مشکل نمایش آثار محصص و تناولی چیست/ تصمیمِ محصص برای دور انداختن برخی آثارش
به عقیده صاحبنظران و منتقدان آثار هنری اگرچه قضاوتها و برداشتهای فردی و گروهی در خلق آثار هنری اهمیت دارند اما تعیین کننده نیستند و باید با هنر معاصر مدار کرد و مانع برداشتهای غلط و نادرست شد چراکه بها دادن به این سوءبرداشتها مانع خلاقیت هنرمند میشود و دیگر چیزی از هنر باقی نمیماند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هنر مفهومی، نوعی از ارائه اثر هنری معاصر است که در آن اندیشه و مفهوم خاصی که معمولا فردی، پیچیده و کلی است به صورت غیرقاعدهمند بیان میشود. هنر مفهومی با «مفهوم» به عنوان محتوای آثار هنری متفاوت است. درحقیقت ویژگی و مشخصه مشترک هنرمندان مفهومی این است که اثر هنری حقیقتی از یک شیء فیزیکی که توسط هنرمند ساخته شده باشد نیست، بلکه دربردارنده مفهوم و ایده است.
در آثار هنر مفهومی؛ رابطه هنرمند، اثر هنری و مخاطب دگرگون میشود و مخاطب با خالق اثر رابطه برقرار نمیکند، بلکه با خود اثر مرتبط شده و خود را در آن مییابد و این حق بیننده است تا برداشتهای شخصی خود را از آثار هنری مفهومی داشته باشد اما گاهی اوقات این برداشتهای تبدیل به سوءبرداشت شده و براساس نوعی جهتگیریهای خاص است و برای هنرمند دردسرهایی را به همراه دارد.
تاویلها و برداشتهای نادرست از یک اثر هنری گاهی اوقات منجر به عدم نمایش آن اثر هنری و در پارهای اوقات ممنوعالکار شدن هنرمند میشود و هنرمند را گوشهنشین و از جامعه هنری دور میکند. همچنین باعث دستوری شدن هنر و مانع خلاقیت هنرمند میشود.
جواد مجابی (منتقد، نقاش و نویسنده) معتقد است؛ وقتی یک اثر منتشر میشود طبیعتا در اختیار جامعه قرار میگیرد و جامعه حق دارد درباره آن اثر نظر دهد.
او اظهار کرد: گاهی این نوع قضاوتها ممکن است غلط و نادرست باشد و جهتگیری مشخصی در آنها باشد که آن جهتگیری فرهنگی نبوده و با واقعیت سازگار نیست.
این منتقد هنری با اشاره به اتفاقاتی که در دهه 30 برای صادق هدایت و کتاب بوف کور افتاد؛ ادامه داد: این تعبیرها، قضاوتِ طبیعی نگاه یک بیینده نیست بلکه یک نوع نگاه سمت و سودهنده است که ضدفرهنگی است البته این مسئله فقط مخصوص ایران نیست بلکه در همه نقاط دنیا این قضاوتهای نابجا نسبت به هنرمندان دیده میشود که میتواند برای هنرمندان مخاطرهآمیز باشد.
او با بیان اینکه قضاوت آزاد است اما قضاوتهای خاص سیاسی جهتدهنده طبیعتا از این قضیه مستنثنی است و قابل دفاع نیست، گفت: در آثار تجسمی نیز وضع به همینگونه است بهطور مثال وقتی "دکونیگ" در آثارش به زن میپردازد اجازه نمایش آثارش داده نمیشود در حالیکه آثارش نه اروتیک بوده و نه با وقاحت همراه است و کار هنری سطح بالایی است که در واقع مضمون آن با دنیای زنانه ارتباط دارد و به هیچوجه زشتنگاری در آنها راه ندارد.
مجابی با اشاره به اینکه در میان آثار تجسمی برهنگی در برخی از کشورها مجال نمود ندارد، خاطرنشان کرد: "نُود" یکی از سبکهای نقاشی است اما در برخی از کشورها امروز منظره و نُود از نقاشی حذف شده و آنچه که مانده بیشتر آثار آبستره و فیگوراتیوی است که ممنوعیت ندارند.
در عصر حاضر کسی با دیدن مجسمه بتپرست نمیشود
مجابی ادامه داد: تصور من این است که اگر چه قضاوتهای فردی یا گروهی اهمیت دارند اما به هیچوجه درباره آثار هنری تعیین تکلیف نمیکنند، چنانکه ما آثار بسیاری را در حوزهای مختلف هنری از جمله سینما، تئاتر، کتاب و نقاشی و ... داشتیم که در زمان خلق اثر ممنوعه بودند اما در دورههای بعد دوباره مورد توجه قرار گرفتند.
او با تاکید براینکه گاهی قضاوتهای محدودکننده به اشاعه سانسور و به ابتذال کمک میکنند، بیان کرد: این نوع از قضاوتها از خلاقیت آزاد جلوگیری میکند. نمونه بارز آن آثار بهمن محصص است او یکی از نقاشان مهم قرن است. از آنجا که بسیاری از آثار او اجازه تماشا نداشت محصص تعداد زیادی از آنها را دور انداخت و از بین برد. چراکه گالریها اجازه نمایش آثار او را نداشتند.
این منتقد آثار هنری گفت: چگونه ممکن است چند فلز اخلاقیات را در یک جامعه فاسد کند و یا آسیبی به تمامیت ارضی یک جامعه وارد کند. اینها تفاسیر غلط برخی افراد است، هنرمند باید برای ارائه آثارش آزاد باشد.
مجابی با بیان اینکه اگر بخواهیم با الگوهای هزار سال پیش به مجسمهسازی نگاه کنیم دیگر چیزی از مجسمهسازی باقی نمیماند، اضافه کرد: موضوع دیگر این است که جهان دگرگون شده. زمانی مجسمه باعث بتپرستی میشد اما امروز کسی با دیدن مجسمه دچار بتپرستی و الحاد نمیشود بلکه مجسمهسازی در همه جای دنیا به عنوان یک هنر مطرح میشود و دیگر ربطی بین مجسمهسازی و بتپرستی وجود ندارد.
او تصریح کرد: کارهای تناولی و بهمن محصص همواره مورد سوءتفاهمهای وحشتناک قرار گرفته که ربطی به آن اثر هنری ندارد و این تلقی غلط ما از آثار هنری است و اگر بخواهیم به این سوءتفاهمات میدان دهیم دیگر چیزی حتی از شعر سعدی باقی نمیماند چه برسد به دیگر هنرها.
هنرمند دشمن جامعه نیست
مرجان تاجالدینی (منتقد آثار تجسمی) با بیان اینکه آثار هنری در هنر معاصر با یک کانتکسی معنا پیدا میکنند، اظهار کرد: به طور قطع بررسی یک اثر هنری بدون پیشینه منجر به برداشتهای متفاوت و غلط از آن اثر میشود. به همین دلیل معمولا در نمایشگاههایی که با زمینه هنر معاصر برگزار میشود هنرمند استیتمنت و توضیح درباره اثرش ارائه میکند.
او ادامه داد: به طور کلی در هنر معاصر با برداشتهای متفاوتی روبرو هستیم و بویژه اینکه در این نوع از آثار فقط با مسئله زیباییشناسی مواجه نیستیم و آثار ممکن است در زمینههای سیاسی، اجتماعی، فلسفی و ... باشد.
این منتقد با بیان اینکه برخی از آثار مفهومیاند و تاویلهای مختلفی میتوان از آنها داشت، افزود: ممکن است افراد مختلف برداشتهای مختلف از آن داشته باشند و اصلا لزومی ندارد هر آنچه را که هنرمند مدنظر دارد به مخاطب القا شود.
رابطه مسالمتآمیز بین هنرمندان و سیاستگذاران مانع از سوءبرداشت میشود
تاجالدینی توضیح داد: هنرمدرن نمایش مستقیم دارد و هر آنچه هنرمند خلق کرده به طور مستقیم توسط مخاطب درک میشود مانند آثار مرحوم محصص که البته پس از انقلاب نمایش آنها با مشکل مواجه شد. به عقیده من نمایش ندادن این آثار بهتر است چراکه اگر بخواهیم وارد سانسور اثر شویم مرگ اثر هنری را اعلام میکنیم.
او با اشاره به اینکه در هنر معاصر نمایش مسائلی که در جامعه تابو هستند به صورت مستقیم نبوده و در لایه مفهوم و درونمایه است، گفت: میشود با هنر معاصر مدارا کرد و باید دانست که هنرمند دشمن جامعه نیست بلکه قصد دارد به فهم مسائل اجتماعی و روز جامعه از طریق هنر کمک کند. در این صورت حتما برداشتهای صحیح و بجایی از اثر خواهیم داشت.
تاجالدینی خاطرنشان کرد: با کمی اغماض درباره مفهومی که هنر معاصر بیان میکند، میشود از سوءبرداشتها جلوگیری کرد. معتقدم این مسئله نیازمند یک درک متقابل و رابطه مسالمتآمیز بین هنرمندان و سیاستگذاران است.