کمترین وظیفه حکومت تامین زندگی کارگر و کارمند است/ در تهران وحشت را تجربه میکنید
طراح پارک ساعی با تاکید براینکه در یک شهرسازی مدرن، حکومت وظیفه دارد زندگی دو طبقه از جامعه را تامین کند؛ گفت: وظیفه دولت تامین رفاه و آسایش برای دو طبقه کارگر و کارمند است و این مسئله از طریق اصول شهرسازی امکانپذیر است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، حسین محجوبی در سال ۱۳۰۹ در لاهیجان به دنیا آمد و از نوجوانی به نقاشی روی آورد. او در سال ۱۳۲۹ بر اثر یک اتفاق، به کمک دکتر محمدعلی مجتهدی (رئیس دبیرستان البرز) برای ادامه تحصیلات متوسطه به تهران آمد سپس در سال ۱۳۳۸ در رشته معماری فضای سبز از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد.
محجوبی و آثار نقاشی او در ایران و جهان شناخته شده هستند. ازجمله کارهای ماندگار او در زمینه رشته تحصیلیاش، طراحی پارک ساعی تهران در سال ۱۳۴۲ و نظارت بر اجرای ساخت پارکهای ملت و نیاوران در سالهای بعد است. او 12 سال به عنوان ناظر فنی پارکها؛ دفتر فنی پارکها را اداره میکرد.
این هنرمند هر دو سال یکبار یک نمایشگاه برگزار میکند. او تاکنون نزدیک به 58 نمایشگاه اختصاصی برگزار کرده است. در سالهای اخیر نیز منزل این هنرمند از طرف شهرداری به خانه موزه محجوبی تبدیل شدهاست.
حسین محجوبی با بیان اینکه پارک ساعی براساس جنگلهای شمال شبیهسازی شده، اظهار کرد: تهران سه مسیل، قلقلی غرب، سیدخندان و میسر نارمک دارد. در آن زمان ما با مطالعات بسیاری که انجام دادیم یک طرح 25 ساله را برای تهرانِ آن زمان که محدود به نازیآباد، تهرانپارس، کوههای تجریش و غرب تهران (حوالی پونک) بود؛ ارائه دادیم.
او با اشاره به ساختوسازهای شهر تهران و کمبود منابع آبی این شهر گفت: این ساختو سازها باعث شده تهران از یک شهر به یک کشور تبدیل شود و همین مسئله مشکلات بسیاری را برای مردم بوجود آورده و تمام بررسیهای ما را برای شهر تهران برهم زده چراکه محاسبات ما در آن زمان برای این جمعیت نبود.
این هنرمند با اشاره به اینکه در آثارش به رفتار انسانها اعتراض میکند، خاطرنشان کرد: انسانها طبیعت را از بین میبرند و من در آثارم به این نوع رفتارها اعتراض میکنم. انسانها برای راحتی و آسایش خود همه چیز را تغییر دادهاند، نوع معماری تغییر کرده و همه جا ساختمانهای شبیه به هم میبینیم. این تغییرات وقتی با مصرف زیاد انسان همراه میشود، بسیار وحشتناک است.
محجوبی با بیان اینکه تهران شهری بیمنطق و وحشتناک است، ادامه داد: متاسفانه همه شهرهای ما از تهران الگوبرداری میکنند، در حالیکه طرحها و برنامههای 5 ساله و 25 سالهای که برای این شهر تدوین شده دیگر پیاده نمیشود اما در کشورهای پیشرفته شهرها براساس برنامههایی بلندمدت عمل میکنند. به همین دلیل ما اینجا مشکلاتی داریم که در آن کشورها شاهد آنها نیستیم.
او معتقد است؛ یکی از مشکلات شهر تهران؛ منطقه چیتگر و دریاچه تهران است و ادامه داد: هشدارهای زیادی نسبت به این مسئله بیان شده، اما کسی متوجه نمیکند.
این هنرمند با تاکید براینکه در یک شهرسازی مدرن، حکومت وظیفه دارد زندگی دو طبقه از جامعه را تامین کند؛ گفت: وظیفه دولت تامین رفاه و آسایش برای دو طبقه کارگر و کارمند است و این مسئله از طریق اصول شهرسازی امکانپذیر است. هر حکومتی که بر جامعه حاکم است وظیفه دارد طبقه متوسط و محروم جامعه را تامین کند.
محجوبی ادامه داد: وقتی یک معلم دغدغه معیشت دارد، نمیتواند به تربیت و پرورش کودکان بیاندیشند. ناهنجاریهای اجتماعی که در جامعه دیده میشود براساس احتیاج است. انسان در هر حرفهای که باشد؛ کمترین وظیفه حکومت برای او تامین زندگیاش است.
طراح پارک ساعی با تاکید بر اینکه امروز تهران اعتدال ندارد، گفت: فضای سبز در تهران بسیار زیاد است اما مشکلات این شهر آنقدر زیاد است که فضای سبز آن دیده نمیشود. تهرانِ با این وسعت، بسیار اشتباه است. بافتهای شهر تغییر کرده و دیگر اصول معماری در آن رعایت نمیشود. آلودگی که پایهگذار آن؛ انسان است طبعیت را نابود کرده است. من در نقاشیهایم به این رفتار آدمها اعتراض کردهام.
به زیادهخواهی معترضم
محجوبی در پاسخ به این سوال که چرا در آثارش عناصری مانند اسب و درخت به کرات دیده میشود گرچه به تکرار نمیانجامد؛ گفت: به این دلیل که زادگاهم گیلان بود و کودکیام را در جنگلهای شمال گذرانده بودم همچنین حرفه اصلیام که کار در فضای سبز، طراحی و معماری پارکها است، آثارم را نیز از طبیعت الهام میگیرم.
او با بیان اینکه این عالم به قدری زیباست که اگر تمام معماران و نقاشان دنیا جمع شوند باز نمیتوانند مانند خداوند چیزی را بیافرینند، تصریح کرد: بزرگترین نقاشان و معماران دنیا آثارشان را با الهام از طبیعت ساختهاند، من نیز سعی کردهام از طبیعت الهام بگیرم و به انسان نیز معترض هستم که چرا نمیتواند در طبیعت مانند دیگر موجودات زندگی کند؟!
این هنرمند با تاکید براینکه اگر انسان میخواهد حریص باشد بهتر است حریص محبت و دوستی باشد نه مال دنیا، تصریح کرد: همه چیز در این عالم عظیم و عجیب است و در برابر آن باید زانو زد اما متاسفانه در طول تاریخ حاکمان زر و زور همه چیز را دراختیار گرفتهاند و هنوز سیر نشدهاند. انسان حریص هیچ وقت به آنچه دارد قانع نمیشود و این افراد دنیا را مانند مورچه میبینند و قصد دارند آن را در زیر پای خود لِه کنند.
فرهنگ دیوار باید در جامعه ما ایجاد شود
محجوبی درباره حلقه ارتباطی نقاشیهایش که سنت را به مدرنیسم پیوند میدهد، گفت: مینیاتور نقاشی اصیل ایرانی است، از آنجا که دوست داشتم ظرافت مینیاتور را در آثارم نشان دهم، از قلمِ مویی استفاده میکنم. ببیننده هم در نگاه اول تصور میکند، کار آبرنگ است و این به دلیل ظرافتی است که در آثارم دیده میشود.
او ادامه داد: در این سالها سبکهای مختلف نقاشی در دنیا را کار کردهام اما در نهایت رسیدم به اینجا که لطافت و ظرافتی را که برای آثارم میخواهم در مینیاتور وجود دارد به همین دلیل از مینیاتور الهام گرفتهام.
او تاکید کرد: در کشور ما هنر مینیاتور قدمت طولانی دارد و ایرانیان فرهنگ فرش داشتند البته نقاشی بود که در اختیار مینیاتور و کتابت قرار داشت. این درحالیاست که در اروپا فرهنگ دیوار رواج داشت و آنها قبل از اختراع دوربین به هنر نقاشی علاقه بسیاری داشتند که بیشتر در خدمت دربار و یا کلیسا بودند.
این هنرمند ادامه داد: هنرمندان ایرانی از دوره قاجار با سفر کمالالملک به اروپا با نقاشی کلاسیک آشنا شدند البته آن زمان در اروپا دوران کلاسیک تمام شده بود و اروپا با سبکهای مختلف نقاشی روبرو بود اما هنرمندان ما سبک کلاسیک را در ایران شروع کردند. بعد از کمالالملک هنرمندانی که به اروپا رفتند تلاش کردند فاصله بین اروپا و ایران را پر کنند البته در آن دوره هم بودند کسانی که کلاسیک کار میکردند مانند استاد آشتیانی و استاد حیدریان.
محجوبی معتقد است؛ فرهنگ دیوار باید در جامعه ما ایجاد شود و ادامه داد: در سال 1973، از مردم درباره فروش یکی از آثار پیکاسو در سوئیس نظرخواهی شد و همه مردم با آن مخالفت کردند. این نشان از توجه مردم به هنرهای تجسمی است.
از طریق نقاشی نمیتوان امورات زندگی را گذراند
او با اشاره به اینکه در آن زمان دیگر نقاشی منحصر به دربار نبود، خاطرنشان کرد: این هنر در تمام جامعه رسوخ پیدا کرد و توجه به این هنر زیاد شده بود. در دوران دانشجوییام نیز از میان دانشجویانی که در این رشته تحصیل میکردند همه موفق نبودند. از میان آنها تعداد کمی بودند که این حرفه را ادامه دادند و برخی هم فقط برای گرفتن مدرک و افزایش حقوق به دانشگاه آمده بودند.
این هنرمند با تاکید براینکه دولت باید توجه خاصی به هنرمندان داشته باشد، بیان کرد: در حال حاضر دانشجویان و هنرجویان با استعدادی در رشتههای مختلف هنری فعالیت میکنند. زمانی قرار بود درصدی از بودجه سازمانها به خرید آثار هنری تعلق بگیرد که این اتفاق نیفتاد بعد این مقدار به نیم درصد کاهش یافت اما باز هم نشد.
محجوبی به موج علاقهمندی مردم به هنرهای تجسمی در کشور اشاره کرد و گفت: شاید ورود هنرجو به این عرصه زیاد باشد اما این راه مانند یک غربال است و در نهایت چند نفر که حرفی برای گفتن دارند در این عرصه باقی میمانند. برخی افراد در یک پروسه 5 الی 6 ماهه میخواهند نقاش شوند و آثارشان را بفروشند اما از فروش خبری نیست.
او در پایان با بیان اینکه او از نقاشانی بوده که آثارش به فروش میرفته، اظهارکرد: توصیه من این است که جوانان تصور نکنند با نقاشی میتوان زندگی کرد. نقاشی میتواند به عنوان یک تفنن در زندگیشان باشد و به امید اینکه بتوانند با آن زندگی کنند نباشند؛ من هم اگر معمار نبودم نمیتوانستم امورات زندگی را بگذرانم.