جانمان بالا آمد تا سینما را به اینجا رساندیم/ پایان رفاقتهای سینمایی
تقوایی معتقد است برخی منتقدان بیهیچ طمعی در کنار فیلمسازان هستند و میتوانند راهنمای بسیار خوبی در زمینههای مختلف نویسندگی، فیلمسازی باشند.
به گزارش ایلنا، در شب پایانی هفته فیلم ناصر تقوایی؛ دو فیلم «رهایی» محصول سال 1350 و «کشتی یونانی» محصول سال 1377 در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران روی پرده رفت.
بعد از نمایش فیلم، ناصر تقوایی به بیان نظرات خود در خصوص فضای هنری کشور پرداخت و گفت: هر کاری برای جامعه کردهام، از صمیم قلب بوده است. امیدوارم رابطه بین مردم و هنر تا ابد حفظ شود، فارغ از اینکه کار هنرمندی را دوست داشته یا نداشته باشیم. اگر این تنوع وجود نداشته باشد، هنر از رشد باز میایستد. در همین گفتگوها و تقابلهاست که رشد میکنیم. هر کدام از ما بهعنوان هنرمند، تماشاچی، منتقد و.. به طریقی آگاهی خود را کسب میکنیم. چنین جلساتی باید بهشکل گستردهتر، با مشارکت بیشتر و در زمینههای مختلف هنری برگزار شود.
وی افزود: در طول سالهای اخیر رشد فرهنگی ما بیشتر از سینما، از راه تئاتر اتفاق افتاده است. تئاتر طی 10 سال گذشته، رشد بسیار خوبی داشته است. اگر در گذشته ارتباط ما سینماگران با اهالی تئاتر بیشتر در زمینه بازیگری بود، اکنون ابعاد وسیعتری به خود گرفته است. امیدوارم تئاتر به رشد خود ادامه دهد و سینما نیز بتواند از استعدادهای تئاتر استفاده کند. تکنیسینهای سینما نیز در زمینههای مختلف نورپردازی، صحنهآرایی و.. به تئاتر کمک کنند. کمتر شاهد بودهایم که کارگردانان موفق از سینما به تئاتر بروند. بهرام بیضایی یک استثنا و یک متفکر خاص است که هم در نمایشنامهنویسی و هم در داستاننویسی تسلط دارد. کار بیضایی هنر و هنرورزی است. برای هنرمند شدن در این حد، لازم است به کلیت هنر احاطه داشته باشید.
تقوایی درباره نقش منتقدان در رشد هنر گفت: برخی منتقدان بی هیچ طمعی در کنار شما هستند و بهترین دوستان شما میشوند. آنها مطالعه زیادی دارند و با عالم هنر در ارتباطند، بنابراین در بحثها از این دوستان چیزهای زیادی یاد میگیریم. همانطور که در نشستهای هفته اخیر، منتقدان مطالب لذتبخشی بیان کردند که برای من نیز مسائل را بازتر کرد. خود فیلمساز تمام فریمهای فیلمش را از حفظ نیست، ولی حافظهی خوب لازمهی کار نقد هنری است. منتقدان، یک ستون هنر به شمار میآیند و میتوانند راهنمای بسیار خوبی در زمینههای مختلف نویسندگی، فیلمسازی و.. باشند.
تقوایی اضافه کرد: در این میان، برخی منتقدان جامعترند و در چند زمینه هنری تسلط دارند. به همین دلیل است که کسی مانند پرویز دوایی جایگاه دیگری پیدا میکند. سالهاست که جامعهی منتقد خوبی در سینما داریم که با وجود دعواهایی که ممکن است در ظاهر اتفاق بیفتد، باز هم بیشتر از هر چیز روی فیلمسازها تاثیر میگذارند. ممکن است از کار همدیگر خوشمان نیاید ولی مجلات هنری جای رو کم کنی یا انتقامجویی نیست. بلکه بهدنبال توضیح یک دانش هستیم و این حشر و نشر فیلمسازان و منتقدان به رشد هنر منجر میشود. امیدوارم هر کس دانشی دارد، آن را در اختیار جوانان بگذارد.
کارگردان «داییجان ناپلئون» سپس به اهمیت جغرافیا و فضا در سینما پرداخت و گفت: هیچ واقعهای وجود ندارد که در یک جغرافیا اتفاق نیفتاده باشد. هنر بدون فضا و جغرافیا وجود ندارد و جغرافیا بستر هنر است. هنری که جغرافیا و فضا ندارد، از واقعیت پرت شده و به دره سقوط میکند. هیچ اتفاقی در خلأ رخ نمیدهد؛ برای نویسنده و هنرمند شدن، در درجه اول باید مفهوم فضا را درک کرد. جغرافیا یعنی عالم واقع، و هر چیزی در عالم واقع اتفاق میافتد. تخیلات خود را نیز اگر در یک جغرافیا قرار دهید، واقعیت پیدا میکند. پیش از آنکه بهدنبال پیدا کردن ایرادات جملات نوشته شده باشید، به جغرافیا توجه کنید. قصهی خوب در جغرافیای نامناسب جواب نمیدهد. اکثر داستانهای خوب نیز ابتدا به معرفی جغرافیا و فضا میپردازند و بعد میگویند چه اتفاقی در آنجا رخ میدهد.
وی ضمن اشاره به مرگ دردناک عباس کیارستمی گفت: همواره انتظار داشتم با نسلی که مهرجویی، کیارستمی، کیمیایی و.. جزو آن بودند و رمان نوشته بودند، عکاسی کرده بودند و در واقع اهل هنر بودند، سینمای ایران ناگهان با رشدی غریب مواجه شود. رشد کردیم اما انتظار من خیلی فراتر از این بود. استعدادی که در جامعه ما وجود داشت، خیلی بیشتر از چیزی بود که دیدیم. همچنان منتظرم که نسل جوان جای ما را بگیرد و خیلی بهتر از ما کار کند. جان ما بالا آمده است تا این کارها را کردهایم. امیدوارم مراکز صنفی ما قدرتمند شوند، سینماگران در آنها عضو شوند و صنف نیز حامی آنها باشد.
تقوایی گفت: امیدوارم چنین نشستهایی استمرار داشته باشد و برای نویسندگان سینمایی، فیلمبرداران و.. نیز برگزار شود. برای لذت بردن از سینما لازم است زوایای مختلف آن شناخته شود. اگر هنرمند هستید با دلگرمی به کارتان ادامه دهید و اگر جزو علاقمندان هنر هستید، ارتباط خودتان را به آن نزدیکتر کنید.
عباس گنجوی تدوینگر آثار تقوایی با اشاره به رفاقتهایی که در گذشته وجود داشت، گفت: امروز آن رفاقتها وجود ندارد، ولی رفاقت من و تقوایی هنوز پابرجاست. در مورد تقوایی چیزی نمیتوان گفت جز اینکه ناصر تقوایی «ناصر تقوایی» است. چیزهای زیادی از او آموختهام؛ جنوب را از طریق تقوایی شناختم و این شناخت طوری بود که گمان میکردند من هم جنوبی هستم. در تدوین فیلمها صحبتهایی طولانی با هم داشتیم و ناصر با حوصله فراوان میکوشید من را به شناخت درستی از آنچه میخواهد برساند. وسواس و دقتنظر او در تمام مراحل ساخت فیلم از طراحی صحنه تا صداگذاری، بینظیر بود. از میان افرادی که با آنها همکاری داشتهام، هیچکس به یاد ماندنیتر از تقوایی نبوده است.
خسرو دهقان نیز با اشاره به لذتبخش بودن تماشای «رهایی» با وجود گذشت سالهای طولانی، گفت: در مورد تقوایی نمیتوان به یک کلام آخر رسید و او را فرموله و کپسوله کرد. فرموله کردن تقوایی باعث میشود، نه آثار او اثر هنری باشد و نه خود او هنرمند. هنرمند باید قادر باشد زمان را درنوردد، و افراد مختلف از نسلهای گوناگون در مکانها و زمانهای متفاوت راجع به او حرف بزنند. گمان میکنم راجع به تقوایی این اتفاق رخ داده است. در غیر اینصورت اثر هنری تبدیل به روزنامه و هنرمند هم تبدیل به هنرمندِ روزنامهای میشود که چند روزی بازتاب دارد و پس از آن کنار گذاشته میشود. اینجا هستیم تا در مورد چیزهای ماندگارتری سخن بگوییم.
وی افزود: متاسفانه در سالهای اخیر سوءتفاهمی در سینما بهوجود آمده و بار فلسفه و جامعهشناسی و.. بر دوش سینما سنگینی میکند. مشکل 100 سال اخیر سینمای ایران تا امروز، بیتوجهی به مهندسی سینما و عدم نگریستن به سینما بهعنوان یک صنعت است. سینما وجه هنری نیز دارد، ولی این پدیده در وهله نخست بهشکل یک صنعت ظهور کرده است. تقوایی متوجه این قضیه میشود که فارغ از مفاهیم، با مدیومی سر و کار دارد که نیازمند توانایی فنی است و با تعارف پیش نمیرود. سینمای ایران مدیون نگاه فنی و صنعتی تقوایی به سینماست. در این زمینه همچنین مدیون ارامنه هستیم که به مسائل فنی سینمای ما کمک فراوانی کردند. تقوایی را به دو چشم میتوان نگریست؛ منظر فنی در یکسو قرار میگیرد و سایر چیزها در طرف دیگر. به گمان من مهمترین وجه او در سینما، همین وجه فنی است.
محمدعلی سجادی نیز طی سخنانی گفت: تماشای فیلم «رهایی» در میان سایر آثار همنسلان تقوایی، برای من بهترین کلاس درس بود و هست. در آن زمان به اقتضای سن، تعبیرهای آنچنانی و برداشتهای سیاسی از این فیلم داشتیم که برداشتهایی کودکانه بود. متاسفانه این مرض کماکان وجود دارد و همینگونه است که آثار ارزشمند خود را تباه میکنیم. «رهایی» هنوز هم سرپا و دوستداشتنی است، چرا که با یک «ماهی» ازلی ابدی کار میکند. همان زمان با پروژکتور به روستاها، پرورشگاهها و.. سر میزدیم و فیلمهای کانون مثل «رهایی»، «عمو سیبیلو»، «سفر» و.. را برای بچهها پخش میکردیم. از این رو تماشای مجدد آن برای من خاطرهانگیز بود.
وی افزود: مشکل سینمای ما مضمونپردازی و گرفتار شدن در مفاهیم است. در سنین نوجوانی، جذب وجوهات فنی تقوایی شدهام. آنچه تقوایی را از بسیاری افراد دیگر متمایز میکند، وجه کارگردانی اوست. در تقوایی با یک ذهن و انضباط فنی روبرو هستیم. او با هر فیلمبرداری که کار کند، باز هم استانداردهای خود را حفظ میکند و این برای ما بسیار آموختنیست. جای دوربین، اندازه قاببندی و.. در تمام فیلمهای او با انضباط و کاربلدی انتخاب شده است. همانطور که گنجوی اشاره کرد، پشت صحنه فیلم، همان جلو صحنه بود و شما بازتاب رفاقتها را در اثر تولیدی و امور فنی فیلم مشاهده میکردید. اوج کار تقوایی را در «داییجان ناپلئون» میبینیم که همه چیز چقدر سهلالوصول است؛ ترکیببندی، میزانسن، جابجاییها، رهبری بازیگرها و.. بهراحتی کار میکند، بیآنکه گرفتار اسنوبیسم شود. او متوجه است که در تنهی سینمای ایران کار میکند و اگر اندیشهای دارد باید در دل همین سینما تعبیه شود.
محمد رحمانیان نیز گفت: تا پیش از اینکه مجموعه داستان «تابستان همان سال» را بخوانم، ناصر تقوایی برای من بهعنوان یک سینماگر مطرح بود. نگاه سرشار و زیباییشناسی خاص تقوایی در این مجموعه قابل بحث است؛ فضاسازیای که با کلمه آغاز میشود و نه از مکان. کلمه به همراه خود فضا و موقعیت میآورد و بسیاری از موقعیتها را نیز حذف میکند. «روز بد» یکی از نمونهایترین کارهای تقوایی است که میتوان آن را یک اثر سینمایی درخشان با تدوینی بیرحمانه دانست؛ تقریبا تمام توضیحات اضافه و هر آنچه مربوط به فضا و مکان است و در داستانهای کلاسیک و مدرن با آن مواجه میشویم، در این داستان حذف شده است. «روز بد» در واقع شکلی مینیاتوری و ریزبافت از آثار همینگوی است. تقوایی سینماگر را بیش از هر چیزی، باید در داستانهایش جستجو کرد.
این کارگردان تئاتر افزود: تقوایی از جهتی دیگر نیز اهمیت پیدا میکند؛ او یادآور تفاوت میان دوره کلاسیکها و نوکلاسیکها است. آثار او در درون کادر اتفاق میافتد و از این نظر بسیار شبیه «سنکا»، نمایشنامهنویس رومی، است. در نمایشنامههای یونانی حادثه خارج از کادر و صحنه اتفاق میافتد و نتیجه و اثر را روی صحنه میبینیم. اما در آثار «سنکا»، آنچه مهم است روی صحنه اتفاق میافتد. اگر «کشتی یونانی» تقوایی را با سایر فیلمهایی که در مورد کیش ساخته شده مقایسه کنیم، میبینیم که او بهشکل سرراست و مستقیم سراغ عاملی قابل نمایش و دیدن میرود، یعنی کشتی یونانی. یا در صحنههای خشن «ناخدا خورشید» میتوان سبک کار تقوایی را متوجه شد که کارش اساسا «نشان دادن» است.
وی اضافه کرد: او به تصویر قدرت تمثیلی نمیبخشد؛ حتی اگر جریانی تمثیلی در زیر در جریان باشد، اما خود جسم و وجود و هرآنچه روی پرده میگذرد، به تنهایی دارای ارزش رئالیستی است. این تصاویر قائم به ذات هستند و همینجاست که اهمیت وسواس و دقتنظر تقوایی معنا پیدا میکند. چرا که در نگاه اول نباید چیزی ورای تصویر وجود داشته باشد. چیدمان این تصاویر، مانند چیدمان نویسندهایست که در حال انتخاب کلمات است. همانطور که در «روز بد» کلمهای اضافه نیست، گویی که یک شاعر کلمات را کنار هم چیده باشد. وسواسی که در سینمای تقوایی میبینیم، از بخش ادبی او ریشه میگیرد و به فیلمبرداری، نورپردازی و.. تسری مییابد. در واقع پرداختن زیاد به جزئیات، از ادبیات داستانی تقوایی برمیخیزد.
رحمانیان افزود: مثل هر درام درجه یک دیگری، طنز نیز جزئی از آثار تقوایی است. این جهان طنز را اگر از بقیه اثر منفک کنیم، منجر به فروپاشی آن خواهد شد. اینها درهم تنیدهاند و بخشی از زندگی واقعی ما نیز هستند، همانطور که غم نیز بخشی از آن است. افرادی مانند تقوایی و بیضایی، فیلسوفهایی هستند که جهان را بهشکلی متفاوت میبینند. آنها انتهای موقعیتها را دیدهاند و به همین دلیل بسیاری از حوادث را بهشکلی طنزآمیز به تصویر میکشند. بیضایی و تقوایی سالهاست فیلم نساختهاند و نمیدانم این را باید به چه کسی بگوییم؟