تثبیت اسلام در سایه تلاشهای امام صادق(ع)
امام صادق(ع) با اقدامات بسیار و تلاشهای فراوان توانست برجستگیهای شیعه را از نظر علمی و فقهی در جامعه آن روز به اثبات برساند و خود به عنوان فرد شاخص تشیع خط صریح و صحیح افکار اسلامی را متجلی کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، با توجه به اوضاع نابسامان سیاسی و حکومتی که در دورهی امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)، در بلاد اسلامی ایجاد شده بود، زمینه برای فعالیت و نشر فرهنگ اصیل اسلام ناب محمدی (ص) مساعدتر شد، لذا آن دو امام بزرگوار (علیه السلام) در اولین اقدام به تبیین و نشر اسلام راستین و تعلیم شاگردان عام و خاص قیام نموده و اسلام و مسلمین را از عدم دسترسی به معارف و منابع صحیح و عدم شناخت اسلام واقعی نجات دادند.
دوران امام باقر (علیه السلام)، آغاز این فرصت بود. لذا ایشان بیشتر به تبیین مبانی و معارف اصول عقاید پرداختند، اما در دوران امام صادق(علیه السلام) شرایط مساعدتر گشت و این حضرت ضمن اصول به تبیین و تدوین احکام و نشر آنها به تربیت شاگردان عام و شاگردان خاص و نشر احکام توسط آنها پرداختند. لذا آن چه که اکنون از مبانی تفسیر، معارف، فقه و اصول،حدیث و... در اختیار شیعیان قرار گرفته است، از برکت وجود آن امام همام میباشد.
متون فقهی شیعه براساس دستورات امام صادق(ع)
اگر چه مذهب معنای عام دارد، اما در عرصهی فقه، مذهب به مجموعهی احکام بیان میشود و اگر چه مذاهب دیگر اسلامی حتی در بینش اصول عقاید (توحید) تفاوتهایی دارند. ولی عمدهی دستهبندی آنها به خاطر تفاوت در احکام (فقه) است و چون مذهب شیعه، عمده مبانی فقه و احکام خود را از امام صادق (علیه السلام) اخذ نموده است، به «شیعه جعفری» ملقب شده است و به همین دلیل ایشان را «رئیس مذهب شیعه» مینامند.
از سوی دیگر با کمی مطالعه در تاریخ زمان امام صادق (علیه السلام) در مییابیم که در زمان آن حضرت، فرقههای مذهبی گوناگونی به وجود آمد. مثل فرق چهارگانه اهل سنت (حنفی، مالکی، حنبلی، شافعی) و فرقههای دیگر که هر کدام عدهای را به خود جلب کرده بودند. در واقع هر کس پیرو یکی از این رهبران فرق بود. مثلاً می گفتند: فلانی حنفی است (پیرو ابوحنیفه است) و به این دلیل که در آن زمان، امام و رهبر شیعیان، حضرت صادق (علیه السلام) بود، شیعیان را با نام ایشان یعنی جعغری میخواندند.
امام صادق(علیه السلام) با توجه به فرصت ویژه و بىسابقهاى که پس از گذشت بیش از یک قرن از تاریخ تشیع براى ایشان حاصل شد، در موضوعات فقهى، چنان بیانات متعدد و تعالیم فراوانى اظهارکردهاند که متون فقهى ما به طور عمده بر محور سخنان آن حضرت و امام باقر(ع) شکل گرفته همچنین درباره مسائل عقیدتى که پایه و اساس دیانت است، مطالبى قابل توجه و مبنایى فرمودهاند.
طبیعتاً همان گونه که در فقه، نقلیات کمترى از چهار امام اول حتى امیرالمومنین(علیه السلام) در مقایسه با امامان پنجم و ششم وجود دارد، در اعتقادات نیز مطالب نقل شده از آن دو امام، بهویژه امام صادق(علیه السلام) به مراتب بیشتر است، لذا نمىتوان در ارائه تعریف از تشیع سخنان امام صادق(ع) را لحاظ ننمود. در حقیقت امام صادق(ع) با استفاده از زمینه مناسبی که در زمان پدر بزرگوار ایشان، امام باقر(ع) ایجاد شده بود فعالیتهای فرهنگی بدیع و اندیشیده شدهای را انجام داد.
سازماندهی فکری مکتب شیعه
یکی از این موارد سازماندهی فکری مکتب شیعه بود و به وسیله تشکیل جلسات درس با استناد به قرآن کریم حدفاصل فرقههای گوناگون را برشمرد و نشان داد کدام فرقهها تا کجا درست و استوار سخن میگویند و در کجا راه باطل را میروند و از این طریق بزرگترین مکتب فقهی را بنا نهاد.
او مکتب شیعه را که همان اسلام راستین است معرفی کرد. خطوط فکری آن راعرضه و شاگردان را تشویق به تدوین کرد. برپایه تعالیم این امام، اصول اربعماء تنظیم شد و تشیع شکل و اساس سازمان خود را نشان داد.
همچنین با تربیت شاگردانی که هرکدام در رشتهای از علوم صاحبنظر بودند و در عرصه حیات اجتماعی با تلاشهای این امام بزرگوار، شاگردان ایشان در گوشه و کنار کشورهای اسلامی به فعالیت پرداخته و روش حیات اسلامی را در جامعه ترویج کردند.
از دیگر اقدامات امام صادق(ع)، آموزش اجتهاد به شاگردانش بود. او تحرک خاصی در دنیای علم و فقه پدیدآورد و شاگردان خود را وادار کرد که شیوه تحقیق و بررسی و استنباط را بکار گیرند و از قیاس برحذر باشند. و در حقیقت با پایهگذاری فقاهت و فهم و صورت درسی دادن به مسایل، باب مباحثاتی عظیم و پردامنه را گشود و با روشی که تعلیم میداد از آیات قرآن، احکام و قوانین اسلام را بیرون کشید.
امام صادق(ع) با ترویج قانون آزاداندیشی، باب اجتهاد را بازگذاشت و فرمود: «اگر مجتهد در استنباط و اجتهاد خود به حق برسد. برای او دو پاداش است و اگر راه استنباط او درست باشد و آنچه که بدست آورد منطبق باحق عندالله نباشد باز هم برای او اجر استنباط وجود دارد»
باتوجه به اینکه حق اهلبیت (علیهم السلام) درهمان روزهای اولیه وفات پیامبر(ص) از دست رفته بود و بتدریج که از روزگار حکومت زمامداران میگذشت، خصوصا در عصر بنیامیه سعی بر این شد که اهلبیت(ع) به فراموشی سپرده شود و همین کار را نیز انجام دادند. امام صادق(ع) تلاشهای بسیاری در احیای اهل بیت(ع) و توجه دادن عامه به سوی اهلبیت(ع) نمود و در مردم این درک و اندیشه را پدید آورد که تجدید نظری در این زمینه داشته باشند.
آنچه بیان شد گوشهای از اقدامات امام صادق(ع) در بین جامعه آن روز بود که توانست از نظر علمی و فقهی برجستگیهای شیعه را به اثبات برساند و خود به عنوان فرد شاخص تشیع خط صریح و صحیح افکار اسلامی را متجلی کند.