سایه شوم نفرین مدوسا، جزیرهای که مردمانش سنگ میشوند
این هنرمند با بیان اینکه در دنیای امروز انسانها میتوانند بجای مدوسا، مارها و قربانیان باشند، گفت: مارهایی که به دلیل نفرین بجای موهای مدوسا قرار گرفته، همان حسیاست که بشر برای زندگی دنیوی دارد. این نفرین در دنیای امروز ما همان احساس انسانها به دنیا است که به صورت مار انسان را احاطه کردهاست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایشگاه تصویرگری مدوسا و آدمکها در گالری دنا، داستان آدمهایی است که در تاریخ بشر بارها تکرار میشود. آنچه به عنوان نفرین در داستان مدوسا آمده، امروز حرص و رویاهای دست نایافتنی انسانها است که برای رسیدن به آن از هر تلاشی کوتاهی نکرده و قصد دارند آن را «به هر قیمتی» بدست آورند.
این حرص و طمع انسانها را امروز نه سنگ، چون سنگ از روح زندگی تهی میکند. در حقیقت امروز؛ الهه و مدوسا، معبد، اغواگر، پرسئوس همه در درون خود انسانها شکل میگیرد و به گفته احتسابیان؛ این هیولاواره چه میتواند باشد. اگر در تصویر ذهنی من بیاید!
نگین احتسابیان تصویرگر و نقاش، کار حرفهای خود را از سال 82 آغاز کرده و تاکنون بیش از 30 جلد کتاب کودک و بزرگسال را تصویرگری کرده است. او همچنین توسط بنیاد پژوهش ادبیات کودک دانشگاه شیراز به عنوان تصویرگر برتر در حوزه کودک و نوجوان انتخاب شده است.
مدوسا و آدمکها اولین نمایشگاه انفرادی اوست. تصویرسازی این مجموعه از پاییز سال 92 آغاز و تا بهار سال 95 ادامه داشت.
مدوسا زنی سپید و زیبا با موهای بلند طلایی و از خدمتگزاران معبد آتنا است. او قسم خورده که زندگیاش را وقف معبد کند، اما پوسئیدون، خدای دریاها و معشوق الههی آتنا، او را در معبد اغوا میکند و به همین سبب الهه بر او خشم میگیرد و او را به هیات هیولایی هولناک درمیآورد. او هرکس را که وارد جزیره تبعیدیاش میشد با چشمان جادوییاش تبدیل به سنگ میکرد و بالاخره پرسئوس قهرمان، با تدبیری او را از پای درمیآورد و سر شکار شدهی او را چون سلاحی با خود به میدانهای نبرد میبرد و مردان دشمن را با چشمان بسته او به سنگ تبدیل میکند.
داستان مدوسا یکی از نمادهای فمنیستی انتقام زنانه است و شکست او به دست پرسئوس که با کمک آینهای از چشم دوختن به او پرهیز میکند تا بتواند سرش را از بدن جدا سازد نماد فریبیست که مجموعه ارزشها و قواعدی که در برابر ذهن جامعه استوار شده (پارادایم) بر انسان تحمیل میکند تا با چشم بسته به جنگ ضد ارزشهای از پیش تعیین شده بروند؛ با این حال پس از نابودی او، از همان چشمها (دیدگاه) سود میبرند تا بر دشمن خویش غلبه کنند.
احتسابیان با بیان اینکه به دلیل یک ماجرای شخصی به داستان مدوسا علاقهمند شده، اظهارکرد: وقتی داستان را خواندم با اتفاقاتی که در آن افتاده بود؛ برایم جذابیت داشت و به تدریج با تعبیرهای این داستان درگیر شدم.
او افزود: به عقیده من مدوسا میتواند مسائل از پیش تعیین شدهای باشد که به صورت هیولایی در زندگی نشان داده میشوند و مردم از آن دوری میکنند مانند عشق که سالها در برخی از کشورها به دلیل سنتهای رایج، مردم از آن منع میشدند.
او با بیان اینکه در تاریخ ارزشهای اخلاقی وجود داشت که شناخته شده نبود، ادامهداد: عدهای با سوءاستفاده از این ارزشها و برای منافع شخصی خود مردم را از آن نهی میکردند و نمیخواستند کسی به سراغ آنها برود و این باعث میشد برخی از اخلاقیات در جامعه جاری نشود.
احتسابیان با اشاره به داستان مدوسا گفت: در این داستان گفته شده مدوسا به شکل مار درآمده و در جزیرهای که زندگی میکند و هر کس به آنجا میرود با چشمانش مردم را تبدیل به سنگ میکند. اما این سوال مطرح میشود که چگونه این اتفاق افتاده در حالی که کسی از آن جزیره برنگشته پس چه کسی میتواند این مسائل را بازگو کرده باشد؟!
او ادامه داد: به عقیده من این اتفاق در جامعه امروز ما هم رخ میدهد چراکه عدهای با سوءاستفاده از برخی مسائل ترس و اضطراب را در وجود مردم ایجاد کرده و آنها را از انجام برخی کارها بازمیدارند.
این تصویرگر با بیان اینکه مدوسا در دنیای امروز نیز وجود دارد، گفت: نمیشود صاحب فکر و اندیشه بود ولی به مسائل جامعه فکر نکرد و واکنش نشان نداد. متاسفانه شاهد این هستیم که در تمام نقاط دنیا؛ زنان به صورت ابزار در خدمت خانواده و جامعه درمیآیند.
احتسابیان با تاکید براینکه در کشورهای مختلف دنیا؛ زنان اغلب رشد فکری ندارند، تصریح کرد: در هر جامعهای با توجه به ویژگیهای آن جامعه به زنان اجازه نمیدهند رشد ذهنی داشته باشند. به طور مثال در یک کشور، مادر نماد یک زن خوب است در حالی که زن میتواند یک مادر باشد و در کنار آن در رشد تفکر و اندیشه خود نیز کوشا باشد، این دو هیچکدام ناقض هم نیستند.
او ادامه داد: متاسفانه زنان حتی در کشورهای پیشرفته تبدیل به شیء و ابزار برای استفاده دیگران میشوند و از آنها به عنوان یک سوژه جنسی استفاده میشود که فقط زیبا باشند برای اینکه دیگران از آن لذت ببرند. مدوسا ضد این نگاه بود، او زشت است و کسی به او نگاه نمیکند بلکه اوست که دیگران را مینگرد.
این هنرمند در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به مارها که موهای مدوسا هستند و نشانه نفرینی است که او شده، خاطرنشان کرد: نفرین امروزه آدمها حرص، طمع، علاقه به کامل شدن است و اینقدر به دنبال این مسائل هستند که شخصیت اصلیشان را فراموش میکنند و دوستدارند در همه چیز بهترین باشند این در حالیاست که نمیتوانند همیشه بهترین باشند و به همین دلیل تبدیل به هیولا میشوند.
احتسابیان اظهارکرد: مارهایی که به دلیل نفرین بجای موهای مدوسا قرار گرفته، همان حسیاست که بشر برای زندگی دنیوی دارد. این نفرین در دنیای امروز ما همان احساس انسانها به دنیا است که به صورت مار انسان را احاطه کردهاست.
او با بیان اینکه در دنیای امروز انسانها میتوانند بجای مدوسا، مارها و قربانیان باشند، ادامه داد: قطعا اگر شخصیت مدوسا یک مرد بود همزاد پنداری با آن کمتر میشد ولی تاثیر خود را میگذاشت. همانطور که اتفاقاتی که امروز در سوریه رخ میدهد اگر چه ما را به طور کامل درگیر نکرده اما باز هم جامعه متاثر از آن مسائل است.
این هنرمند در بخش پایانی صحبتهایش با اشاره به اینکه از سال 82 به طور جدی کار تصویرگری را آغاز کرده، گفت: معتقدم در تصویرگری کتاب کودک باید سلیقه مخاطب را در نظر گرفت و جنبههای آموزشی که برای مناسب کودک است را نیز مد نظر داشت اما در شاخه آرت به دلیل اینکه تاویل و تفسیر آن باز است و مخاطب بزرگسال است، برداشتها براساس سلیقه مخاطب است پس فضا هم بازتر است.