای ارسطو قائل هستم که برای کمتر کسی قائلم. ارسطو شدن شوخی نیست باید با درک فلسفی کتاب مابعدالطبیعه و اخلاق سیاست او را بخوانیم و بینیم چه هست. بنابراین من نمیگویم که با جزء جزء با مباحثش موافق هستم اما ارسطو استاد آغازگر است و اگر این را نمیپسندیم و نظر دیگری داریم، بحث متفاوتی است. کانت هم مهم است حتی اگر قبولش نداشته باشیم چون تفکر مهم است. بنابراین باید ببینیم کانت و ارسطو در تاریخ جهان چه کردند حتی اگر آنها را قبول نداریم و مثل آنها فکر نمیکنیم.
وی با بیان اینکه شاعرانی مثل سعدی و حافظ به اعتبار خودشان اهمیت ندارد تنها چون عالمان انسانی هستند، مهم شدند، گفت: آنها غربت ما را قابل تحمل و انسانیت را به یاد ما میآورند. از رنسانس تاکنون هر کتابی نوشته شد، گفت ارسطو بیخود گفت! اما ما مقام افرادی مثل ارسطو را نمیتوانیم حذف کنیم.
داوری اردکانی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مرحوم فردید با این دنیا خیلی سازگار نبود، اظهار کرد: او با دنیا احساس غربت میکرد چون احساس غربت نشان میدهد که فرد در پی یافتن و درک دیگری است. فردید با سیاست کاری نداشت اما به هر حال سیاست چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. برای ما نگاه فردید و پرسشهای تازه او مهم بود و اینکه فلسفه را نقد میکرد و از شعر و ماهیت آن میگفت. فردید صاحب نظر بود میپرسید و میفهمید و به دشواری میفهماند. این برای ما درس بود هر چند درک این مسایل به استعداد افراد و شرایط زمان هم بستگی دارد گاهی زمان فلسفه نیست!
در پایان این مراسم از جلد نخست درسگفتارهای فردید با عنوان «غرب و غربزدگی» رونمایی شد.