خانهبهدوشیِ روشنفکران و نویسندگان/کافهنادری به تلفنهای همراه منتقل میشود
اکسیر میگوید:وظیفهی نهادهای فرهنگی و ادبی و آموزشی این است که به جای درآوردن بولتنهای پرهزینه و ناکارآمد؛ اتاق فکری تشکیل دهند و ببینند که از همین تلگرام و اینستاگرام و... چه استفادههای مفیدی میتوان انجام داد.
اکبر اکسیر (شاعر و طنزپرداز) در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان تودهی مردم را با ادبیات راستین آشتی داد، به خبرنگار ایلنا گفت: در آسیبشناسی این مسئله ما باید به گذر زمان خیلی دقت کنیم و بدانیم زمانی که ما در آن زندگی میکنیم بسیار با گذشته فرق میکند.
او ادامه داد: در دهههای سی و چهل، مردم فقط از طریق گوش، نیازهای فکری خود را تأمین می کردند. آنها تنها یک رادیوی لامپی داشتند و زمان پخش شدن موسیقی، بحثهای ادبی یا شعرخوانیها را به خاطر میسپرده و آنها را پیگیری میکردند.
این شاعر افزود: وقتی تلویزیون آمد، معیارها به هم خورد. مردم با چشم به مسائل علاقهمند شدند. مردم همچنان نیازهای خود را از طریق کتاب و مجلات ادبی تأمین میکردند. حالا ما در عصر رسانههای مجازی هستیم که از هر طرف حمله میکنند تا حواس ما را پرت کنند. در این مسابقهی پرتِ حواس، دیگر جایی برای شعر و ادبیات نمیماند.
اکسیر با اشاره به تلفنهای هوشمند که مردم را به کوتاه خواندن عادت داده است، گفت: مردم در موبایلهای لمسی، با انگشت شصت خود، هر نوشتهای را که میبینند رد میکنند تا به یک تصویر برسند. این بزرگترین آفت ادبیات مکتوب ماست.
او با بیان اینکه کتاب و ادبیات در حال رکود و فراموشی است، بیان کرد: مردم مثل کفبینها، به کف دستشان نگاه میکنند! وظیفهی نهادهای فرهنگی و ادبی و آموزشی این است که بهجای درآوردن بولتنهای پرهزینه و ناکارآمد؛ اتاق فکری تشکیل دهند و ببینند از همین تلگرام و اینستاگرام و... چه استفادههای مفیدی میتوان انجام داد.
این طنزپرداز ادامه داد: در همین رسانههای مجازی میتوان اتاقهای گفتگو تشکیل داد تا شاعران و نویسندگان با هم گفتگو کرده و نقطه نظرات مختلف خود را با یکدیگر مطرح کنند. امروزه دورهای نیست که روشنفکران و نویسندگان به کافه نادریها نیاز داشته باشند. امروز کافهنادریها در تلفنهای همراه است!
اکسیر با اشاره به اینکه مسئولین تا دههی آینده باید در وضعیت کتاب تجدیدنظر و یک فکر اساسی کنند، گفت: وضعیت کتاب و کتابخوانی دچار رکود شده است. البته تنها مقصر این مسئله مسئولان نیستند، بلکه کمکاری از جانب نویسندگان و شاعران نیز وجود دارد. مؤلفان ما باید متوجه باشند که صداهای کپی و تکراری، پاسخگوی ادبیات ما نیست. باید بپذیریم که شکل ادبیات تغییر کرده و جوانان امروز به حرفهای روز نیازمندند.
او با بیان اینکه ادبیات امروز چندان شباهتی به گذشته ندارد، اظهار کرد: ادبیات امروز ما دیگر بویی از عرفان ادبیات کلاسیک ما را ندارد. بلکه عرفان گیج و منگی لابهلای مطالب رسانههای مجازی باقی مانده است.
اکسیر در پایان سخنان خود گفت: وقتی ادبیات ما مصنوعی و شاعران مفرقی هستند، حرف صداقتباری بین آنان نیست که مردم بتوانند به دنبال آن رفته و مسائل و بحثهایی که روزانه با آن درگیر هستند را در این آثار بیابند.